eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک أيتها الصديقة الشهیدة يافاطمة الزهرا عليهاالسلام یاور یکی ست دشمن بابا چهل نفر دشمن برای حامی تنها چهل نفر احمد کجاست تا که ببیند به حدّ مرگ در کوچه می زنند به زهرا چهل نفر بر مادری که داغ پسر دیده می دهند با ضرب تازیانه تسلّی' چهل نفر گریه کنان حسن به سر وسینه می زند با خنده می کنند تماشا چهل نفر با کینه ی پدر نمک ِ طعنه می زنند بر زخم دل به جای مداوا چهل نفر یک تن غلاف می زند و دیگری لگد بد می زنند بر گل طاها چهل نفر باغیرتی که نیست بگوید چرا زدند در پیش مرد،همسر او را چهل نفر ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 16 شور اعتقادی بازم هر گوشه بزم ِ محسنیه شد برپا نقش عرش اعلا شد کتیبه ی یا زهرا شد منصب جبرئیل خادم این مجالس مستمع روضه هاس فقط شیعه ی خالص گریه برای زهراست بالاتر از هر طاعت اشک عزادار او نداره ولله قیمت مدد یا فاطمه جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 آفریده شده اشک برای محسنیه شد مُحرّم شروع از عزای محسنیه برپایی ِ این ماتم شرط شیعه بودنه اجر ِ این عزاداری باحسین وحسنه بر اهل این مجالس وا شده درب رحمت مقرّبین ِ عرشند سینه زنان هیئت 🌸🌸🌸🌸🌸 شد دین ما بیزاری از قاتلین زهرا ردّه هر عبادتی بدون این تبرّا هر که شد سقیفه ای هیزم جهنّمه ما هم هستیم در جنّت با محسن ِ فاطمه میاد یه روز منتقم مهدی ِ آل حیدر همراه او می سازیم حرم برای مادر مدد یا فاطمه جان..... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 17 مصیبت پشت در خانه و کوچه زبان حال حضرت زهرا با پدر علیهماالسلام شور مقتلی،زمزمه بابا از اون روزی که تو رفتی به ما شدند بی وفا مردم پشت در خونه واسه بیعت اومد عدو با آتیش و هیزم با لگدی به من جسارت کرد تو حریم خونه ی ما اومد با کینه ی تو و غدیر خم پشت در خونه، منو بد زد واویلا واویلا بین دیوار و درم واویلا واویلا پشت در محتضرم واویلا واویلا واویلا واویلا روبه روی میخ در واویلا واویلا محسنم شده سپر واویلا واویلا یازهرا یازهرا کشته ی راه علی... 🌸🌸🌸🌸🌸 داغ شهید بی گناه من رو سینمه یه زخم بی مرهم علی داره یه داغ سنگین تر که خونه پر شده ز نامحرم فضّه رو من صدا زدم امّا دیدم علی رسید به داد من درو از رو سینه ی من برداشت گرفت سر منو روی دامن واویلا واویلا یه نگاش به محسنه واویلا واویلا یه نگاش پیش منه واویلا واویلا واویلا واویلا من میون دشمنا واویلا واویلا شده چاره ام عبا واویلا واویلا یازهرا یازهرا کشته ی راه علی... 🌸🌸🌸🌸🌸 نگفت کسی که ما عزاداریم شده جواب اشک ما خنده دشمن بی حیا چرا دیگه دست علی رو داره می بنده وقتی که دیدم میون غربت طنابه دور دستای حیدر هر جوری بود بلند شدم از جا شاید بشم واسه علی یاور واویلا واویلا تازه شد داغ حسن واویلا واویلا چل نفر منو زدن واویلا واویلا واویلا واویلا میزنه عدو چرا واویلا واویلا روبه روی مرتضی واویلا واویلا یازهرا یازهرا کشته ی راه علی... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 18 زبان حال امام حسن با مادرعلیهماالسلام ماجرای سیلی در کوچه زمزمه،شور مقتلی با ضرب سیلی ثانی دید ِ یه چشم تو تاره شده یه گوش تو پاره درهم شکسته گوشواره با ضرب سیلی ثانی راه خونه رو گم کردی پر از گلایه و دردی از این زمونه دلسردی پاشو که تب غمت گرفته جونم خودم خاک چادرت رو می تکونم دستتو بده به من تو کوچه مادر تو رو من تا درب خونه می رسونم وای از غریبی شد دیده هام تر زد بی حیایی سیلی به مادر مظلومه مادر..... یا آه و واویلا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 به روی صورت ماهت با ضرب سیلی اون پست مونده همیشه ردّ دست گمون کنم گونَت بشکست به روی صورت ماهت نقش جسارته پیدا مهتاب ِ روته پابرجا چطور بریم پیش بابا توی سینه ی تو درد بی حسابه تا که زنده ای رو صورتت نقابه منم تا زمونی که نفس تو سینه ست گذشتن از این کوچه واسَم عذابه وای از غریبی شد غم دمادم کاش که میون ِ کوچه می مردم مظلومه مادر.... یا آه و واویلا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 غسل شبونه واویلا میفهمه درداتو بابا راز نقاب میشه افشا میشه نگاش مث دریا غسل شبونه واویلا پدر با دردای بسیار میزاره سر روی دیوار غم میشه رو دلش آوار ناله میزنه ز درد و میگه: اسماء سکوتو شکستم از شرار غم ها دست من رسید به بازوی کبود و افتاده نگام به چشم تار زهرا وای از غریبی اشکم چو روده روی چو ماه ِ زهرا کبوده مظلومه زهرا..... یا آه و واویلا..... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 19 مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با گریز محسنیه زمینه ای که قرار دیده ی شیدامی خدا میدونه همه ی دنیامی کاری ندارم به کسی، میخونم فقط آقا تو رهبرو و مولامی مِهرت آقا شده شرط پاکی شده نامت رو دلم حکاکی وقتی نیستم لایق دیدارت حق بده از دیده هستم شاکی دیدارت کی میشه قسمت این دلدارت دیدارت مرهمه برای این بیمارت امامنا روحی فداک... یا یا صاحب الزمان بیا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 ای که همیشه دردامو میدونی وقتی که غم تو دلمه محزونی شرمنده ام که از خطاهای من شده همش نگاه تو بارونی نبینم از غم لبالب باشی از نگاه شیعه غایب باشی تا گناهی می کنند نوکرها شبا جای اونا تائب باشی شرمنده که نبودم واسه تو زیبنده شرمنده شده از غصّه دلت آکنده امامنا روحی فداک.... یا یا صاحب الزمان بیا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 می دونم این شبا همش بیداری به یاد داغ مادر ِ بیماری نشسته ای شبیه او تو بستر روضه خون ِ جراحت مسماری با لگد در ، روی مادر افتاد روبه روی چشم همسر افتاد آیه ای از کوثر پیغمبر پشت درب بیت حیدر افتاد پشت در لاله ی باغ علی شد پرپر پشت در شد عبا چاره برای مادر امامنا روحی فداک.... یا یا صاحب الزمان بیا.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبک 20 با موضوع محسنیه یه آقا که تو خیمه دلواپسه یه سردار که بی لشکر و بی کسه داره روضه میخونه تو خلوتش یکی نیس بگه دیگه غربت بسه تو گوششه صدایی پشت در بیا برس به داد من ،مهدی بیا که میزنه عدو با بغض منو مقابل حسن، مهدی یک سو، دیوار یک سو، مسمار بین اشرار بیا درو از روی من بردار ذکر مادر در پشت در عجّل علی ظهورک یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 گریز همه روضه هاش یکسره طناب روی بازوی حیدره می بینه شبیه علی، کوه صبر زیر دست وپا ،محتضر ،کوثره روضه همین بس که شده خاکی چادر زهرا تو گذر ای وای با هرچی بود تو دستشون بدجور زدن اونو چهل نفر ای وای ثانی ،یک سو زد رو، پهلو قنفذ،یک سو با یه غلاف زد و شکست بازو ذکر کرّار بین اغیار عجّل علی ظهورک یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 درسته که شد مادرت خون جگر یه دنده شده جابه جا پشت در یه شیش ماهه کشته شد امّا نشد گلوش پاره با ضرب تیر سه پَر تو کربلا یه غنچه ی تشنه شد روی دست باغبون پرپر با گریه بُرد گلش رو تا خیمه میون خنده های یک لشکر طفل معصوم از آب محروم شاه ِ مظلوم تیرو چطور کشیده از حلقوم ذکر طفل ِ پاره حنجر عجّل علی ظهورک یا مهدی.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا انسیة الحوراء یا فاطمه الزهرا علیهاالسلام مسمار ِ داغ ، داغ مرا بیشتر نکن بین شراره ،قلب مرا پرشرر نکن دیوار یک طرف،در ِ افتاده یک طرف در این میان مرا تو دگر خون جگر نکن بشکسته با لگد یکی از دنده های من از بین استخوان شکسته گذر نکن یک سوم از سلاله ی زهراست پشت در خود را برای ریشه ی آنها تبر نکن شش ماه در هوای شکوفایی گلم شش ماه ِ انتظار مرا بی ثمر نکن دل را که خسته از غم هجر پدر شده ماتم سرای داغ عظیم پسر نکن حالا که من شدم سپر ِ جان مرتضی' او را میان بغض عدو بی سپر نکن رحمی نما به حیدر و او را میان غسل با دیدن جراحت من محتضر نکن ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158