هدایت شده از خانمِمعراج ؛
من خطاب به روحم :
تا محرم تحمل کن .
تا محرم تحمل کن .
تا محرم تحمل کن .
تا محرم تحمل کن .
تا محرم تحمل کن .
هدایت شده از خانمِمعراج ؛
زلزله شده بود ،
دیوار های مدینه میلرزید !
همه ترسیده بودن .
ریختن در ِ خونه مولاعلی ،
یاعلی !
یه کاری بکن ،
الان همه شهر خراب میشه !
آقا اومد وسط کوچه ،
زمین و دیوار ها هنوز میلرزیدن ،
مولا پاشو محکم کوبید به زمین !
و گفت : زمین !
ابوتراب بر تو فرمان میدهد آرام بگیر !
به هیچ کس منِ افتاده را امیدی نیست . .
در این میانه مگر یاعلی دهد مددم ؛
میگه که :
کیست علی ؟ همانکه در کعبه ،
به روی شانه پیامبر رفت ،
شانه های نبی همان عرش است ،
حیدر از عرش هم بالاتر رفت ،
چرخش روزگار دست علیست ،
کهکشان دانه های تسبیحش ،
در خیبر شکست چیزی نیست ،
فتح آن قله بود تفریحش ،
چند روزی درست قبل ازل ،
زندگی را شروع کرده علی ،
هر زمان رزق میرسد از راه ،
شک ندارم رکوع کرده علی .
[ هو علی ] .
هدایت شده از خانمِمعراج ؛
فرقِ علی را چشمِ ظاهربین مردم
شکافت نه شمشیر ابنملجممرادی !