eitaa logo
قطعه‌ای از بهشت
431 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
181 فایل
امام على عليه السلام: اَلنّاسُ نيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا؛ مردم در خوابند، چون بميرند بيدار میشوند ارتباط با مدیر👈 @K_ali_h_69
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
;)🖤
قطعه‌ای از بهشت
;)🖤
مثل هرسال پر از حسرت اینم که چه زود دلمان تنگ برای "دهه ی اول" شد... 💔
🙃🍭 ❤️🍃اگر دعایت به اجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید : ➊✨مأیوس نشوی از رحمت خدا زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان تو باشد که مانع اجابت است پس در صدد رفع آن به توبه و تهذیب نفس ➋✨ترک دعا نکن ➌✨راضی باش به تقدیر الهی تاهمان رضای تو باعث اجابت دعایت بشود. 👈امام حسن(ع)می فرماید : من ضامنم از برای کسی که در قلب اوچیزی خُطور نکند بجز رضای وخوشنودی به قضای خدا این که دعا کند پس مستجاب شود. ➖🔝🌻اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌻🔝➖ ➬@abdozahra_69(عج) 🌻
🙃🍫 ⚠️ 🔮 ✨نمازهايمان اگر "نماز" بود موقع سفر، ذوق نمی کردیم از شکسته شدنش😭 🍃نمازهايمان اگر نماز بود که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت😭 ✨اگر نمازهایمان نماز بود تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم😭 برای نشان دادن خاموش کردن شعله گاز😭 ❌نمازهایمان"نماز" نیست😢😭 اگر نمازمان نماز بود ✨می شد پناهگاه... می شد مرهم... ✨می شد شاه کلید...🗝 🤲خــ💖ــدایا! ما از تو فقط یک چیز می خواهیم. بر ما منت بگذار و کاری کن نمازهایمان نماز بشوند🙏 ➖🔝🌻اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌻🔝➖ ➬@abdozahra_69(عج) 🌻
🌸🍃 💭باید‌به‌این‌بُلوغ‌بـرسیم‌، که‌دیگرنبایددیدە‌شویـم؛ آنکس‌که‌بایَـد‌ببیند،می‌بینـد. ♥️🌱 سلیمانی✨ ➖🔝🌻اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌻🔝➖ ➬@abdozahra_69(عج) 🌻
:) 🖤
قطعه‌ای از بهشت
:) 🖤
حال و هوای هیئتتان خوش‌تر از بهشت با چای روضه بود که دل‌ها جلا گرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- یکی از بچه‌ها که گیج بود حرف پدر یادش رفت! سر گرمِ بازی شد .. - یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خونه رو بهم ریختن و داد و فریاد میکرد که من نمیزارم خونه رو تمیز کنید .. - یکی که خنگ بود ترسید! نشست به گریه و جیغ و داد کردن که آقا بیا، بیا ببین نمیزاره خونه رو مرتب کنیم ..
قطعه‌ای از بهشت
- یکی از بچه‌ها که گیج بود حرف پدر یادش رفت! سر گرمِ بازی شد .. - یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد
اما اونکه زرنگ بود! نگاه کرد رد تن آقاش رو از پشت پرده دید ... تند تند همه جا رو مرتب میکرد میدونست آقاش داره توی کاغذ مینویسه! هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید، دلش هم تنگ نمیشد میدانست که آقاش همینجاست تویِ دلش هم میگفت اگر یك دقیقه دیر تر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا