با تمام اختلافاتی که ممکنه در کشور وجود داشته باشد
سلیقه های سیاسی و فکری متنوع درباره موضوعات مختلف حکمرانی و...
اما وقتی صحبت درباره تغییر ژئوپلیتیکی به میان بیاد همگی این فهم را دارند که باید برای مهار این مساله متحد بشوند.
مساله تغییر ژئوپلیتیکی در قفقاز صرفا تغییر در مرزها و تکه ای از خاک نیست بلکه تغییر در تاریخ وحکمرانی جغرافیا است
این تغییر ژئوپلیتیکی المان های قدرت ما در قفقاز را از بین می برد، مهم ترین المان و شاخص ممتاز برای ما موقعیت جغرافیایی است، دست بردن در جغرافیای منطقه معادله قدرت را برای بازیگران در قفقاز جنوبی تغییر خواهد داد
برای همین ایران هرگز نسبت به این مساله کوتاه نخواهد آمد
ابوقاسم
ابوقاسم
🔸شرکت دولتی انرژی آذربایجان با نام سوکار، انتقال نفت از قزاقستان به ترکیه را آغاز کرد. نفت از طریق
انتقال نفت از قزاقستان به ترکیه از طریق جمهوری باکو نتیجه ای جز تقویت برنامه الهام علی اف در تحولات قفقاز ندارد.
هرچه کشورهای حوزه آسیای مرکزی وارد این مسیر تجاری و انتقال انرژی از طریق باکو به ترکیه و اروپا شوند حمایت سیاسی و معادلات برای تغییر ژئوپلیتیکی به نفع باکو را تقویت می کند
ابوقاسم
مرحوم رستم قاسمی وزیر سابق راه و شهرسازی:من به همکارانم گفتهام که شده ساختمان وزارت راه و شهرسازی را بفروشیم، باید هزینه ساخت راه آهن رشت-آستارا را تأمین کنیم.
قطعه رشت آستارا در محور شمال و قطعه چابهار_زاهدان_بیرجند_مشهد_سرخس
دو حلقه مفقوده برای تکمیل خط ریلی کریدور شمال جنوب و ابریشم است که آن قدر از اهمیت ویژه ای برخوردار است که رهبر انقلاب مجوز استفاده سیصد میلیون یورویی از صندوق ذخیر توسعه ملی برای خط ریلی چابهار زاهدان را صادر کردند.
قطعه چابهار_زاهدان مشکل تامین اعتبار ندارد و صرف نظر از سرمایه گذاری های خارجی درحال انجام است و قسمت خاش_زاهدان به اندازه 155 کیلومتر تکمیل شده است.
قسمت چابهار، کنارک، نیکشهر، ایرانشهر به خاش درحال انجام است و پیش بینی می شود در اواسط سال1402 خط ریلی چابهار_زاهدان تکمیل و به بهره برداری برسد.
قسمت دیگر این پروژه از زاهدان به بیرجند_مشهد و سرخس است که به احداث بیش از هفتصد کیلومتر خط ریلی نیاز دارد
البته باتوجه به اینکه زاهدان هم اکنون از طریق خط ریلی بم_کرمان_بافق به سمت شمال یعنی کاشمر_مشهد و سرخس متصل است وهمچنین از طریق بافق به بندر عباس و اصفهان و یزد نیز اتصال ریلی دارد در کوتاه مدت مشکلی در این قسمت از اتصال ریلی شمال جنوب وجود ندارد.
مشکل اساسی قسمت رشت_آستارا است که متاسفانه تا الآن فقط بیست کیلومتر پیشرفت داشته است
این مسیر برای ریل گذاری 160 کیلومتری به اعتبار 20 هزار میلیارد تومانی نیاز دارد که باید هرچه سریعتر فکری برای آن بشود.
البته مشکل اساسی در کشور نبود ذهنیت استراتژيک و راهبردی است، اگر ذهنیت راهبردی وجود داشت بجای ایجاد خط ریلی کم اهمیت میان شهرهای مختلف، بایست خط ریلی چابهار_سرخس يا رشت_آستارا أحداث می شد آن هم نه الان بلکه بیست سال پیش.
ابوقاسم
یکی از مهم ترین المان های تاثیر گذاری که یک کشور میتونه داشته باشه جغرافیای سر راست هست
یعنی جغرافیایی که ماهیتی ترانزیتی داره و اونه که میگه کریدور باید از چه ناحیه ای شروع و به کجا ختم بشه
ایران از اون دست کشورهاست که مثلث آسیای مرکزی، قفقاز و خلیج فارس رو بهم وصل میکنه و یک شاه راه اتصالی اروپا به شرق آسیا، غرب آسیا و آسیای مرکزی و جنوب غرب آسیا حتی آفریقا است.
جغرافیایی که پهنای خشکی آن میتونه واسطه ها و کشورهای مختلف رو کنار بزاره و مستقیما مسیر اتصالی کشورهای آسیایی و اروپایی باهم بشه
این همان حکمرانی جغرافیا و تأثیرگذاری آن بر سیاست است که بیشتر درباره آن صحبت می کنیم
ابوقاسم
📌اهمیت عربستان برای چین
یکی از مولفه های سیاست خارجی چینی ها نسبت به منطقه غرب آسیا این است که آن ها برخلاف آمریکا بدنبال شکل دادن ائتلاف امنیتی و نظامی یا حضور نظامی در ژئوپلیتیک غرب آسیا نیستند.
این یعنی چینی ها مسیر دقیقی برای تامین منافع تجاری و اقتصادی از جمله انرژی را انتخاب کردند.
چینی ها نزدیک به 72 درصد نفت خام را از دیگر کشورها وارد می کنند، 50 درصد از این میزان نفت از غرب آسیا وارد چین می شود و از حجم نفت صادراتی غرب آسیا بیش از 25 درصد آن توسط عربستان به چین صادر می شود.
بنابر این سعودی ها از اهمیت زیادی برای چین برخوردار است.
ارزش مبادلات تجاری عربستان و چین بیش از 88 میلیارد دلار است، این یعنی روابط تجاری و اقتصادی این دو کشور در سطح خیلی رضایت بخشی برای طرفین است، چینی ها برای تامین نیاز های ضروری خود به غرب آسیا و عربستان سعودی احتیاج دارند و برای رسیدن به این موضوع هیچ نیازی به حضور نظامی و امنیتی در این منطقه ندارند، چینی ها با دور نگه داشتن سیاست های تجاری و اقتصادی خود از مسائل امنیتی یا گسترش توان نظامی در منطقه ، چتر بزرگی از ارتباطات با سایر کشورها ایجاد کرده اند تا با آن منافع خود را تامین کنند.
چین یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران برای توسعه زیرساخت ها، تاسیس بنادر، جاده، ریل و... در عربستان، امارات و مصر است. سیاست متعادل چینی ها در غرب آسیا صرفا برای این است که آن ها به تامین منافع خود فکر می کنند وبرای برخی تنش های بی فایده میان رقبای منطقه ای منافع بلند مدت خود را قربانی نمی کنند.
ابوقاسم
🔸مصر و عربستان
عربستان و مصر دو کشور بسیار مهم و تاثیرگذار در جهان عرب هستند.
این موضوع به عوامل مختلفی نظیر جایگاه تاریخی، فرهنگی و دینی و همچنین موقعیت ژئوپلیتیکی این دو کشور باز می گردد.
مصري ها همیشه از دخالت کشورها از جمله عربستان رنج برده و این موضوع تمرکز مصري ها برای بازیابی موقعیت خود در جهان عرب را از بین برد.
مصرِ قوی و منسجم بدون تردید یک تهدید قطعی برای سعودی ها در منطقه است و آن ها تا به الآن مصري ها را از تحولات مهم منطقه و جهان عرب دور نگه داشتند.
مصر از منظر پتانسیل جمعیتی و قدرت نظامی و همچنین پیشینه تاریخی به مراتب از سعودی ها جلو تر اند اما اقتصاد ضعیف و مشکلات ناشی از فقر آن ها را از کنشگری فعالانه تر دور ساخته است
مصري ها نه در جنگ سوریه و نه در جنگ یمن وارد ائتلاف سعودی اماراتی نشدند این موضوع می تواند علل مختلفی داشته باشد
اول اینکه مصري ها برای بازیابی جایگاه واقعی خود در منطقه و همچنین تقویت اقتصاد ضعیف به دنبال سیاست متعادل در منطقه هستند سیاستی که بارها خشم سعودی ها را بر انگیخت
دوم اینکه مصری ها نمی خواهند از عربستان سعودی که صرفا در اقتصاد از آن ها ممتاز اند فرمانبرداری کنند و به اجرای سیاست های عربستان مشغول شوند.
ابوقاسم
صرف نظر از اینکه ما با چه کشورهایی و در چه سطحی از روابط قرار داریم توجه به یه سری نکات خیلی مهم هست
اول اینکه کشورها برای محقق کردن آرمان های بزرگ خود نیاز به شکل گیری شبکه قدرت دارند
قدرت صرفا المان نظامی یا امنیتی نیست، کره شمالی به عنوان دارنده بمب اتم، منزوی ترین کشور است.
بنابراین مولفه های بازدارندگی متشکل از شبکه امنیت، توسعه نظامی، اقتصادی، علمی و فرهنگی است و باهم می توانند کشور را به آرمان های خود برسانند.
توسعه اقتصادی نقش لوکوموتیو را در فعال نگه داشتن سایر مولفه های قدرت دارد و با موقعیت تجاری خوب هرگز نمی توانند شما را منزوی کنند
دوم اینکه
باید مراقب دوستی کشورها باشیم، دوستی ها وشراکت گاهی برای مهار توسعه شما برنامه ریزی شده است
این دوستی ها گاهی از شرایط سخت تحریمی برای مهار استفاده می شوند.
البته منافع زیادی هم ممکن است برای ما داشته باشد.
بازار انرژی به منِ تحلیل گر می گوید روس ها و ایران دو رقیب اساسی برای یکدیگر هستند.
این دو کشور در کنارهم نیمی از ذخایر گازی را در اختیار دارند، ایران رقیب اصلی روس ها در بازار انرژی است و روس ها تا به الآن با هر مکانیزمی که داشتند مانع تزریق گاز ایران به بازارهای جهانی شدند.
البته این طبیعی است، هرکشوری متناسب با منافع خود عمل می کند، روس ها از اینکه اهرم فشار انرژی آن ها برای مهار اروپا از بین برود به عنوان یک شریک استراتژیک برای ایران اما در عین حال رقیب در بازار انرژی اجازه این موضوع را ندادند.
سوم اینکه گاهی شریک استراتژیک شما کارهای مشکوکی انجام می دهد،
مثلا اخبار استفاده و بکار گیری پهپاد شاهد 136 در جنگ اوکراین را بلد می کنند و علی رغم انکار ایران اما شرکای ما در مسکو اصرار بر انعکاس خبر دارند
اوکراین و سایر کشورهای اروپایی بر استفاده روسیه از پهپاد های سپاه پاسداران موج سواری می کنند تا اینکه تهران را مجبور کنند موضوع صادرات شاهد 136 به روسیه را تایید کنند.
بیاید خیلی جدی و علمی به کنش گری های کشورمان در منطقه و جهان نگاه کنیم و آن را به عقل و خرد خود واگذار کنیم.
بیایید به این مساله بیاندیشیم که ایران باید کجای معادلات منطقه ای و بین المللی باشد؟
بیایید بیاندیشیم که علی رغم شکل گیری حوزه نفوذ امنیتی، سیاسی ایران تا مدیترانه چرا به حوزه منافع تبدیل نشد؟
بیایید به این بیاندیشیم چرا سال های سال آسیای مرکزی و قفقاز را بدون نگاه استراتژيک و راهبردی که این روزها را پیش بینی کند و عمیقا جغرافیا و اهمیت آن را درک کند رها کرده و الان در حال خفه کردن خود برای ورود به آسیای مرکزی هستیم یا اینکه باید با کشور آذربایجان در قفقاز وارد چالش شویم؟
بیاندیشیم که چرا نگاه ما به قدرت و توسعه صرفا سیاسی و نظامی است درحالیکه توسعه اصلی ترین شاخص برای امنیت پایدار است و امنیت بدون توسعه و توسعه بدون امنیت پایدار نخواهد بود؟
بیایید بیاندیشیم فرهنگ توسعه در کجای گفتمان مقامات کشور وجود دارد؟
چرا نمی توانیم این را درک کنیم که بزرگ ترین مزیت ایران جغرافیای یکپارچه آن است؟ جغرافیایی که میان بزرگ ترین منابع انرژی یعنی خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز قرار دارد؟؟
بیاندیشیم که چرا توسعه نظامی و سیاسی در چهل و چهار سال گذشته نتوانست مردم را راضی و بخش قابل توجهی از آن ها را با حکومت همراه کند؟
بیاندیشیم که توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی بزرگ ترین عامل برای وحدت مردم با حکومت است و تا زمانی که این امر مهم اتفاق نیافتد آشتی ملی صورت نمی گیرد.
ابوقاسم
🔸ترکیه و قدرت نوظهور در ائتلاف سازی در آسیای مرکزی
تنش های نظامی پیش آمده میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بهانه ای شد تا توضیحاتی را درباره تحولات ژئوپلیتیکی و ژئو استراتژیک منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی ارائه دهم.
چین و روسیه دو بازیگر اصلی حوزه سیاسی و اقتصادی وصنعتی در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی هستند.
روسیه بخاطر حس مالکیت بر کشورهای شوروی سابق و منابع بی نظیر انرژی در این کشورها و چین نیز بخاطر تامین نیازهای تجاری و اقتصادی این کشورها از نفوذ بسیار مهمی در میان این کشورها برخوردار هستند.
ترکیه کشور ثالثی است که بر اساس راهبرد همگرایی میان کشور های ترک زبان در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در این جغرافیا فعال شده تا حدود زیادی به اتصال زمینی با جمهوری باکو، آن هم از طریق استان سیونیک ارمنستان محتاج است تا آسیای مرکزی را به سواحل مدیترانه متصل کند و موقعیت سیاسی و تجاری خود در این جغرافیا را تحکیم و تثبیت کند، این موضوع یقینا یک تهدید بالقوه برای موقعیت تجاری روسیه در حوزه انرژی خواهد بود.
اینکه روس ها به چه میزان از این رقیب جدید استقبال خواهند کرد و یا اینکه تا چه اندازه اجازه ایجاد کریدور زنگزور در خاک سیونیک ارمنستان را می دهند مساله بسیار مهم و اساسی است.
ترکیه برای افزایش تعامل و همگرایی میان کشورهای ترک زبان و ایجاد ائتلاف کشورهای ترک در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به این کریدور نیاز دارد.
مشخصا این سه کشور بر اساس راهبرد مشخص در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی سیاست ورزی می کنند و به دنبال تامین منافع خود هستند.
ابوقاسم