eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
109 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
6.8هزار ویدیو
150 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
آنقدر می گویم بیا، آخر بیایی با جرعه ای از چشمه‌ی کوثر بیایی... منتقم ما منتظر هستیم روزی با ذوالفقارِ حضرتِ حیدر، بیایی... یابن الحسن اینجا عزایِ مادرِ توست باید برای روضه‌ی مادر بیایی... العجل‌مولای‌غریبم تعجیل در فرج مولایمان صلوات
شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوبِ شهـر معلـم بود؛ مدیـر مدرسه اش می‌گفت آقا ابراهیم از جیب‌خودش پول می‌داد به یکی از شاگـردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان‌و پنیر بگیرد! آقاهادی نظرش این بود که این‌ها بچــه ‌های منطقـه محـروم هستند. اکثراً سر کلاس گـرسنـه هستنــد. بچـه گـرسنـه هـم درس نمی‌فهمد. ابـراهیـم هادی نـه تنهـا معلــم ورزش، بلکه معلمـی بــرای اخـلاق و رفتار بچـه ‌ها بود. دانش آموزان هـم که از پهلـوانـی‌ها و قهرمانی‌های معلم خودشان شنیده بودند شیفتـه او بودند.
🌱🌸 بدون‌شڪ‌خداوند؛دربرابرنعمتهایى‌ كه‌به‌مامی‌بخشدنیازى‌به‌شكرماندارد واگردستوربه↫شكرگزارى‌داده آن‌هم‌موجب‌نعمت‌دیگرى‌برمااست🌿. . . ویك‌مكتب‌عالى‌تربیتى‌است🙃💛 عقب‌ماندگی‌هاوڪمبودهای‌مادی ومعنوی‌مادراثرناشڪری‌است💢 چراڪه‌اگرشکرگزاربودیم، وعده‌الهی‌ڪه‌زیادی‌نعمتهاست شامل‌حال‌مامی‌گشت :)🌱👌🏻 (ره)♥️
🔹آیت‌الله حائری شیرازی🔹 🔸قبر مخفی و ظهور منجی🔸 اینکه حضرت زهرا (س) اجازه نداد قبرش آشکار شود، یک هنر سیاسی بزرگ، توأم با دوراندیشی بود که طول تاریخ را متأثر از خود کند. حضرت زهرا (س)، اساس تمدن فاطمی را بر روی مخفی بودن قبر خود نهاد که با ظهور حضرت مهدی (عج) این تمدن به کمال رسیده و قبر مادرش آشکار می‌شود. کسانیکه هزار و صد و چند سال در انتظار ظهورند، قدر امامشان را می‌دانند زیرا به دلیل غیبت امام، انسان منهای دین، و دین منهای اسلام، و اسلام منهای امامت شد و عالم پر از ظلم و جور شدو چون امامت به اسلام باز گردد و دین به اسلام و انسان به دین زنده شود، عالم پر از عدل و داد خواهد شد. او غایب شد تا قدرش آشکار شود؛ همانگونه که فاطمه زهرا (س) قبر خود را مخفی نمود تا قدر شوهرش، رهبرش و امامش آشکار شود.
💖 💚 🔹انبیاء منتظر آمدنش میباشند 🔹میرسد پشت سرش حضرت عيسى حتماً 🔹زره شير خدا بر تن و شمشير به دست 🔹میرسد منتقم حضرت زهرا حتماً 🔹انتقام در آتش زده را میگیرد 🔹و به آتش بکشد آن دو نفر را حتماً ▪️تورو به قلب زار حیدر بیا آقا... ▪️به چهره ی کبود مادر بیا آقا... ✅این روز ها قلب امام زمان عجل الله فرجه الشریف در فشار زیاد است از مصیبت مادرشان برای سلامتی حضرت صدقه یادتون نره...💔 🌸 🤲 تعجیل در فرج و سلامتی پدر مهربانمان الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدائَهُم أَجْمَعِینَ
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴 آغوش مادر همیشه باز😭 🖤🖤🖤🖤 السلام علیک یا سید النساء العالمین😭😭
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
ابوحلما💔 قسمت سی و هشتم: طعم عشق محمد کلید انداخت و در را باز کرد و گفت: سلام! بابا زنگ زد گفت که.
ابوحلما💔 قسمت سی و نهم: یک لیوان درد و دل سه هفته بعد یک روز صبح حلما داشت دامن کوچک صورتی رنگی را با ذوق تا میزد که صدای زنگ در را شنید. زیر لب یاعلی(ع)  گفت. دستش را به گوشه تخت گرفت و به آرامی بلند شد. گوشی آیفون را برداشت و درحالی که دکمه در را میزد گفت: سلام بابا بفرما فوراً رفت داخل اتاق و یک بلوز جلو باز روی لباسش پوشید. در را باز کرد و با لبخند گفت: +سلام بابا...چرا زحمت کشیدین بدین من -سلام دخترم، نه خودم میارم...چطوری؟ +خوبم خدا رو شکر... فقط چون هنوز هرروز حالم بهم میخوره ،خیلی‌ ضعیف و بی جون شدم... -خب بابا بهشتو که مفتی نذاشت زیرپای شما حلما سعی داشت نگرانی اش را از این موقع و بی خبر آمدن پدرشوهرش، پنهان کند. دستش را به کمرش گرفت و گفت: +میرم چایی بیارم -نه بابا جان بشین خودم الان میرم برای جفتمون دو لیوان چایی تازه دم میریزم ... راستی نوه های گلم چطورن؟ +خوبن، الحمدلله...راستی بابا دیروز با محمد رفتیم براشون لباس و کالسکه خریدیم بذار بیارم ببینید. حسین دو لیوان چای ریخت و با شکلاتهایی که آورده بود در سینی گذاشت اما مدتی صبر کرد و حلما از اتاق بیرون نیامد. بلاخره حسین بلند شد و جویای احوال عروسش شد: بابا خوبی؟...حلماجان...سادات عروس...عروس سادات....بابایی حلما سرش را از روی دستش بلند کرد. حسین نفس راحتی کشید و گفت: ترسیدم بابا...خوبی؟ نفس حلما به آه شکست. سری تکان داد و چشمانش لبریز اشک شد. حسین کنار عروسش نشست و پرسید: -چی شده دخترم؟ بحث تون شده؟ +نه...ببخشید بابا از اینکه یهو اومدین ترسیدم که نکنه برای محمد... -چی میگی بابا!؟ من اشتباه کردم بی خبر اومدم ولی تو چرا اینقدر فکروخیال میکنی؟ +به خدا منظورم این نبود که عذر خواهی کنین...ولی -حرفتو بزنن باباجون نذار رو دلت سنگینی کنه +یادتونه دو هفته پیش محمد سه شب نیومد خونه؟ ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غفاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️ 😭😭 در یکی از تئاترها وقتی صحنه شکستن درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها در حال اجراست یکی از حضار نمی‌تواند این صحنه رو تحمل کند و ناگهان... دل ما طاقت سیلی خوردن مادر ندارد
🍃 📓 نام کتاب : " وقتی مهتاب گم شد " ( خاطرات علی خوش لفظ ) ✍ نویسنده : " حمید حسام " 📑 ناشر : " سوره مهر " 📖 توضیحات : «وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش‌لفظ باشد، روایتی عینی از واقعه‌ا‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. 📘 علی خوش‌لفظ، که نامش را به دلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سال‌ها بعد در نوجوانی، هم‌زمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند. 📗 علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام می‌شود و آنجاست که درمی‌یابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به‌ دست می‌آید، اما گویی قرار است علی خوش‌لفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند؛ تا سال‌ها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند. 📕 این کتاب‌ است از خاطرات جانباز سرافراز آقای علی خوش‌لفظ، همرزم حاج . 📚