#اندکی_فکر🌿
وقتی که "نصف دانه خرما"
ما را از آتش جهنم دور میکند،🔥
و صدقه دادن...
خشم پروردگار را خاموش میکند،😇
و "دو کلمه"...
میزان اعمال ما را سنگین میکند:
"سبحان الله"
"سبحان الله العظیم"
و "روزه یکروز"...
ما را هفتاد سال از جهنم دور میکند😉
و "وضو گرفتن"...
گناهان اعضای بدن را محو میکند،☺️
و "ثوابی"...
که دهـها برابر میشود...😃
و "گناهی"که...
با توبه ای خالصانه بخشیده میشود...!😔
پس چرا بعضی ها فکر میکنند...
که "بهشت" دور است.😒
↬ #ʝᴏɪɴ ↫
「°.• ♡ @abdozahra_69 」♡
چـ❤️ـادرِمن
نه برای نشان دادنِ فقر در سریال های کشـورم است...
نه لباس متهمانِ دادگاه و زندان ها...
چـادرِ من تـ👑ـاج بندگی من است...
سند زهــ💖ــرایی بـودنم رو امضاء میکند...!
#چــادرانه
↬ #ʝᴏɪɴ ↫
「°.• ♡ @abdozahra_69 」♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ❤️
با این وضع گرونی😱
هنوز پای انقلاب و رهبری هستی⁉️🤔
جوابووو😎
↬ #ʝᴏɪɴ ↫
「°.• ♡ @abdozahra_69 」♡
#بھوقتࢪماݩ✨🍃🌹
پسࢪك فلافلفࢪوش
زندگينامھ وخاطرات طلبهے جانباز،
شهيدمدافع حرم #محمدهادي ذوالفقاري
✨گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي✨
#قطعھاییازبھشت🌹
قطعهای از بهشت
#آخرینشب🌹 بارها از دوستان شهدا شنيده بوديم كه قبل از آخرين سفر رفتار و كردار آنها تغيير ميكرد. ش
#ادامه🌹
براي قبر هم كه قبال با يك شيخ نجفي صحبت كرده بود و يك قبر در ابتداي واديالسلام از او گرفته بود.
برخي دوستان هادي را بارها در كنار مزار خودش ديده بودند كه مشغول عبادت و دعا بود!!
هادي تكليف همهي امور دنيايي خودش را مشخص كرد و آمادهي سفر ً وقتي به جاي مهمي ميرفت، بهترين لباسهايش را ميپوشيد.
شد. معمولابراي سفر آخر هم بهترين لباسها را پوشيد و حركت كرد...
برادر حمزه عسگري از دوستان هادي و از طالب ايراني نجف ميگفت:
صورت هادي خيلي جوش ميزد. از دوران جواني دنبال دوا درمان بود.
پيش يكي دو تا دكتر در ايران رفته بود و دارو استفاده كرد، اما تغييري در جوشهاي صورتش ايجاد نشد.
شب آخر ديدم كه با آن پيرمرد نابينا خداحافظي ميكرد. پيرمرد با صفايي كه هر شب منتظر بود تا هادي به دنبال او بيايد و به مسجد بروند.
آخر شب بود كه با هم صحبت كرديم. هادي حرف از رفتن و شهادت زد. بعد گفتم: راستي ديگه براي جوشهاي صورتت كاري نكردي؟
هادي لبخند تلخي زد و گفت: يه انفجار احتياجه كه اين جوشهاي صورت ما رو نابود كنه! دوباره حرف از شهادت را ادامه داد.
من هم به شوخي گفتم: هادي تو شهيد شو، ما برات يه مراسم سنگين برگزار ميكنيم. بعد ادامه دادم: يه شعر زيبا هست كه مداحها ميخونن،
ميخوام توي تشييع جنازه تو اين شعر رو بخونم.
هادي منتظر شعر بود كه گفتم: جنازهام رو بيارين، بگيد فقط به زير لب حسين ع
هادي خيلي خوشش آمد. عجيب بود كه چند روز بعد درست در زمان تشييع، به ياد اين مطلب افتادم. يكباره مداح مراسم تشييع شروع به خواندن اين شعر زيبا كرد.
#ادامھدارد
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے 🌹
قطعهای از بهشت
#ادامه🌹 براي قبر هم كه قبال با يك شيخ نجفي صحبت كرده بود و يك قبر در ابتداي واديالسلام از او گرفته
#پرواز✨
شكستهاي پيدرپي باعث شده بود كه توان نظامي داعش كم شود. آنها در چنين مواقعي به سراغ نيروهاي انتحاري رفته و يا اينكه خود را در ميان زنان و كودكان مخفي ميكنند.
آن روز هم نيروهاي مردمي بلافاصله با خودروهاي مختلف به سوي مناطق درگيري اعزام شده و با پشتيباني سلاحهاي سنگين مشغول پيشروي و پاكسازي مناطق مختلف بودند.
نزديك ظهر روز يكشنبه 26 بهمن 1393 بود كه هادي به همراه ديگر دوستان و فرماندهان عملياتي، پس از ساعتي جنگ و گريز، به روستاي مکيشفيه در بيست كيلومتري سامرا وارد شدند.
ساختمان كوچكي وجود داشته كه بيست نفر از نيروهاي عراقي به همراه هادي به داخل آن رفته تا هم استراحت كنند و هم براي ادامه كار تصميم
بگيرند.
بقيهي نيروها نيز در اطراف روستا حالت تدافعي داشته و شرايط دشمن را تحت نظر داشتند. درگيريها نيز به طور پراكنده ادامه داشت.
هنوز چند دقيقهاي نگذشت كه يك بولدوزر از سمت بيرون روستا به سمت سنگرهاي نيروهاي مردمي حركت كرد
. بدنهي اين بولدوزر با ورقهاي آهن
پوشيده شده و حالت ضد گلوله پيدا كرده بود.
#ادامھدارد
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے 🌹
قطعهای از بهشت
『♥️🖇』
هرڪس؛بہمقتداوامامےپناهبُرد
مارآبہجزامیرِنجفسرپنآهنیست
#السلامعلیکیاولیاللـہ(:"🌱