eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
119 دنبال‌کننده
18هزار عکس
6.3هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مدت زمان ناقل بودن کودکان و جوانان بهبود یافته ویروس کرونا چقدر است؟ حتما ببینید
🍃🌸یک‌نکته از هزاران🌸🍃 🍃در تاثیرِ ذکر و عظمتِ تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیه : 🍃 آیت الله ناصری : 🍃تسبیح حضرت زهرا (علیها السلام) بعد از هر نماز خیلی اثر دارد و کارهای نابسامان زندگی ما را سامان می‌دهد. 🍃تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیه یادگارِ پدر گرامیشان؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه به ایشان است و آنرا خیلی دوست میداشت و در سختیِ زندگیش همواره میخواند و آرام میگرفت. 🍃اگر کارت گره خورده، بعد از هر نمازت ؛ نیت کن و بحضرت فاطمه سلام الله علیه توسل کن و تسبیحش را بگو ، تا به آبروی ایشان ؛ خدا در زندگیت کارگشایی کند؛ 🍃فقط یک چیز را فراموش نکنید و تمرین کنید که مواظب زبانتان باشید که بسیاری از اعمال ما را این زبان بی اثر و نابود میکند ؛ غیبت ؛تهمت ؛ سخن چینی و مسخره کردن از آفاتِ زبان است و آتشِ نابود کننده اعمال و دعاهای ما...!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💤قبل از خواب با خوندنِ چند آیه و دعا بهترین‌هدیه‌ها‌رو‌از خدابگیرین... بسیار زیبا و آرامبخش و شادی آفرین... 🌴التماسِ دعا برای همه🌴
1_414483086.mp3
1.22M
🏴▪️👆🏻👆🏻 دعای عهد 👤باصدای استاد فرهمند اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده.... خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان.. عاشقان اهل بیت علیه السلام
🍃🌸هر صبح آیة الکرسی را بخوانید و تا شب در امان خدا هستید. 🌟آیةالکرسی عظیم ترین آیهدر قران کریم است برای حفظ ایمان و مال وجان خودهر روز آیة الکرسی بخوان. 💐💐💐💐💐 🔸
‍ ‍ ⬜️◻️◽️▫️دعای چهارحمد▫️◽️◻️⬜️ 🌾 بِسْمِ الله الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمِ 🌾 💙اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 💚اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه ❤️اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَلَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 💜اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَلَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🎁خواص دعای چهارحمد 💎از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مرویست💎 🌸 که هر کس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را سه چیز کرامت فرماید: 💚اول عمر طبیعی 💙دوم مال و جمعیت بسیار ❤️سوم باایمان ازدنیارفتن 💜وبی حساب داخل بهشت شدن 🌙 امیر مؤمنان علی علیه‌السلام ، مردى را دید که از روى نوشته، دعایى طولانى می‌خواند. به او فرمود: «اى مرد! آن‌که زیاد را می‌شنود، اندک را هم پاسخ می‌دهد». مرد گفت: سَرورم! پس چه کنم؟ فرمود: «بگو: ❤️الْحَمْدُ للهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ 💚وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ 💙وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ 💜وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ»؛ ❤️ستایش، خداى را بر هر نعمتى، 💚و هر خوبى را از خدا می‌خواهم 💙و از هر بدى، به خدا پناه می‌برم 💜و از هر گناهى،از خدا آمرزش می‌طلبم. عاشقان اهل بیت علیه السلام
📚 استخاره برای ازدواج 💠 سؤال: برخی والدین پیش از می کنند و بر اساس آن عمل می کنند، آیا در این موارد استخاره لازم است؟ ✅ جواب: به طور کلی استخاره برای و تردید در انجام کارهای مباح است، اعم از اینکه تردید در اصل عمل باشد یا در خصوصیات آن، بنابر این اگر در ، حیرت وجود ندارد، استخاره لازم نیست، توجه داشته باشید شرعا واجب نیست، ولی بهتر است بر خلاف آن عمل نشود. عاشقان اهل بیت علیه السلام
2 ❇️ گفته شد که اگه آدم میخواد تو تمام اتفاقات زندگیش خیلی قوی عمل کنه و آسیب نبینه لازمه که قدرت روحی خودش رو بالا ببره. ✔️ برای بالا بردن قدرت روحی اولا ادم باید "اهل پذیرش رنج" باشه. نباید از سختی های دنیا فرار کنه. "حتی باید گاهی به استقبال برخی از رنج ها هم بره". ⭕️ آدمی که تا بهش سختی میرسه غر میزنه خب معلومه که خیلی اذیت خواهد شد. ❇️ برای خودت اینو جا بنداز که تا زمانی که توی دنیا هستی قراره رنج بکشی.☺️ اگه یه جایی رنج نکشیدی کلی خوشحال شو و بگو خدایا شکر که این چند ساعت بهم رنجی نرسید. ممنوووووون!😊 اگه آدم بتونه چنین روحیه ای رو در خودش به وجود بیاره فوق العاده صبور میشه و روحش بزرگ و قدرتمند خواهد شد.... ✅ ما تنهامسیری ها اساس و مبنای زندگی کردن رو پذیرش رنج قرار میدیم تا بتونیم از لذت های زندگی مون بیشتر از بقیه کیف کنیم...👌🏻
💌 | اوج معرفت و صفای باطن 💢 اگر انسان بتواند همان طور که در اوج رنج ها و بی کسی ها خدا راعمیق و مخلصانه صدا بزند، ⬅️ در حالت رخاء و نعمت هم همان طور خدا را صدابزند و احساس وابستگی محض به خدا داشته باشد، 🔰 به اوج معرفت و صفای باطن رسیده است. ♻️ ما همیشه شدیدا به خدا وابسته ایم. 🌐فقط کافی است دائما به آن توجه کنیم. 🌴 علیرضا پناهیان 🌴 🌴💎🌹💎🌴
📕 زندگی نامه 📝 کتابی که به تازگی آن نیز منتشر شده است. 💰 قیمت پشت جلد: 19500 تومن 👤 ثبت سفارش: @esmaeeil_313
960308_Panahian_M_ImamSadegh_Rah-02-18k.mp3
7.13M
💌 (جلسه دوم) ❤️فوق العاده عالی برای رسیدن به زندگی سرشار از 👌👌 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
نهایت.mp3
4.46M
💢نهایت ♦️همه ی صفات اهل بیت در حد اعلا بود؛ اگر علم داشتن اگر حلم داشتن و... [ حجت الاسلام عالی]
واسطه های فیض.mp3
3.92M
💢واسطه های فیض ♦️ولایت اهل بیت همان ولایت خداست ♦️خداوند متعال امور خلائق را به اهل بیت تفویض کرد [ حجت الاسلام عالی ]
سختی های جامعه نبوی.mp3
5.79M
💢سختی های جامعه نبوی ♦️فکر نکنید این سختی ها فقط برای ماست؛ برای پیامبر اکرم ص و امیرالمومنین ع هم سختی های زیادی بود ♦️برخی را بشنوید [ حجت الاسلام عالی ]
6 ✅ گفتیم که مستضعفین باید قبل از ظهور آمادگی امام شدن و وارث شدن رو پیدا کنن و برای همین هم لازمه که اصول مدیریت و ثروتمند شدن رو بدونن و از همین حالا تمرین کنن. 🔷 در قدم اول باید زندگی درستی داشته باشیم. اگه ما شروع کنیم از اموال خودمون "به صورت گروهی" استفاده کنیم میتونیم جلوی رانت خواری و فساد رو تا حدی بگیریم ⭕️ اما وقتی مثل نظام سرمایه داری غربی پولمون رو توی بانک ها قرار میدیم طبیعتا زمینه انواع فسادها رو آماده کردیم! و یا راه اندازی بنگاه های کوچک اقتصادی توسط مومنین. ✅ این که رهبر انقلاب میفرماید اقتصاد باید باشه معناش همین هست. ما باید یه تکانی به خودمون بدیم تا دیگه جزو مستضعفین نباشیم ✔️مثلا دیدید که دشمن یه کشتی ما رو توقیف کرد و بعدش ما بلافاصله کشتی اون ها رو گرفتیم و پهبادشون رو زدیم دنیا چه تواضعی به ما کرد...ع این یه جلوه ای از بیرون اومدن از استضعاف هست. 💥 ما به خداوند متعال باید نشون بدیم که واقعا اراده کردیم که از استضعاف میخوایم بیرون بیایم و خدا هم امام ما رو برای تکمیل این کار برامون بفرسته👌 اینکه ما میخوایم در مورد مدیریت صحبت کنیم هم برای همینه که تا حدی از استضعاف بیرون بیایم... 🌹قران میفرماید "و نجعلهم ائمه" یعنی شما میخواهید جامعه بشید البته نه اینکه همه مدیر بشن. یه شهر یه دونه فرماندار میخواد ✔️اما اگه همه مردم انقدر در مدیریت قوی باشن که خودشون یه فرماندار بالقوه باشن دیگه فرماندار اون شهر نمیتونه مسخره بازی در بیاره و مردم رو فریب بده 🚨 چون همه مردم سریع متوجه کوچک ترین خطای مسئولان شهرشون میشن و برکنارشون میکنن. انقدر باید مدیریت مردم قوی باشه که مسئولین بگن نه بابا! این مردم رو نمیشه فریب داد! یا اگه مدیری خواست تصمیم غلط بگیره از مردم بترسه و مراقب باشه. ⭕️ نه اینکه یه مسئولی با استفاده از سلبریتی ها و دروغ و تهمت و وعده های دروغ و مسخره بازی بتونه سر مردم رو کلاه بذاره و بر اونها حکومت کنه... 🚨 چرا توی کشورهای غربی خیلی راحت با افکار عمومی بازی میشه و مردم بازیچه دست چهارتا رسانه صهیونیستی هستن؟ چون اون تمدن طوری ساخته شده که عموم مردم حتی توی تخیلاتشون هم به این فکر نمیکنن که بتونن یه روزی رئیس بشن ⭕️ برای همین میگن شما فقط یه لقمه نون بخور نمیر به ما بدید بقیش مهم نیست. هر کسی خواست برما حکومت کنه...😣 اما در جامعه امام زمان اینطور نیست و مومنین از کودکی باید برای امام شدن و وارث شدن تربیت بشن ✅ توی کودکستان ها و ادبستان های ما باید به همه اصول مدیریت با زبان ساده آموزش داده بشه تا همه افراد بتونن مدیریت رو تجربه کنن و برای اداره خودشون و خانوادشون و جامعه شون آماده بشن... 🔹 پایان بخش ششم
📚 💌 📝 📅 قسمت : 7 سال اعتماد دایی محسن، اون شب کلی حرف های منطقی و فلسفی رو با زبان بی زبانی بهم زد ... تفریح داییم فلسفه خوندن بود... و من در برابر قدرت فکر و منطقش شکست خورده بودم... حرف هاش که تموم شد دیگه مغزم مال خودم نبود ... گیج گیج شده بودم ... و بیش از اندازه دل شکسته ... حس آدمی رو داشتم که عزیزترین چیز زندگیش رو ازش گرفتن ... توی ذهنم دنبال رده پای حضور خدا توی زندگیم می گشتم... جاهایی که من، زمین خورده باشم و دستم رو گرفته باشه ... جایی که مونده باشم و ... شک تمام وجودم رو پر کرده بود ... نکنه تمام این سال ها رو با یه توهم زندگی کردم؟ ... نکنه رابطه ای بین من و خدا نیست ... نکنه تخیلم رو پر و بال دادم تا حدی که عقلم رو در اختیار گرفته؟ ... نکنه من از اول راه رو غلط اومده باشم؟ ... نکنه ... شاید ... همه چیزم رفت روی هوا ... عین یه بمب ... دنیام زیر و رو شده بود ... و عقلم در برابر تمام اون حرف های منطقی و فلسفی ... به بدترین شکل ... کم آورده بود ... با خودم درگیر شده بودم ... همه چیز برای من یه حس بود... حسی که جنسش با تمام حس های عادی فرق داشت... و قدرتش به مرحله حضور رسیده بود ... تلاش و اساس 7 سال از زندگیم، داشت نابود می شد ... و من در میانه جنگی گیر کرده بودم ... که هر لحظه قدرتم کمتر می شد ... هر چه زمان جلوتر می رفت ... عجز و ناتوانی بر من غلبه می کرد ... شک و تردیدها قدرت بیشتری می گرفت ... و عقلم روی همه چیز خط می کشید ... کم کم سکوت بر وجودم حکم فرما شد ... سکوت مطلق ... سکوتی که با آرامش قدیم فرق داشت ... و من حس عجیبی داشتم ... چیزی در بین وجودم قطع شده بود ... دیگه صدای اون حس رو نمی شنیدم ... و اون حضور رو درک نمی کردم ... حس خلأ ... سرما ... و درد ... به حدی حال و روزم ویران شده بود که ... همه چیز خط خورده بود ... حس ها ... هادی ها ... نشانه ها ... و اعتماد ... دیگه نمی دونستم باید به چیز ایمان داشته باشم ... یا به چه چیزی اعتماد کنم ... من ... شکست خورده بودم ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : و نمازی که قضا نشد خوابم برد ... بی توجه به زمان و ساعت ... و اینکه حتی چقدر تا نمازشب ... یا اذان باقی مونده بود ... غرق خواب بودم ...که یه نفر صدام کرد ... مهران ... و دستش رو گذاشت روی شونه ام ... پاشو ... الان نمازت قضا میشه ... خمار خواب ... چشم هام رو باز کردم ... چشم هام رو که باز کردم دیگه خمار نبودم ... گیجی از سرم پرید ... جوانی به غایت زیبا ... غرق نور بالای سرم ایستاده بود ... و بعد مکان بهم ریخت ... در مسیر قبله، از من دور می شد... در حالی که هنوز فاصله مادی ما ... فاصله من تا دیوار بود ... تا اینکه از نظرم ناپدید شد ... مبهوت ... نشسته ... توی رختخواب خشکم زده بود ... یهو به خودم اومدم ... - نمازم ... و مثل فنر از جا پریدم ... آفتاب طلوع کرده بود و زمان زیادی نبود ... حتی برای وضو گرفتن ... تیمم کردم و ... الله اکبر ... همون طور رو به قبله ... دونه های درشت اشک ... تمام صورتم رو خیس کرده بود ... هر چه قدر که زمان می گذشت... تازه بهتر می فهمیدم واقعا چه اتفاقی برام افتاده بود ... کی میگه تو وجود نداری؟ ... کی میگه این رابطه دروغه؟ ... تو هستی ... هست تر از هر هستی دیگه ای ... و تو ... از من ... به من مشتاق تری ... من دیشب شکست خوردم و بریدم ... اما تو از من نبریدی ... من چشمم رو بستم ... اما تو بازش کردی ... من ... گریه می کردم و تک تک کلمات و جملات رو می گفتم ... به خودم که اومدم ... تازه حواسم جمع شد ... این اولین شب زندگی من بود ... که از خودم ... فضایی برای خلوت کردن با خدا داشتم ... جایی که آزادانه بشینم ... و با خدا حرف بزنم ... فقط من بودم و خدا ... خدا از قبل می دونست ... و همه چیز رو ترتیب داده بود ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : فقط تو را می خواهم دل توی دلم نبود ... دلم می خواست برم حرم و این شادی رو با آقا تقسیم کنم ... شاد بودم و شرمنده ... شرمنده از ناتوانی و شکست دیشبم ... و غرق شادی ... دیگه هیچ چیز و هیچ کس نمی تونست ... من رو متقاعد کنه که این راه درست نیست ... هیچ منطق و فلسفه ای ... هر چقدر قوی تر از عقل ناقص و اندک خودم ... هر چند دلم می خواست بدونم ... اون جوان کی بود ... اما فقط خدایی برام مهم بود ... که اون جوان رو فرستاد ... اشک شادی ... بی اختیار از چشمم پایین می اومد ... دل توی دلم نبود ... و منتظر که مادرم بیدار بشه ... اجازه بگیرم و اطلاع بدم که می خوام برم حرم ... چند بار می خواستم برم صداش کنم ... اما نتونستم ... به حدی شیرینی وجود خدا برام شیرین بود ... که دلم نمی خواست سر سوزنی از چیزی که داشتم کم بشه ... بیدار کردن مادرم به خاطر دل خودم ... گناه نبود ... اما از معرفت و احسان به دور بود ... ساعت حدود 8 شده بود ...با فاصله ... ایستاده بودم و بهش نگاه می کردم ... مادرم خیلی دیر خوابیده بود ... ولی دیگه دلم طاقت نمی آورد ... - خدایا ... اگر صلاح می دونی؟ ... میشه خودت صداش کنی؟ ... جمله ام تموم نشده ... مادرم چرخی زد و از خواب بیدار شد ... چشمم که به چشمش افتاد ... سریع برگشتم توی اتاق... نمی تونستم اشکم رو کنترل کنم ... دیگه چی از این واقعی تر؟ ... دیگه خدا چطور باید جوابم رو می داد؟ ... برای اولین بار ... حسی فراتر از محبت وجودم رو پر کرده بود... من ... عاشق شده بودم ... - خدایا ... هرگز ازت دست نمی کشم ... هر اتفاقی که بیوفته ... هر بلایی سرم بیاد ... تو فقط رهام نکن ... جز خودت ... دیگه هیچی ازت نمی خوام ... هیچی ... با ما همراه باشید