۹ مهر ۱۳۹۹
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
🌸 قرار روزانه
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌴کانال 👈 عاشقان اهل بیت ع
۹ مهر ۱۳۹۹
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
4_265388460171329759.mp3
1.95M
زیارت عاشورا
🌴کانال 👈 عاشقان اهل بیت ع
۹ مهر ۱۳۹۹
تکاثر۱۰۲.pdf
60.4K
👆👆👆
📚 موضوع: تأويلات سوره تكاثر
📖 تعداد صفحات :2⃣
۹ مهر ۱۳۹۹
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
#خودنمایی_حرام
خودنمايى🕺به منظور به #گناه انداختن ديگرى #حرام ⛔️ است.
مثلاً خانمى 👩⚖ به گونه اى خودنمايى كند كه نگاه مرد 👨⚖ نامحرم به او جلب شود. #راه_رفتن🚶♀به گونه اى خاص، #حرف_زدن 💁♀ انجام حركات خاص 👯♂ #لبخند زدن 😊 به نامحرم يا #شوخى كردن 🤪 يا نگاه كردن به قصد خودنمايى نمونه هايى از خودنمايى هاى حرام هستند.
#خودنمايى_مردان🕺نيز براى به حرام انداختن نامحرم، #حرام ⛔️ است.
مواردى مثل #پوشيدن_لباس 👕 خاص و يا #باز_گذاشتن بازو و سينه به منظور جلب نظر نامحرم 🧕 انداختن گردن بند 🎖حرف زدن 🗣 نگاه كردن و راه رفتن و انجام رفتارهاى شهوانى🕺 به منظور #جلب_نظر_نامحرم 🧕 و ... از اين قبيل خودنمايى ها هستند.
📗 #منابع:
۱. احکام روابط زن ومرد ص ۱۸۰
۹ مهر ۱۳۹۹
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡••
صَباحاََ اَتَنَفَسُ بِحُبِ الحُسین
باز هم از دور ســـلام💔
༻ ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
۹ مهر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
③①③
◾️🚩◾️
🍃اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج بِالْقُرآن
♻️یافاطِرُ بِحَقِّ فاطمة
🍃آمین یا رَبَّ العالَمین
〰🏴〰🏴〰
🌴10 روز تا اربعین حسینی🚩
۹ مهر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌹💎🌴
🌺🍃 نیایش صبحگاهی 🍃🌺
🌸🍃 الهی پروردگارا 🍃🌸
🌸بسازکار من و منگر به کردار من
🍀دلی ده که طاعت افزون کند
🌸طاعتی ده که به بهشت رهنمون کند
🍀علمی ده که در او آتش هوا نبود
🌸عملی ده که درو زرق و ریا نبود
🍀دیده ای ده که عزّ ربوبیت تو بیند
🌸نفسی ده که حلقهٔ بندگی توگوش کند
🍀توشفا سازکه ازین معلولان شفایی نیاید
🌸توگشادی ده که ازین مغلولان کاری
🍀نگشایدبه اصلاح آرکه نیک بی سامانیم
🌸جمع دار که بس پریشانیم
🔮🍃خواجه_عبدالله_انصاری🍃🔮
🌹🍃الهی. معبودمن🍃🌹
💐وقتی تو بامنی هیچ "غمی" نیست.
🌹وقتی تو درمنی هیچ "منی" نیست.
💐وقتی تو برمنی هیچ "کمی" نیست.
🌹وقتی تو بامنی هیچ " غمی"نیست.
💐خداونـدا در بـرم گیـر که، تنها اراده
🌹تـوفقط همیشه جـاری بـاشـد و بـس
💜آمين یارب العالمین💜
💐مهربان پروردگارم، ای همه نیاز من..
🌹شکرت که صفحه ای دیگرازصفحات
💐دفتر زندگانی ام را به من عطا کردی.
🌹سلام صبحتون بخیروخوشی وشادی
💐روزتون پرازنرژی مثبت وشورو نشاط
🌴💎🌹💎🌴
۹ مهر ۱۳۹۹
آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَكَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها..
آیههای قرآن..
هر كدامش خزینه علوم خداوند است!
هر گاه خزینهای باز میشود شایسته است
كه خوب در آن بنگری!!
📕 مستدركالوسائل، ج۴، ص۲۳۸
#امام_سجادع
...♡
۹ مهر ۱۳۹۹
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ⛔️ کیفیت همیشه قربان
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
⛔️ کیفیت همیشه قربانی کمیت میشود - بخش پنجم
❌ مشركین و آنهایی که زیاد در قید و بند دین و مذهب نیستند، ابن الوقت هستند و از دین استفاده ابزاری میکنند، اینها ممکن است که ثروتمند باشند، ولی چون روح پاک و اخلاص در عمل ندارند، انفاقشان هم قابل قبول نیست، این افراد حق ندارند برای ساختن مساجد و حسینیهها پول خرج کنند، اگر هم پولی دادند خداوند از آنها نمیپذیرد «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ» (مائده/۲۷) خداوند فقط كار افراد با تقوا را میپذیرد
❌ در زمان صدر اسلام مشرکین پول دادند كه مسجد الحرام را بسازند، آیه نازل شد که «ما كانَ لِلْمُشْرِكینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ» (توبه/۱۷) مشركین حق ندارند مسجد خدا را تعمیر كنند.
🔸 ممکن است کسی در دهه محرم ۱۰۰۰ نفر را اطعام کند ولی چون نیتش خالص برای خدا نبوده پذیرفته نمیشود، تعداد نفرات و مقدار پولی كه خرج میشود، مهم نیست. بلكه مهم این این است كه چه مقدار از آن به خاطر خدا بوده است.
🔸 حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در خطبه ۲۳۴ نهجالبلاغه میفرمایند «مَادُّ الْقَامَةِ قَصِیرُ الْهمه»
قدش بلند است اما همتش كوتاه...
❌ خداوند برای اعمال انسانها چرتکه نمیاندازد، ترازو ندارد که اعمال را وزن کند و كیلویی حساب کند، نزد خداوند فقط تقوا و نیت خالص به حساب میآید...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
#حبیب_الله_یوسفی
این بحث ان شاء الله ادامه دارد
#کیفیت_یا_کمیت
۹ مهر ۱۳۹۹
#حساب_کتاب
"حیف از آنهمه محبتی که بیهوده خرجِ تو کردم" 💥
× این جملهایست که شاید آن را به زبان نیاوری؛
اما همین که از ذهنت رد شد، بدان که پای شیطان با "توقع" به داراییهای قلبت باز شده، و به تو فرصت داده تا بنشینی و چرتکه بیندازی و شبیه یک حساب پسانداز، برداشتها و واریزیهای قلبت را حساب کتاب کنی،
و در نهایت شبیه یک انسان ورشکسته، کم بیاوری و پشیمان شوی از محبتی که به قول خودت، #بیهوده خرج کسانی کردی که دوستشان داشتی...
✨ اگر میدانستی صاحبِ قلب تو، [ خدایی است که بخشش مدام، از خزائنش کم نمیکند؛ ]
هر روز دست در جیب قلبت میکردی و بدون هیچ هراسی از "دیده نشدن" محبتت را خرجِ همان کسانی مینمودی که گمان میکنی خرج کردن برایشان بیهوده است ...
از امـــروز تمرین کن؛
جوری محبت کنی؛ که دیگران نبینند، نفهمند و به رویت نیاورند...
#توقع ممنوع🚫
۹ مهر ۱۳۹۹
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #سرزمین_زیبای_من 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅قسمت #ششم:
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #سرزمین_زیبای_من
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #هفتم: دست_کثیف
روپوش رو پوشیدم و دستکش دستم کردم ... همه با تعجب بهمون نگاه می کردن ... و سارا بدون توجه به اونها برام توضیح می داد باید چکار کنم ... کنارش ایستادم و مشغول کار شدم ... سنگینی نگاه ها رو حس می کردم ... یه بومی سیاه داشت به غذاشون دست می زد ...
چند نفر با تردید و مکث، سینی شون رو بهم دادن ... بقیه هم از قسمت من صرف نظر کردن ... دلشون نمی خواست حتی با دستکش به ظرف هاشون دست بزنم ... هنوز دلهره داشتم که اون پسرها وارد غذاخوری شدن ...
- هی سیاه ... کی به تو اجازه داده دست های کثیفت رو به غذای ما بزنی؟ ...
- من بهش گفتم ... اگر غذا می خواید توی صف بایستید و الا از سالن برید بیرون ... ما خیلی کار داریم، سرمون شلوغه ...
زیر چشمی یه نگاه به سارا انداختم ... یه نگاه به اونها ... خیلی محکم و جدی توی صورت اونها زل زده بود ...
یکی شون با خنده طعنه آمیزی سمت من اومد و یقه ام رو کشید ... مثل اینکه دوباره کتک می خوای سیاه؟ ... هر چند با این رنگ پوستت، جای کتک ها استتار میشه ... و مشتش رو آورد بالا ... که یهو سارا هلش داد ... .
- کیسه بکس می خوای برو سالن ورزشی ... اینجا غذاخوریه ...
- همه اش تقصیر توئه ... تو وسط سالن غذا خوری کثافت ریختی ... حالا هم خودت رو قاطی نکن ... و هلش داد ...
از ضرب دست اون، سارا تعادلش رو از دست داد ... و محکم خورد به میز فلزی غذا ... ساعدش پاره شد ... چشمم که به خون دستش افتاد دیگه نفهمیدم چی شد ... به خودم که اومدم ... ناظم و معلم ها داشتن ماها رو از هم جدا می کردن ...
سارا رو بردن اتاق پرستاری دبیرستان ... ماها رو دفتر ... از در که رفتیم تو، مدیر محکم زد توی گوشم ... می دونستم بالاخره یه شری درست می کنی ... .
تا اومدم یه چیزی بگم، سرم داد زد ... دهن کثیفت رو ببند ... و اونها شروع کردن به دروغ گفتن ... هر چی دلشون می خواست گفتن ... و کسی بهم اجازه دفاع کردن از خودم رو نمی داد ... حرف شون که تموم شد ... مدیر با عصبانیت به منشیش نگاه کرد ... زود باش ... سریع زنگ بزن پلیس بیاد... .
۹ مهر ۱۳۹۹