eitaa logo
به یاد ابوکوثر
183 دنبال‌کننده
110 عکس
136 ویدیو
1 فایل
مکانی برای دل نوشت... @abokosar110
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد ابوکوثر
هربار که می روم زیارت امام رضا (ع) صدایش می پیچد توی گوشم که «تا بهت اشک ندادن، نرو داخل» می‌گفتم: خب چیکار کنم؟ می‌گفت: توی صحن قدم بزن... خودش از صحن جامع رضوی شروع می کرد و یک دور، دور حرم می چرخید زمزمه می کرد و شعر می‌خواند و استغفرالله می‌گفت تا واقعاً گریه اش می‌گرفت بعد می‌گفت: حالا بیا برویم داخل؛ پیش ضریح آنجا هم سلام میداد و زیاد جلو نمی رفت... 📚قصه دلبری 🌱|@abokosar313
به یاد ابوکوثر
روز اول ۲۰۰ نفر روز دوم ۴۰۰ نفر و روز سوم ۸۱۷ نفر آمار خانم هایی که در سه روز اول ملاقات با امام[به خاطر ازدحام جمعیت و شلوغی] غش کردند از شهید مفتح خواستم به امام بگویند: دیگر نگذارید خانم ها به دیدنتان بیایند وقتی شهید مفتح این پیشنهاد را مطرح نمود، امام گفت: فکر می کنید اعلامیه های من و سخنرانی های شما شاه را بیرون کرد؟ همین بانوان محترمه بودند که شاه را بیرون کردند بروید و وسایل رفاه و آسایش آنها را فراهم کنید... 📚حاشیه های مهم تر از متن 🌱|@abokosar313
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حساب خودتان را از غربزده ها جدا کنید! 🌱|@abokosar313
ذوب شوید در خمینی، همان گونه که او در اسلام ذوب شده است! +آیت‌الله‌سید‌محمدباقرصدر 🌱|@abokosar313
به یاد ابوکوثر
یک بار عکس هایی را که خودش آنجا از دیوار نوشته های تکفیری ها و رزمندگان ارتش سوریه گرفته بود نشانم داد بین آنها عکس یکی از رزمنده های ایرانی بود که داشت شعاری به زبان عربی روی دیوار می نوشت به این عکس که رسیدیم محمودرضا گفت: این بعد از نوشتن شعار زیرش نوشت: جیش الخمینی فی سوریا این را که گفت زد زیر خنده گفتم: به چی می‌خندی؟ گفت: تکفیری ها از ما و نام امام خمینی خیلی می‌ترسند بعد تعریف کرد که یک روز در یکی از محلاتی که اهالی اش آنجا را ترک کرده بودند متوجه پیرمردی شدیم که سرگردان به این طرف و آن طرف می‌دوید رفتیم جلو و پرسیدیم چه شده؟ گفت پسرش مجروح است و در خانه افتاده، ولی کسی نیست که کمک کند با تعدادی از بچه ها رفتیم داخل و دیدیم پسرش یکی از همین تکفیری هاست هیکل درشت ریش بلند و لباس چریکی به تن داشت يک گوشه افتاده بود و خون زیادی از پایش رفته بود تا متوجه ما شد، شروع کرد به داد و فریاد کردن و هر چه از در دهانش درآمد نثار ما کرد! همین طور که داشت فریاد می زد و بد و بیراه می‌گفت، یکی از بچه ها رفت نزدیکش و توی گوشش گفت: می دانی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم این را که گفت، دیگر صدایی از طرف درنیامد... راوی: برادر شهید 🌱|@abokosar313
دفترچه یک شهید ۱۶ ساله در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید ۱۶ ساله که گناهانِ هر روزش را می‌نوشت پیدا شد! گناهان یک هفته او اینها بود شنبه: بدون وضو خوابیدم یکشنبه: خنده بلند در جمع دو شنبه: وقتی در بازی گُل زدم، احساس غرور کردم سه شنبه: نماز_شب را سریع خواندم چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت پنجشنبه: ذکر روز را فراموش کردم جمعه: تکمیل نکردن ۱۰۰۰ صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات دارم فکر می‌کنم چقدر از یه پسرِ شانزده ساله کوچک‌ترم @abokosar313
خدایا خدایا؛ تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما... @abokosar313
24.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما از این مصطفی های صدرزاده در سراسر کشور، بسیار داریم... 🌱|@abokosar313