🚨وحدت جبهه انقلاب یعنی :
💢اصلح قوه قضائیه رو بکشی بیرون تا روحانی و تیم اصلی اش بعد از ۸ سال خیانت و ظلم دست نخورده فرار کنند و همانند ۹۲ طلب کار برگردند !!!
✅یعنی اصلح قوه مجریه را با انگ رای نداشتن کنار بزنی تا مسئول تقسیم بیت المال و بودجه آدم سخت گیری مثل #سعید_جلیلی نباشد.
❌مهم تر از همه محسن اژه ای بشود رئیس قوه قضائیه ای که آقای رئیسی بعد از چند دهه از سمت این قوه به مردم امید داده بود و توقع مردم را بالا برده،حالا دوباره باید به دوره صادق لاریجانی یا بدتر برگردیم.
❌اصولگرایان در راس حداد عادل کاری کردند
که اصلاحات بعد از ریکاوری برگردند و نگذاشتند با یک رای هر سه قوه انقلابی بماند!.
❌اگر این تحمیل جام زهر و عقب نشینی و عدم تحقق دولت و جامعه اسلامی و تاخیر در ظهور نبود پس چه بود!!
✍️#وحید_اکبری
@montaghedandolatvamagles
گزارشی از ماجرای ترور ۶ تیر ۱۳۶۰
[ص ۱ از ۲]
#بازنشر|| مصطفی غفاری
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.
خودرو حامل آیتالله خامنهای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ خلبان عباس بابایی که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آنها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفتوگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.
نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشتهی مردم را به سخنران میدادند، اگرچه بعضی از پرسشها تند و حتی گاهی بیربط بود.
آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای... انفجار!
آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون.
امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند.
در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته.
در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند.
با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمیشود کاری کرد.» محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.»
انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد.
یکی از محافظها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت.
محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه.
محافظ یکدفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»
ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش را تمام كرده بود. داشت دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.
@rozaneebefarda
گزارشی از ماجرای ترور ۶تیر۶۰
[ص۲ از ۲]
سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت.قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. 37واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنشهای انعقادی را مختل کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند. کیسههای خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میكردند، اما باز هم خونریزی ادامه داشت.
یکدفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بیراه نمیگفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟
فشار کمکم بالا آمد و دوباره شروع کردند.
دکتر منافی، همان طور که میآمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود.
دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خونریزی را بند آوردهام.»
عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمیشد درمان را آنجا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود.تنها بیمارستانی هم که میشد بعد از عمل مراقبتهای لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانینیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی».
هلیکوپتر خبر کردند. نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بیسیم گفته بود كه قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود.مردم نگران بودند که نكند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و میگفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.»
با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد.
دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته. یکبار همان انفجار بمب بود، یكبار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یكبار هم جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. همهی اینها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت.چند پتو میانداختند روی آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان میکردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟ ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده بودند.
آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟»
دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار میکرد كه برای ترمیم و پیوند به قسمتهای آسیبدیده برداشته بودند. زخمها زیاد بودند. درد زخمها خیلی زیاد بود، اما دکترها میگفتند تحمل آقا زیادتر است.میگفتند «اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند.»
بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند.
امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند كه: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد. دکتر میلانینیا رادیورا گذاشت بیخ گوش آقا.
آنموقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند.
حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیهی هفتاد و دو تن را نمیدانستند. از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند:
«بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی»
آقای هاشمی میگفت «اگر یک روز از حال آقا باخبر نباشم، احساس میکنم چیزی کم دارم.» برای همین مرتب از ایشان احوالپرسی میکرد. حاج احمدآقا هم همینطور؛ مرتب احوال میپرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر میدادند.
کمکم به اطرافیان فشار میآوردند که: «آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو را از من گرفتهاید،هم تلویزیون را.» دکترها بهانه میآوردند که امواج رادیویی، دستگاههای درمانی ما را بههم میریزد و عملکردشان را مختل میکند!
خیلی از چهرههای انقلاب برای عیادت میآمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی میپرسیدند:«چرا همه میآیند، اما ایشان نمیآید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست.دور و بریها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند. دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کمکم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند.گفتند فقط یکی دو نفر شهید شدهاند.
@rozaneebefarda
سنگاپور دیگر #كرونا را جدی نمیگیرد
وزارت بهداشت #سنگاپور:
-مبتلایان در خانه استراحت کنن.
-تست و ردیابی مبتلایان انجام نمی شود.
- آمار روزانه ابتلا گزارش نمی شود.
-تمرکز روی موارد حاد و بستری مراقبت ویژه خواهد بود.
-با کرونا مثل آنفولانزا رفتار خواهد شد.
❤️📖 روایت ۱۴۰۰
https://eitaa.com/joinchat/1345060949Cf236f3ea96
@revayat1400
14000407_40599_1281k.mp3
8.29M
🎙بشنوید | صوت کامل بیانات امروز رهبر انقلاب در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
12.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ایمونولوژیست کانادایی :
از نظر علمی ماسک زدن تاثیری در پیشگیری از ویروس ندارد...
❤️📖 روایت ۱۴۰۰
https://eitaa.com/joinchat/1345060949Cf236f3ea96
@revayat1400
به بهانه چهلمین سالگرد فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
آمریکا و فرانسه از انفجار هفتم تیرماه اطلاع داشتند
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
ارتباط گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) با غرب در 3 مقطع دوران پس از انقلاب به وضوح مشخص گردید. اول وقتی در اواخر سال 1359 برای جلب موافقت دولتهای اروپایی و کسب نظر مثبت آمریکا از طریق رابطهای بعضی از دولتهای غربی، مسعود رجوی (سرکرده این گروهک) مخفیانه به فرانسه رفت و دو ماه در آنجا با محافل مشکوک و معلومالحال در ارتباط و گفت و شنود بود و هنگامی که اوایل فروردین 1360 به ایران بازگشت، برنامه سازمان برای ورود به فاز مسلحانه را آشکار ساخت در حالی که به اعتراف برخی از اعضا و رهبران این گروهک، اصلا سازمان برای ورود به چنین فازی آمادگی نداشت و اغلب اعضای کادر مرکزی نیز مخالف آن بودند.1
بار دوم وقتی هواپیمای حامل رجوی و بنیصدر در 7 مرداد 1360 به طور غیرقانونی از فراز کشورهای عضو ناتو مانند ترکیه و یونان و ایتالیا و... گذشت و بدون کوچکترین پرس و جو و مزاحمتی به آن اجازه عبور داده شد تا در فرودگاهی نظامی در حومه پاریس فرود بیاید.
و بار سوم اعتراف رجوی به اطلاع کاخهای سفید و الیزه از انفجارهای حزب جمهوری و نخستوزیری بود که در جلسهای محرمانه با رئیس سازمان امنیت صدام، رسما به آن اذعان کرد. آنچه پیش از این نیز بیانیه وزارت خارجه آمریکا در سال 1994 نیز بر آن صحه گذارده بود.
مسعود رجوی در سال 1999 (۱۳۷۸) در یک جلسه محرمانه با «ژنرال طاهر جلیل حبّوش» رئیس سازمان امنیت صدام به انفجار ساختمان حزب جمهوری و دفتر نخستوزیری توسط گروهک خود و اینکه آمریکا و فرانسه در جریان آن قرار داشتند، رسما اعتراف کرد. تصاویر تلویزیونی جلسه یادشده و همچنین سایر جلساتی که رجوی و همپالگیهایش با صدام و افسران و مقامات امنیتی او داشتند، بهطور محرمانه و بدون اطلاع آنها توسط استخبارات صدام ضبط شد که پس از حمله نیروهای آمریکا و ناتو به عراق و سقوط صدام و تسخیر استخبارات وی، بهدست مردم و رسانهها افتاد.
برخی از قسمتهای فیلمهای یاد شده، در قالب کتابی توسط گروهی از جداشدگان منافقین در لندن انتشار یافت که ویدئوی تصویری جلسه رجوی با ژنرال حبوش و برخی دیگر از جلسات سری مندرج در کتاب نیز به ضمیمه آن منتشر شد. یک سند غیرقابل انکار از روابط پشت پرده عملیات تروریستی گروهک مجاهدین خلق و هدایت آن توسط محافل امپریالیستی و صهیونیستی در آمریکا و فرانسه.
در این فیلم، رجوی از تبلیغات برخی رسانههای غربی بهدلیل تروریست نامیدن گروهکش گلایه کرده و خطاب به «حبّوش» میگوید:
«... همانگونه که اطلاع دارید من در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم. در آن سالها دشمنی به اینگونه با ما نبود و به ما تروریست نمیگفتند. هر چند که کاخ سفید و کاخ الیزه میدانستند، با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم، میدانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد و چه کسی و چرا عملیات علیه رئیسجمهوری و علیه رئیسالوزرای ایران انجام داد. آنها میدانستند و خوب هم میدانستند ولی صفت تروریست هم به ما نزدند!»2
از طرف دیگر برخی گزارشها و اظهارنظرهای کارشناسانه حاکی از آن بود که اساسا ساخت بمب قوی در حدی که بتواند ساختمان دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی را تخریب کند، توسط گروهک منافقین امکان نداشته و این گروهک برای در اختیار گرفتن چنان بمبی، از کمکهای مستقیم خارجی بهره گرفته است. علی فراستی از اعضای قدیمی و جدا شده سازمان منافقین در این باره گفته است:
«...مسعود رجوی در سال 1360 در جلسات خصوصی در پاریس تایید کرده بود که تکنولوژی این انفجار را در اختیار نداشته است...»3
اما گروهک تروریستی منافقین هرگز به طور رسمی به انفجار دفتر حزب جمهوری و ساختمان نخستوزیری اعتراف نکرد. در حالی که در بیانیه رسمی وزارت خارجه آمریکا دربارة گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) که در سال 1994 میلادی برابر با ۱۳۷۳ شمسی صادر شد، رسماً به مسئولیت سازمان مجاهدین خلق در انفجارهای هفتم تیر و هشتم شهریور تصریح شده است:
«... مجاهدین موجی از بمبگذاری و ترور را علیه رژیم خمینی آغاز نمودند که تا امروز نیز طنینانداز است. شاخصترین حمله در تاریخ 28 ژوئن 1981 (7 تیرماه 1360) رخ داد و این زمانی بود که دو بمب، مرکز حزب جمهوری اسلامی (حزب روحانیون) را از هم متلاشی کرد و منجر به کشته شدن 72 تن از رهبران ارشد رژیم گشت، منجمله رهبر حزب جمهوری اسلامی، آیتالله بهشتی، 4 وزیر، 47 نماینده مجلس و... طبق گزارشها در تاریخ ۳۰ اوت [۸ شهریور] مجاهدین در جلسه شورای امنیت ملی رژیم [ایران] بمبگذاری نمودند که منجر به کشته شدن رئیسجمهور جدید، [محمد]علی رجایی و نخستوزیر جدید وی، محمدجواد باهنر گردید... یادآوری این مسئله مهم است که مجاهدینـ بهخصوص در اوایل دهة ۱۹۸۰ [دهة شصت شمسی] هم تمایل و هم توان انجام مق
اصد خشونتبار خویش را داشتند.» 4
از آن پس، موج ترورها و انفجارات و خرابکاریهای گروهک تروریستی منافقین در سطح وسیعی در کشور آغاز شد، ابتدا سران و مسئولین نظام را هدف قرار دادند و سپس با بینتیجه ماندن این ترورها در مقابله با انقلاب و نظام اسلامی و اینکه در اصل این مردم هستند که از جمهوری اسلامی دفاع میکنند، به انتقام از مردم کوچه و بازار و زن و مرد و کودکان معصوم روی آوردند.
تیمهای تروریستی منافقین در کوچه و خیابان گشت میزدند و بنا به دستور مرکزیت سازمان، هر آن کس را که سر و وضع حزباللهی یا ریش داشت یا در مغازهاش تصویر امام و یا یکی از روحانیون مبارز انقلاب را نصب کرده بود، به رگبار گلوله بسته و مغازهاش را با بمب و نارنجک منفجر میکردند. تیمهای ویژه منافقین با اتومبیلهایی مملو از سلاح و بمب و نارنجک در خیابانهای تهران مانند شهرهای قدیم غرب وحشی، چرخ میزدند و مردم بیگناه را به گلوله میبستند.
به خانههای اعضاء و کارمندان نهادها و ارگانها حمله برده، کشتند و سوزاندند و حتی در غیابشان اتاق و کاشانه شان را به آتش کشیده و اهالی خانه ولو کودکان را به شهادت رساندند. به بهانه آش نذری و سر سفرههای افطار به سراغ مردم روزهدار رفتند و جوانان و نوجوانان را مقابل چشم مادرانشان تیر خلاص زدند.
قرون وسطاییترین شکنجهها را تحت عنوان به اصطلاح عملیات مهندسی در مورد قربانیان خود به اجرا گذاردند، دندانها و سر آنها را خرد کرده، پوست سرشان را با آب جوش کندند و زنده زنده دفنشان نمودند تا روی وحشیترین و قسیالقلبترین جنایتکاران تاریخ را سفید کنند.
همدست و سرباز درندهخوترین دشمن ملت ایران و عراق یعنی صدام عفلقی شده، در قتلعام هزاران شیعه در انتفاضه شعبانیه و همچنین زنده به گور کردن دهها هزار کرد عراقی تحت عنوان عملیات «انفال» شرکت کردند. (عملیاتی که صدام به دلیل آنها، از سوی حتی محافل بینالمللی جنایتکار جنگی شناخته شد).
و سرانجام همین منافقین با پول و سلاح و سوار بر تانک و توپ صدام که هشت سال شهرهای این سرزمین و فرزندانش را به خاک و خون کشیده بود، خاک پاک ایران را لگدکوب کرده، تا عمق آن پیش رفته و هر آن کس و هر آنچه در مقابلشان قرار داشت را نابود کردند و از طرف دیگر با اعوان و انصار خود در زندانها که با سوءاستفاده از رأفت و بخشش جمهوری اسلامی، عفو خورده و احکام محاربهشان تخفیف یافته، حتی آزاد شده و یا در آستانه آزادی قرار داشتند، طرح تسخیر تهران و دیگر شهرهای بزرگ را به اجرا درآوردند که با حضور ایثارگرانه مردم مقاوم ایران با شکست مواجه شد.
بنا به آنچه از آمار نشریات این گروهک تروریستی بر میآید، دهها هزار نفر توسط تیمهای ترور و جنایت سازمان منافقین به شهادت رسیده یا مجروح و زخمی شدند. یکی از اعضای سابق این گروهک براساس آمار نشریات سازمان منافقین نوشته:
«... طبق آمار نشریه مجاهدین خلق ایران و کتاب جمعبندی مقاومت یکساله مجاهدین خلق و همچنین نشریاتی که تحت عنوان انجمن دانشجویان خارج کشور که برای مجاهدین چاپ میشد، آماری هست که من همه اینها را جمع کردم. آمارش این هست: 116630 نفر از نیروهای طرفدار رژیم (امام) خمینی به دست رزمندگان صلح و آزادیِ آقای مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق از سال 1360 تا این تاریخ (1375) به قول خودشان اعدام انقلابی شدند. آمار عملیات تخریب و انفجار در اماکن دولتی و خصوصی در سطح ایران طبق نشریه مجاهد و رسانههای خبری مجاهدین هست، 3740 عملیات. عملیات انفجار دفتر حزب جمهوری، نخستوزیری و دادستانی و جاهای دیگر که نفراتی هم توی این عملیاتها کشته شدهاند که جزو آن آمار نیامده است...» 5
به جز این آمارهای رسمی گروهک تروریستی منافقین که علیرغم غلّوهای همیشگی اما قاعدتا مانند سایر آمار و ارقام این گروهک مورد وثوق و استناد مجامع به اصطلاح بینالمللی از جمله مراکز و کانونهای ظاهرا حقوق بشر غربی قرار دارد، آماری هم که از سوی منابع داخلی مانند «کانون هابیلیان» با سند و مدرک و اسامی و مشخصات کامل انتشار یافته، حاکی از شهادت بیش از 17 هزار تن از هموطنان ما در اثر ترورهای گروهک تروریستی منافقین است.
اما علیرغم اعتراف به همه این جنایات وحشتناک تروریستی حتی توسط منابع غربی و آمریکایی، متاسفانه این گروهک مخوف و مهیب در هیچ یک از لیستهای گروههای تروریستی کشورهای غربی از جمله در آمریکا و اروپا به چشم نخورده و سران و اعضای آن به طور کامل مورد حمایت این کشورهای مدعی حقوق بشر قرار دارند، از فعالیتها و مجامع و برنامههای آنها کاملا حمایت شده و برخلاف قوانین بینالمللی که مدعیاش هستند، نه تنها حاضر به استردادشان به ایران یعنی بزرگترین قربانی تروریسم وحشتناک این گروهک نشدهاند بلکه با تبلیغات و پروپاگاندای سرسامآور توسط اعوان و انصار خارجی و داخلیشان، حتی مجازات و تنبیه بخش ناچیزی از ددمنشیهای آنان را نیز محکوم کردها
ند!!
______________________________
1- سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام – جلد 2 – موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی – بهار 1385 – صفحه 581
2- برای قضاوت تاریخ – متن مذاکرات مسعود رجوی با مسئولین اطلاعاتی عراق (در زمان حکومت صدام)- انگلستان- ایراناینترلینک- چاپ اول- تابستان 1383- صفحه 13
3- علی فراستی – مبارزه مسالمتآمیز، هم استراتژی، هم تاکتیک- نشر جنبش برای امنیت، عدلت، پیشرفت- بیجا- 1375 – صفحه 71
4- بال شکسته – بیانیه دولت آمریکا درباره سازمان مجاهدین خلق ایران- بینا – افست خارج از کشور – 1373/1994- صفحه 15 و 16
5- اسکولاستیک نوین در فرقه رجوی- مصاحبه سردبیر نشریه ایران آزاد نوروز علی رضوانی با رادیو صدای ایران- آلمان- ناشر: مولف- تاریخ مقدمه : مارس 1996- صفحههای 9 و 10
30.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 احکام احتمالی دادگاه علیه حسن روحانی
طبق ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی
۱- خلع از لباس مقدس روحانیت
۲- انفصال دائم از خدمات دولتی
۳- جریمه نقدی صدها هزار میلیاردی
۴- زندان و حبس ابد
۵- چندین بار اعدام
#روحانی_فرار_نکند
#مطالبه_اعدام_فوری_روحانی
#قوه_قضائیه_مقتدر
📣 کانال فریاد ابوذر ها
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2105147472C6dbbeb6c44
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
771.4K
⛔️ مبادا گوش کنین چون بعدش یا باید بیاین میدون یا خودتون هم جزء خائنین به حساب میاین
🔰 آخرین تحلیل از شرایط کشور
📌خطای محاسباتی در شرایط جنگی:
تأخیر مداوم محاکمه خائنین بویژه حسن روحانی از ترس عواقب خیالی و نه واقعی، با وجود رو شدن
اسناد خیانت آنها!!!
📌اگه این خائنین محاکمه نشن، دولت انقلابی رئیسی را فلج خواهند کرد
✍ رضا خانعلی زاده
#دست_به_روحانی_نزنین
#انقلابیهای_عافیتطلب
#مبادا_نشر_بدین
📣 کانال فریاد ابوذر ها
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2105147472C6dbbeb6c44
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺