برگزاری نماز جمعه عاشورایی در شهرستان آبیک
◾همزمان با روز عاشورا و عزاداری سیدو سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام نماز جمعه این هفته در مسجد حضرت ولی عصر عجل الله فرجه به امامت حجتالاسلام حسینیمیرامینی امام جمعه شهرستان آبیک برگزار گردید .
◾گفتنی است پیش از خطبه های نماز جمعه مراسم عزاداری هیئت عشاق المهدی(عج) با حضور پرشور محبان الحسین (ع) برگزار شد و عاشقان آن حضرت به سینه زنی و عزاداری پرداختند.
روابط عمومی ستاد نماز جمعه شهرستان آبیک
🟢 پایان اضطرار کرونا در ایران
💠 وزارت بهداشت:
🔹از شرایط اضطرار بیماری کرونا خارج شدهایم و دیگر نیازی به استفاده همه افراد از ماسک نیست.
🔹افراد مسن، بیمار زمینهای، نقص ایمنی، بیماریهای کلیوی، قلبی، ریوی و کبدی از ماسک استفاده کنند.
@abyekefarda
🟢 سرپرست دبیرخانه ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان آبیک معرفی شد
◾مهدی یارمحمدی از سوی امام جمعه شهرستان آبیک به عنوان سرپرست دبیرخانه ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان منصوب شد.
◾در مراسم عبادی سیاسی نماز جمعه این هفته شهرستان آبیک که در مسجد حضرت ولی عصر عجل الله فرجه شهر آبیک برگزار شد،حجت الاسلام حسینیمیرامینی امام جمعه شهرستان آبیک اعلام نمودند؛
آقای مهدی یارمحمدی از نیروهای انقلابی و ارزشی شهرستان آبیک که توسط نهاد ذیربط در استان تایید شده است به عنوان سرپرست دبیرخانه ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان در این مسئولیت انجام وظیفه خواهند داشت .
@abyekefarda
*مسئول مشاوره به زندانیان محکوم به اعدام در #زندان_رجایی_شهر خاطره جالبی دارد:*
🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار میشود، شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد. او متواری میشود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش میکنند و به اینجا منتقل میشود.
🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول میانجامد؛ میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها قلبا دوستش داشتند.
🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری بودند، برای اجرای حکم میآیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت:
" من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام"
و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده است. بههرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت :
"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم."
🔸بههرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:
"درخواستی ندارم."
🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند.
جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند.
بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت:
"من یک خواسته دارم"
من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
🔸 شاگرد قاتل، گفت:
"۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز.
میخواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید.
من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم.
امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم."
🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت:
#من_با_ابوالفضل (ع) درنمیافتم؛
من قصاص نمیکنم.
برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.
🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟
پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد.
مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمیکردم.
خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(ع) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند ببینید نام #ابولفضل ع با دلها چکار میکنه .
*جان کلام:پروردگارا در برق چشمانمان بصیرت علوی،در دلهایمان حب آل محمد(ص) و در زبانمان کلام حق جاری فرما...*
*التماس دعا*
نجات جان مادربزرگ قزوینی توسط تیزپروازان اورژانس هوایی هوانیروز آبیک در روز عاشورای حسینی
🔺سرهنگ خلبان ستاد اسحاق یلا
فرمانده پایگاه هفتم شهید امینی هوانیروز آبیک خبرداد.
امروز ۶ مرداد ماه در پی درخواست مرکز فوریت های پزشکی شهر قزوین، تیزپروازان پایگاه هوانیروز در یک عملیات مردم یاری ، با یک فروند بالگرد ۲۱۴ و انجام یک سورتی پرواز ،موفق گردیدند جان مادربزرگ ۸۱ ساله ای را که دچار سکته قلبی گردیده بود و نیاز فوری به مراقبت های ویژه داشتند را از مناطق کوهستانی و صعب العبور ارتفاعات الموت شرقی قزوین ( معلم کلایه) به بیمارستان ولایت منتقل و جان وی را از مرگ نجات دهند..
#فرشته_نجات
#هوانیروز_قهرمان
#یاوران_سلامت
#مدافعان_وطن