eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
1.3هزار دنبال‌کننده
36 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه بر دلم گناه، چهره ی ممات داد ولی دعای صاحب الزمان مرا حیات داد فدای آن طبیب که به هر محله سر زد و ... دوای هر مریض را به لطف و التفات داد زمان لغزشم کنار منجلاب معصیت به پای سست و بی ثباتِ این گدا ثبات داد نداشتم لیاقتِ غلام پنج تن شدن به لطف خود، جواز نوکریِ آن ذوات داد همین که خواب غفلت از امام، بست دیده ام صدای زنگ ساعت نجف مرا نجات داد خدا نویدِ فتح مرتضی میان جنگ را به حضرت رسول با نزول عادیات داد نگو چرا دلت همیشه مست خاک حیدر است به خاک خلقتم ابوتراب مختصات داد بساط رزق کربلا به دست های مادر است همیشه لطف فاطمه به دست ما برات داد دو ماه و نیم دیده اش کبود بود و تار دید همان زنی که نور بر تمام کائنات داد به پهلوی شکسته، هر تکان عذاب آور است چه رنج ها به فاطمه اقامه ی صلاة داد https://eitaa.com/abdorroghaye
خزان شدیم و بهار لقا نیامده است به دهرِ غربت ما، آشنا نیامده است تمام عمر، به دل مردگی گذشت ولی به سینه ها، دم آن جان فزا نیامده است هر آنچه هست به دربار رحمت مهدی است درست آمده سائل، خطا نیامده است نمی رویم از این باب مرحمت، جایی گدایی از کس دیگر به ما نیامده است خدا کند که مرا از کرامتش بخرد زمان وحشت در قبر تا نیامده است نشد عزیز خدا هر کسی به عشق علی به پایبوسی ایوان طلا نیامده است چه خاک بر سر خود می کنم اگر دو ملک صدا زنند که او کربلا نیامده است به سوی مملکت صاحب الزمان، عمری است به لطف گریه به زهرا بلا نیامده است چنین هجوم جفا و ستم، به سوی زنی به غیر حوریه ی مرتضی نیامده است چه کرده با پر و بالش غلاف، بعد سه ماه هنوز حالش از آن ضربه جا نیامده است چنان زدند که هر روز و شب صدایی جز صدای گریه ی خیرالنسا نیامده است هزار شکر کفن داشت و خیالِ تنش... زمان دفن، روی بوریا نیامده است https://eitaa.com/abdorroghaye
مثل آفت که بگرداند گلستان را خراب معصیت هم می کند آرام ایمان را خراب مرد می خواهد که یاد حق کند وقت گناه با خداترسی بسازد مکر شیطان را خراب پای عهدِ با خدا هستند در هر مشکلی اهل دل، هرگز نمی سازند پیمان را خراب دور از انصاف باشد اینکه پیش چشم خلق با غضب مولا کُند، عبد پشیمان را خراب من خراب از غفلتم هستم، ملائک شاهدند بیشتر از این مکن آلوده دامان را خراب روی خوش قدری نشانم ده که اخم میزبان وقت مهمانی کند احوال مهمان را خراب رکن اصلی تمام طاعتم، حب علی است دوری از آقا نماید کل ارکان را خراب مستی ام از طعم انگور نجف مانده به جا جام حیدر کرده حالِ می پرستان را خراب سخت محبوسم میان بند نفس و آمدم... تا کنم با یا حسین این بند و زندان را خراب آرزوی ماست تنها دیدن کرب و بلا کرده هجران، روزگار اهل ایران را خراب داغ غم های حسین و غربت او کرده است تا قیامت خانه ی شادی انسان را خراب پیرمردی با عصا زد بر لب خشک حسین با شماتت کرد حال شاه عطشان را خراب ننگ بر آنان که کردند از سر بغض و ستم زیر مرکب، چینش آیات قرآن را خراب https://eitaa.com/abdorroghaye
گشتند ملائک همه خرسند به دورش عشاق رسیدند چو اسپند به دورش حجاج همه وقت طوافند به دورش قبل از همه چرخید خداوند به دورش "حق است علی" حک شده بر عرش برین است تا بوده همین بوده و تا هست همین است https://eitaa.com/abdorroghaye
بعد از حسین غربت عالم به دل نشست کِشتی روزهای خوش من به گِل نشست یاد تنش که ماند زمین، نیمه جان شدم تا مبتلا به بسترِ بی سایه بان شدم از آن زمان که آب نخورد آبروی من پایین نرفته آبِ خوشی از گلوی من یادم نرفته آینه بودم برابرش یادم نرفته بوسه زدم زیر حنجرش آنقدر گریه می کنم از حال می روم انگار بازهم سوی گودال می روم او شد اسیر خنجر و من هم اسیرتر هر ضربه ای که خورد شدم پیر و پیرتر همچون رقیه خواهر او هم یتیم شد یک عمر گریه، روزیِ یک سال و نیم شد باور کنید قبل رسیدن به کربلا هرگز ندیده بود کسی سایه ی مرا آن جاه و احترام مداوم تمام شد با من یزید هم سخن و هم کلام شد از شهر شام غصه ی عالم به من رسید روی کبود و چهره ی مبهم به من رسید وقت طلوع چهره ی نورانی حسین سنگی رسید و خورد به پیشانی حسین اشک رباب دیده ام و دلشکسته ام بزم شراب دیده ام و دلشکسته ام تا بین طشت آیه ی کهف الرقیم خواند جوری زدند روی لبش جای چوب ماند لحظات آخرم، همه چیز مرا گرفت پیراهنی که بوی عزیز مرا گرفت هستم خراب روضه و مجنون، هنوز هم بوی حسین می دهد این خون، هنوز هم در سینه آخرین ضربانم حسین شد وقت وداع، ذکر لبانم حسین شد eitaa.com/abdorroghaye
خوش است سِبقه ی نوکر به شهرتش اینطور به لطف زینب کبراست قسمتش اینطور بزرگِ حلقه ی سینه زنانِ بزم حسین گرفت مزد خودش را ز حضرتش اینطور به لطف قیمه ی روضه، چه قیمتی شده بود که ماند در دل عشاق حسرتش اینطور ابوالشهید و مقامات او به جای خودش خلوصِ نوکری اش داد عزتش اینطور کشید بار غم روضه های زینب را که خم شد عاقبت کار، قامتش اینطور تمام سختی او را عقیله جبران کرد درآمد آخرِ سر از خجالتش اینطور *شادی روح تازه درگذشته ابوالشهید خادم حضرت سیدالشهدا حاج علی اصغر قزوینی فاتحه ای قرائت فرمایید.
ای نفسِ سرکش فارغ از شکل و ادا باش برگرد و در این آستان، بی ادعا باش دیدی ضرر کردی ازین خانه که رفتی حالا که برگشتی به این در مبتلا باش فرمود پیر ما که عالم محضر اوست در محضر حق، عاری از جرم و خطا باش مانند موسی بین نیلِ مشکلاتت تنهای تنها هم که بودی با خدا باش بیش و کمِ این چند روزه دائمی نیست هر قدر از دنیا نصیبت شد رضا باش هرگز به پیش دیگران گردن مکن کج دنیا و عقبی سائل آل عبا باش یا لَیتَنی کُنتُ تُرابا یعنی ای نفس تا می توانی خاک کوی مرتضی باش از فتنه های سخت، خواهانِ امانی در سایه سارِ رحمت ایوان طلا باش خواهی که در آتش نسوزی روز محشر تا عمر داری زائر کرب و بلا باش هر وقت ابر گریه در چشمت عیان شد گریانِ مظلومِ ذبیحاً بِالقَفا باش بالای مقتل خیره مانده چشم زهرا بر دست شمر و ضربه های بی محاباش شب های جمعه تا نوای مادر آمد دلخون بر آن جسم به زیر دست و پا باش حتی دم جان دادنت، ساعات آخر یاد حسین و یاد کهنه بوریا باش https://eitaa.com/abdorroghaye
تقسیم بندی اشعار موجود در کانال: ۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه: ۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر: ۳_ سایر اشعار: https://eitaa.com/abdorroghaye
گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها میسر می شود توحید، از راه علی تنها هر آنچه خیر از روز ازل نازل بر عالم شد تماماً بوده از خیرات درگاه علی تنها تمام صحبت و پندار اهل فضل این عالم ندارد فضل یک گفتار کوتاه علی تنها هم از تاریکی زندان و هم از چاه، یوسف را خلاصی داده نور چهره ی ماه علی تنها تمام عمر بر مردم تفاخر می کنم آری اگر یک دم شوم خاک قدمگاه علی تنها علی از قبل خلقت هم میان عرش، حاکم بود علی دست خدا در خَلق افلاک و عوالم بود خدا خود خواست حیدر با رسولش همنشین باشد قرین فاطمه باشد، امیرالمؤمنین باشد زمان وحی قرآن بر نبی از جانب خالق ثناگوی علیِ مرتضی، روح الامین باشد بهای حب او را میثم تمار می فهمد اراده کرده حق، حب علی معیار دین باشد به زیر باب خیبر بر تمام خلق ثابت شد علی دست خداوند جلی در آستین باشد بدون حب او هر طاعتی معصیت و فسق است اراده کرده خالق تا قیامت اینچنین باشد دل خود را به حبش با صفا و صیقلی کردند تمام انبیا سجده بر انوار علی کردند علی در معرکه بر پشت خود می بست جوشن؟ نه فرارش را مگر دیده است وقت جنگ، دشمن؟ نه اُحد دور نبی خالی شد و اصحابِ بی تقوا به فکر جان خود بودند اما سرور من نه مگر آن شب که طرح قتل احمد را عیان کردند کسی جز مرتضی جای نبی خوابید؟ اصلاً نه قسم بر منصب قنبر، محال است اینکه کس گوید علی یک جامه، بهتر از غلامش کرده بر تن، نه نه اینکه او فقط حق است بلکه حق ملاکش اوست نبی خوانده است حیدر را قَسیمُ النّارِ والجَنّة میان اعتقاد ما علی بالاترین اصل است ولای او پس از طه بلاشک و بلافصل است علی گفتن به شور و شوق می آورد طه را برای او فقط خوانده نبی "مَن کُنتُ مولا..." را نبی فرموده حب او چو آتش محو خواهد کرد چنان هیزم که می سوزد، گناهان و بدی ها را نبی فرموده در حیدر نظر کن چون که خواهی دید علوم آدم و ادراک نوح و زهد یحیا را نبی فرمود از قول امین وحی جبرائیل امیرالمؤمنین تنها سزاوار است زهرا را خلاصه کل جریان در عَلیٌ مِنّی اش پیداست سپس فرمود أنا مِنهُ که گوید سرّ اعلا را علی لایوصف است و تا ابد اینگونه خواهد بود وجود نازنینش برترین اعجاز احمد بود بزرگی چیست؟ یک عمری حقیر مرتضی بودن نمک گیر و بدهکار غدیر مرتضی بودن یقین دارم که برتر از تمامی عبادات است ثناگوی صفات بی نظیر مرتضی بودن امین اللهِ فی أرضه، سفیر الله فی خلقه سعادت چیست؟ تنها در مسیر مرتضی بودن چه رؤیای قشنگی، تحت ایوان نجف ماندن چه تعبیر بلندی، مستجیر مرتضی بودن به ابن ملجم ملعون هم از شیر یتیمان داد تفاوت می کند حتی اسیر مرتضی بودن علی وجه خداوند است و او از هر طرف پیداست فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا... وجه آقای نجف پیداست فرار از جنگِ ترسوها لطیفه نیست اصلا نیست فراری لایق وصف خلیفه نیست اصلا نیست میان قوم و اجداد و تمام اهل و اولادم خدا را شکر از اهل سقیفه نیست اصلا نیست وظیفه گفتن از حق علی و از غدیر اوست هر آنچه غیر از این واجب، وظیفه نیست اصلا نیست چه احمق بود ملعونه، به جنگ مرتضی آمد حریف دلدلش هم آن ضعیفه نیست اصلا نیست به جز عشاق حیدر فاطمه ننوشته نامی را از اهل فسق نامی در صحیفه نیست اصلا نیست چه ها کرده، عطا کرده، برایم مادری کرده دعا فرموده زهرا تا دلم را حیدری کرده خدا نام علی را در تمام دهر گنجانده برای غیر از او خورشید خود را برنگردانده اگر سلمان و جُندب معرفت بر نور حق دارند علی از نور خود قدری به قلب آن دو تابانده چنان جان بر کف و مستانه از احمد حمایت کرد حدیث منزلت را در مقاماتش نبی خوانده ولی الله اعظم با دَم خود معجزه کرده اگر آتش، خلیل الله عالم را نسوزانده به غارت کردنِ عَمرو لعین در معرکه هرگز علی قلب و وجود خواهر او را نلرزانده شبیه مرتضی مرد و جوانمردی نمی بینم به جز حیدر به اهل درد، همدردی نمی بینم بخوان اوصاف حیدر را، خضوعش را، خشوعش را بخوان تفسیر خاتم بخشیِ بین رکوعش را به خاطر دارد آری جای جای مسجد کوفه نوای ذکر تسبیح و مناجات و دموعش را نداد از سهم بیت المال حتی سکه ای ناحق برادر هم ندید از حق عدولش را، رجوعش را اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را نپرس از ختم این دیوانگی از دوری صحنش بپرس از صاحب ایوان طلا راز شروعش را علی معیار حزب الله و تنها راه این حزب است صَدَق اللهِ بی نام علی بر پایه ی کذب است چنان شمعی که بر بال و پر پروانه ارزش داد علی بر ذات اعمال خداخواهانه ارزش داد نجف ویرانه ای دور از نگاه اهل معنا بود نفس های علی بر خاک این ویرانه ارزش داد مگر کعبه نبود اول پر از بت های رنگارنگ خلیل اللهیِ حیدر بر این بتخانه ارزش داد قدم های علی خیرِ فراوان داشت بر هرجا قدم های علی بر مسجد حنانه ارزش داد ندارد ارزشی بی مرتضی پیمانه ی کوثر وجود ساقی کوثر بر این پیمانه ارزش داد
ادامه شعر قبل... به عشق دیدن رویش خراب و خانه بر دوشم من از دست کسی غیر از علی کوثر نمی نوشم تمام عرشیان دلتنگ رخسار علی هستند ملائک یک به یک مجنون و تبدار علی هستند نبی فرموده در معراج، دیدم با دو چشم خود تمام انبیا مشتاق دیدار علی هستند نزول "هل اتی" در شأن او اینگونه ثابت کرد کریمان دو عالم هم گرفتار علی هستند نه تنها شیعیان او، مخالف های آیینش نمک گیر سخن های گهربار علی هستند سلیمان را معلم بود، علی آن خضرِ موسی بود رسولان تا خود محشر، بدهکار علی هستند علی ذکر درختان و علی تسبیح امواج است علی مانند کعبه در میان اهل معراج است همان روزی رسانی که کرم، کار مدامش شد میان سفره، قرص نان خشکِ جو طعامش شد زمین از شرق تا غربش کمی از ملک این آقاست تمام عالم هستی، همان اول به نامش شد چنان ملجأ به موجودات عالم وقت غربت بود که حتی گرگ وحشیِ بیابان همکلامش شد تمام آیه های سابقون و حکمت و تطهیر به صوت حضرت جبریل، نازل در مقامش شد چه نیکو مطلعی کعبه شده زایشگه حیدر شهیدِ بین سجاده شدن حُسن ختامش شد علی باور شدن پایان گمراهی و هر شکی است علی تنها درِ شهر علوم احمد مکی است سفارش های پیغمبر فراموش و دگرگون شد غریبیِ علی بعد از سقیفه روز افزون شد بیان ظلم هایی که به او کردند در تاریخ شبیه حُسن هایش از توان وصف بیرون شد چه ها کردند با خیبرشکن، زانو بغل می کرد دل حیدر پس از احمد به داغ همسرش خون شد صدای ناله ی فضه خُذینی کشت مولا را علی خیره به دست غرق خون فضه خاتون شد اگرچه مرتضی در خاک غربت دفن شد اما حسینش بین تیر و نیزه و شمشیر مدفون شد حسینش را غریبانه به روی بوریا چیدند بنی هاشم کنار پیکرش چون ابر باریدند https://eitaa.com/abdorroghaye