eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
119 دنبال‌کننده
18هزار عکس
6.3هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا طلوع صبح‌امامت مبارکت بر مسند امامت، اقامت مبارکت این قلبها همه ب هوای تو میتپد بر قلبهای شیعه زعامت مبارکت این واژه‌ی امام که میراث مرتضاست گردید اضافه اولِ نامت مبارکت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️🍃♻️ 🍃اَللّهُمَّ ارْفَعْنا بِالْقُرآن ♻️یافاطِرُ بِحَقِّ فاطمة 🍃آمین یا رَبَّ العالَمین 〰♻️〰♻️〰
1_414483086.mp3
1.22M
🏴▪️👆🏻👆🏻 دعای عهد 👤باصدای استاد فرهمند اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده.... خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان.. عاشقان اهل بیت علیه السلام
واجب شده صبـح‌ کمی در بزنم قدری به هوای‌حرمت پـ🕊ـر بزنم لازم شده درفراق شش‌گوشه‌تان دیوانه‌شوم به سیم‌آخر بزنم
📚 بازدید از سایت های کلیکی و زیرمجموعه سازی 💠 سؤال: برخی از سایت های ایرانی و خارجی هستند که درون خود تبلیغاتی قرار می دهند که اگر از آن دیدن کنیم و بر روی آنها کنیم به ازای هر کلیک مبلغی (ناچیز) به ما پرداخت می کنند و اگر در این سایتها افرادی را خود قرار دهیم به ازای و کلیک آنها از سایت نیز مبلغی به حساب ما واریز می شود. آیا این پول حلال است؟ ✅ جواب: اگر خلاف قوانین و مقررات نباشد و بازدید از ، موجب ترویج فساد از قبیل نشر اکاذیب و ارائه مطالب باطل نباشد، بازدید از سایت ها و دریافت مبلغ مذکور اشکال ندارد.
💐رو سفید باش 🔹و ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه به زیارت ایشان موفق‌ شدیم ان شاء اللّه، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. 📅امام خمینی(ره) | ۷ تیر ۱۳۵۹ 🌸آغاز ولایت و امامت منجی عالم بشریت، امام مهدی (عج) گرامی باد عاشقان اهل بیت علیه السلام
🎯 آیا به بلوغ روحی رسیدی⁉️ ✍ یکی از بزرگ‌ترین ترس‌ها، ترس از مرگ است 😨 برای رها شدن ازاین ترس باید از تعلقات و وابستگی‌های دست بکشیم، قبل از اینکه مرگ فرا برسد ☑ 🔰 آزاد شدن از وابستگی‌ها از روی آگاهی و از سر شعور نیاز به بلوغ دارد. انسان علاوه بر بلوغ جسمی نیاز به بلوغ روحی نیز دارد 💯 در زیارت عاشورا آرزوی می‌کنیم که خداوند با پیروی از اباعبدالله علیه السلام ما را به این بلوغ روحی برساند تا پیش از رسیدن مرگ، با انتخاب خود از علاقه‌ها و دلبستگی‌ها بمیریم و زنده شویم به زندگی محمد و آل محمد علیهم السلام 💡 ✅ همه انسان‌ها این قابلیت را دارند که به این مقام و این بلوغ برسند. اما کسانی به آن جایگاه عظیم دست پیدا می‌کنند که با پیروی از امام حسین علیه السلام عاشورایی بیندیشند و حسینی زندگی کنند 💎
👅برای تربیت زبان دومرحله داریم 👇👇 1⃣یا سکوت کن و دیگران رو با کلماتت زخمی نکن و روحت رو قوی کن. 2⃣یا اینکه سعی کن قوی ترین، مثبت ترین و بهترین کلمات رو در روابطت استفاده کنی 😍 ✅با این دو روش میتونی تا خود اوج بگیری 👏👏
🎯علامت ایمان🎯 ❤️ ايمان را با علامت‏ هايش مى ‏توان شناخت. مؤمن به‏ امْن‏ مى ‏رسد، پس نه‏ خوفى‏ از آينده دارد و نه‏ حزنى‏ برگذشته و نه‏ حيرتى‏ در حال. 👈آدم نه با حرف و نه با عمل، كه با علامت‏ ها شناسايى مى ‏شود. ❌آدم‏ هايى را مى ‏بينى كه كوچك‏ ترين حادثه او را در هم مى‏ پيچيد و زمين مى ‏زند. اين وجود ،راه نيفتاده و خود را نيافته است وگرنه كوچك ترها، او را زير و رو نمى ‏كردند. 📚صراط
🔹امام على عليه السلام: ❤️ايمان هيچ بنده اى راستين نباشد مگر زمانى كه اطمينان او به آنچه نزد ست بيشتر باشد از آنچه در دست خويش دارد 📚ميزان الحكمه
💎 اذا قامَ قائمُنا ... 🔻امام زین‌العابدین (علیه‌السلام): اِذا قامَ قائمُنا أَذهَبَ اللهُ عَزَّوجلّ عَن شیعَتِناَ العاهَهَ وَ جَعَلَ قُلوبَهُم کَزُبَرِ الحَدیدِ وَ جَعلَ قُوّهَ الرَّجلِ مِنُهم قُوَّهَ اَربعینَ رَجُلاً ❇️ زمانی که قائم ما قیام می‌کند، خدای متعال آفت‌ها را از میان شیعیان برطرف می‌کند و دلهایشان (در استقامت) همانند الوار آهنین قرار می‌دهد که قوّت یک مرد آنان برابر قوّت چهل مرد خواهد بود. 📚 بحارالانوار، ج ۵٢، ص ٣١٧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6014798091104814178.mp3
7.21M
🎧 سرود فوق العاده شنیدنی 🎼 به انتظارت شهر و چراغونی کردیم 🎤حاج‌میثم‌مطیعی 🌙 آغاز امامت حضرت ولیعصر عاشقان اهل بیت علیه السلام
💥با این وضع اگر سر بر زمین بگذاری: به مرگ جاهلان مُرده‌ای ! پیامبر اکرم "ص": مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة! " هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است." ـ امام زمان شناسی؛ نیست آنچه که در عوام مرسوم است... و سالها به خوردمان داده‌اند! کسی که امامش را می‌شناسد، قطعاً به دلتنگی، به تشویش، به درد نبودن و نداشتنش نیز دچار می‌شود! مگر می‌توان او را واقعاً شناخت و عاشقش نشد؟ مگر می‌توان عاشق شد و دلتنگش نشد؟ مگر می‌شود دلتنگ شد و برای برداشتن فاصله‌ها کاری نکرد؟ اگر هنوز در ما همّتی برای آمدنش، برای آوردنش، نیست... یعنی ما نیز مصداق همان "من لم‌یعرف امام زمانه "هستیم ... و اگر حضرت عزرائیل علیه‌السلام، به سراغمان بیاید، به سبک خواهیم رفت .... ✦ سبک و سبک مان را تغییر دهیم؛ به سبک محمّد 'ص' و آلش ...  اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ” ... ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 💌 📝 📅 قسمت : حبیب الله گاهی عمق شک ... به شدت روی شونه هام سنگینی می کرد ... تنها ... در مسیری که هیچ پاسخگویی نبود ... به حدی که گاهی حس می کردم ... الان ایمانم رو به همه چیز از دست میدم ... اون روزها معنای حمله شیاطین رو درک نمی کردم ... حمله ای که داشتم زیر ضرباتش خورد می شدم ... آخرین روز رمضان هم تمام شد ... و صبر اندک من به آخر رسیده بود ... شب، همون طور توی جام دراز کشیده بودم ولی خوابم نمی برد ... از این پهلو به اون پهلو شدن هم فایده ای نداشت ... گاهی صدای اذان مسجد تا خونه ما می اومد ... و امشب، از اون شب ها بود ... اذان صبح رو می دادن و من همچنان دراز کشیده بودم ... 10 دقیقه بعد ... 20 دقیقه بعد ... و من همچنان غرق فکر ... شک ... و چراهای مختلف ... که یهو به خودم اومدم ... - مگه تو کی هستی که منتظر جواب خدایی؟ ... مگه چقدر بندگی خدا رو کردی که طلبکار شدی؟ ... پیغمبر خدا ... دائم العبادت بود ... با اون شان و مرتبه بزرگ ... بعد از اون همه سختی و تلاش و امتحان ... حبیب الله شد ... با عصبانیت از دست خودم از جا بلند شدم ... رفتم وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... نمازم که تموم شد آفتاب طلوع کرده بود ... خیلی از خودم خجالت می کشیدم ... من با این کوچیکی ... نیاز ... حقارت ... در برابر عظمت و بزرگی خدا قد علم کرده بودم ... رفتم سجده ... با کلمات خود قرآن ... - خدایا ... این بنده یاغی و طغیان گرت رو ببخش ... این بنده ناسپاست رو ... پدرم بر عکس همیشه که روزهای تعطیل ... حاضر نبود از جاش تکان بخوره ... عید فطر حاضر شد ما رو ببره سر مزار پدربزرگ ... توی راه هم یه جعبه شیرینی گرفتیم ... شیرینی به دست ... بین مزار شهدا می چرخیدم ... و شیرینی تعارف می کردم که ... چشمم گره خورد به عکسش ... نگاهش خیلی زنده بود ... کنار عکس نوشته بودن ... - من طلبنی وجدنی ... و من وجدنی عرفنی ... و من عرفنی ... هر کس که مرا طلب کند می یابد ... هر کس که مرا یافت می شناسد ... هر کس که مرا شناخت ... دوستم می دارد.. هر کس که دوستم داشت عاشقم می شود ... هر کس که عاشقم شود عاشقش می شوم ... و هر کس که عاشقش شوم ... او را می کشم ... و هر کس که او را بکشم ... خون بهایش بر من واجب است ... و من ... خود ... خون بهای او هستم ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : نماز شکر ایستاده بودم ... و محو اون حدیث قدسی ... چند بار خوندمش ... تا حفظ شدم ... عربی و فارسیش رو ... دونه های درشت اشک ... از چشمم سرازیر شده بود ... - چقدر بی صبر و ناسپاس بودی مهران ... خدا جوابت رو داد... این جواب خدا بود ... جعبه رو گذاشتم زمین ... نمی تونستم اشکم رو کنترل کنم ... حالم که بهتر شد از جا بلند شدم ... و سنگ مزار شهید رو بوسیدم ... - ممنونم که واسطه جواب خدا شدی ... اشک هام رو پاک کردم ... می خواستم مثل شهدا بشم ... می خواستم رفیق خدا بشم ... و خدا توی یه لحظه پاسخم رو داد ... همون جا ... روی خاک ... کنار مزار شهید ... دو رکعت نماز شکر خوندم ... وقتی برگشتم ... پدرم با عصبانیت زد توی سرم ... - کدوم گوری بودی الاغ؟ ... اولین بار بود که اصلا ناراحت نشدم ... دلم می خواست بهش بگم ... وسط بهشت ... اما فقط لبخند زدم ... - ببخشید نگران شدید ... این بار زد توی گوشم ... - گمشو بشین توی ماشین ... عوض گریه و عذرخواهی می خنده ... مادرم با ناراحتی رو کرد بهش ... - حمید روز عیده ... روز عیدمون رو خراب نکن ... حداقل جلوی مردم نزنش ... و پدرم عین همیشه ... شروع کرد به غرغر کردن ... کلید رو گرفتم و رفتم سوار ماشین شدم ... گوشم سرخ شده بود و می سوخت ... اما دلم شاد بود ... از توی شیشه به پدرم نگاه می کردم ... و آروم زیر لب گفتم ... - تو امتحان خدایی ... و من خریدار محبت خدا ... هزار بارم بزنی ... باز به صورتت لبخند میزنم ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : والسابقون قرآن رو برداشتم ... این بار نه مثل دفعات قبل ... با یه هدف و منظور دیگه ... چندین بار ترجمه فارسیش رو خوندم ... دور آخر نشستم ... و تمام خصلت های مثبت و منفی توش رو جدا کردم و نوشتم ... خصلت مومنین ... خصلت و رفتارهای کفار و منافقین ... قرآن که تموم شد نشستم سر احادیث ... با چهل حدیث های کوچیک شروع کردم ... تا اینکه اون روز ... توی صف نماز جماعت مدرسه ... امام جماعت مون چند تا کلمه حرف زد... - سیره اهل بیت یکی از بهترین چیزهاست ... برای اینکه با اخلاق و منش اسلامی آشنا بشیم ... برید داستان های کوتاه زندگی اهل بیت رو بخونید ... اونها الگوی ما برای رسیدن به خدا هستن ... تا این جمله رو گفت ... به پهنای صورتم لبخند زدم ... بعد از نماز ... بلافاصه اومدم سر کلاس و نوشتمش ... همون روز که برگشتم ... تمام اسباب بازی هام روز از توی کمد جمع کردم ... ماشین ها ... کارت عکس فوتبالیست ها ... قطعات و مهره های کاوش الکترونیک ... که تقریبا همه اش رو مادربزرگم برام خریده بود ... هر کی هم ... هر چی گفت ... محکم ایستادم و گفتم ... - من دیگه بزرگ شدم ... دیگه بچه دبستانی نیستم که بخوام بازی کنم ... پول تو جیبیم رو جمع می کردم ... به همه هم گفتم دیگه برای تولدم کادو نخرید ... حتی لباس عید ... هر چقدر کم یا زیاد ... لطفا پولش رو بهم بدید ... یا بگم برام چه کتابی رو بخرید ... خوراکی خریدن از بوفه مدرسه هم تعطیل شد ... کمد و قفسه هام پر شده بود از کتاب ... کتاب هایی که هر بار، فروشنده ها از اینکه خریدارشون یکی توی سن من باشه... حسابی تعجب می کردن ... و پدرم همچنان سرم غر می زد ... و از فرصتی برای تحقیر من استفاده می کرد ... با خودم مسابقه گذاشته بودم ... امام صادق (ع) فرموده بودند ... مسلمانی که 2 روزش عین هم باشه مسلمان نیست ... چهل حدیث امام خمینی رو هم که خوندم ... تصمیمم رو گرفتم ... چله برمی داشتم ... چله های اخلاقی ... و هر شب خودم رو محاسبه می کردم ... اوایل ... اشتباهاتم رو نمی دیدم یا کمتر متوجه شون می شدم ... اما به مرور ... همه چیز فرق کرد ... اونقدر دقیق که متوجه ریزترین چیزها می شدم ... حتی جایی رو که با اکراه به صورت پدرم نگاه می کردم ... حالا چیزهایی رو می دیدم ... که قبلا متوجه شون هم نمی شدم ... با ما همراه باشید