eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
119 دنبال‌کننده
18هزار عکس
6.3هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼 ملاقات یکی از پیامبران با دو مرده مختلف 🌼 ✍امام باقر (علیه السلام) فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است. آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد (مرد اولی) بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه (با آن وضع رقبت بار) قرار دادی و این (امیر) نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ (آن چیست و این چیست؟) خداوند به او وحی کرد: ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن (مرد اولی) بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من (امیر) که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وعضی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی (و طلب) نداشته باشد. 📚اصول کافی، ج 2، ص 446، باب عقوبه الذنب، حدیث 11 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌
بانوی قم.mp3
12.85M
💌 ویژه وفات حضرت فاطمه معصومه "س" در حــرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها که است ؛ اینگونه باید دعا کـــرد .... 👆 @achegan
💠 سلام بانو! 🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ؛ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَهَ وَ خَدِیجَهَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ 🌹 ____🍃🌸🍃🌸________ ____🍃🌸🍃🌸________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴ثواب بی حد و اندازه ی دعای مخصوص شب جمعه! ☘علامه مجلسی فرمودند : شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم: 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 ✨الْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ ✨ ✳️ بعد یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم، که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم که: 🌟 ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم... 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 📙 قصص العلماء، ص 80
📚 💌 📝 📅 قسمت : انسان های عجیب پدر، الهام رو از ما گرفت ... و گرفتن الهام، به شدت مادرم و سعید رو بهم ریخت ... مادر که حس مادرانه اش و ورود الهام به خونه زنی که بویی از انسانیت نبرده بود ... و می خواستن همه جوره ... تمام حقوقشو ضایع کنن ... و سعید از اینکه پدر دست رد به سینه اش زده بود ... کسی که تمام این سال ها تشویقش می کرد و بهش پر و بال می داد ... خیلی راحت توی صورتش نگاه کرد و گفت ... با این اخلاقی که تو داری ... تف سر بالا ببرم توی خونه زنم؟ ... مریم هم نمی خواد که ... سعید خرد شد ... عصبی، پرخاشگر و زودرنج شده بود ... با کوچک ترین اشاره و حرفی بهم می ریخت ... جواب کنکور اومد ... بی سر و صدا دفترچه انتخاب رشته و برگه کدها رو برداشتم ... رفتم نشستم یه گوشه ... با دایی قرار گذاشته بودیم، بریم مشهد ... خونه مادربزرگ ... دست نخورده مونده بود ... برای فامیل که از شهرهای مختلف میومدن مشهد ... هر چند صدای اعتراض دو تن از عروس ها بلند شد ... که این خونه ارثیه است ... و متعلق به همه ... اما با موافقت همون همه و حمایت دایی محمد... در نهایت، قرار شد بریم مشهد ... چه مدت گذشت؟ نمی دونم ... اصلا حواسم به ساعت نبود... داشتم به تنهایی برای آینده ای تصمیم می گرفتم ... که تا چند ماه قبل، حتی فکر زیر و رو شدنش رو هم نمی کردم... مدادم رو برداشتم ... و شروع کردم به پر کردن برگه انتخاب رشته ... گزینه های من به صد نمی رسید ... 6 انتخاب ... همه شون هم مشهد ... نمی تونستم ازشون دور بشم ... یک نفر باید مسئولیت خانواده رو قبول می کرد ... وسایل رو جمع کردیم ... روح از چهره مادرم رفته بود ... و چقدر جای خالی الهام حس می شد ... با پخش شدن خبر زندگی ما ... تازه از نیش و کنایه ها و زخم زبان ها ... فهمیدم چقدر انسان های عجیبی دور ما رو پر کرده بودن ... افرادی که تا قبل برای بودن با ما سر و دست می شکستن ... حالا از دیدن این وضع، سرمست از لذت بودن ... و با همه وجود، سعی در تحقیر ما داشتن ... هر چقدر بیشتر نیش و کنایه می زدن ... بیشتر در نظرم حقیر و بیچاره می اومدن ... انسان های بدبختی که درون شون به حدی خالی بود ... که بر ای حس لذت از زندگی شون ... از پیش کشیدن مشکلات بقیه لذت می بردن ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : بزرگی خالق کسی جلودار حرف ها و حدیث ها نبود ... نقل محفل ها شده بود غیبت ما ... هر چند حرف های نیش دارشون ... جگر همه مون رو آتش می زد ... اما من به دیده حسن بهش نگاه می کردم ... غیبت کننده ها ... گناه شور نامه اعمال من بودن ... و اونهایی که تهمت رو هم قاطیش می کردن ... و اونهایی که آتش بیار این محفل ها بودن ... ته دلم می خندیدم و می گفتم ... بشورید ... 18 سال عمرم رو ... با تمام گناه ها ... اشتباه ها ... نقص ها ... کم و کاستی ها ... بشورید ... هر حقی رو که ناخواسته ضایع کردم ... هر اشتباهی رو که نفهمیده مرتکب شدم ... هر چیزی که ... حالا به لطف شما ... همه اش داره پاک میشه ... اما اون شب ...زیر فشار عصبی خوابم نمی برد ... همه چیز مثل فیلم از جلوی چشم هام رد می شد که یهو به خودم اومدم ... مهران ... به جای اینکه از فضل و رحمت خدا طلب بخشش کنی ... از گناه شوری اونها به وجد اومدی؟ ... گریه ام گرفت ... هر چند این گناه شوری ... وعده خدا به غیبت کننده بود ... اما من از خدا خجالت کشیدم ... این همه ما در حق لطف و کرمش ناسپاسی می کنیم ... این همه ما ... اون نماز شب ... پر از شرم و خجالت بود ... از خودم خجالت کشیده بودم ... - خدایا ... من رو ببخش که دل سوخته ام رو نتونستم کنترل کنم ... اونها عذاب من رو می شستن ... و دل سوخته ام خودش را با این التیام می داد ... خدایا ... به حرمت و بزرگی خودت ... به رحمت و بخشندگی خودت ... امشب، همه رو حلال کردم و به خودت بخشیدم ... تمام غیبت ها ... زخم زبون ها ... و هر کسی رو که تا امروز در حقم نامردی و ظلم کرده ... همه رو به حرمت خودت بخشیدم ... تو خدایی هستی که رحمتت بر خشم و غضبت پیشی گرفته ... من رو به حرمت رحمت و بخشش خودت ببخش ... و دلم رو صاف کردم ... برای شبیه خدا شدن ... برای آینه صفات خدا شدن ... چه تمرینی بهتر از این ... هر بار که زخم زبانی ... وجودم رو تا عمقش آتش می زد ... از شر اون آتش و وسوسه شیطان... به خدا پناه می بردم ... و می گفتم ... - خدایا ... بنده و مخلوقت رو ... به بزرگی خالقش بخشیدم...
📚 💌 📝 📅 قسمت : بخشش فراموش شده جواب قبولی ها اومده بود ... توی در بهش برخورد کردم ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... به به آقا مهران ... چی قبول شدی؟ ... کجا قبول شدی؟... دیگه با اون هوش و نبوغت ... بگیم آقا دکتر یا نه؟ ... خندیدم و سرم رو انداختم پایین ... نه انسیه خانم ... حالا پزشکی که نه ... ولی خدا رو شکر، مشهد می مونم ... جمله ام هنوز از دهنم در نیومده ... لبخند طعنه داری زد ... ای بابا ... پس این همه می گفتن مهران، زرنگ و نابغه است الکی بود؟ ... تو هم که آخرش هیچی نشدی ... مازیار ما سه رقمی آورده داره میره تهران ... تو که سراسری نمی تونستی ... حداقل آزاد شرکت می کردی ... حالا یه طوری شده از بابات پولش رو می کندی ... اون که پولش از پارو بالا میره ... شاید مامانت رو ول کرده ولی بازم باباته ... هر چند مامانت هم عرضه نداشت ... نتونست چیزی ازش بکنه ... ساکت ایستادم و فقط نگاهش کردم ... حرف هاش دلم رو تا عمق سوزوند ... هر چند ... با آتش حسادتی که توی دلش بود ... و گوشه ای از شعله هاش، وجود من رو گرفته بود ... برای اون جای دلسوزی بیشتری رو وجود داشت ... اومدم در رو باز کنم ... که مادرم بازش کرد ... پشت در ... با چشم هایی که اشک توش حلقه زده بود ... - تو هم سرنوشتت پاسوز زندگی من و پدرت شد ... دیدنش دلم رو بیشتر آتش زد ... به زور خندیدم ... - بیخیال بابا ... حالا هر کی بشنوه فکر می کنه چه خبره ... نمی دونی فردوسی چقدر بزرگه ... من که حسابی باهاش حال کردم ... اصلا فکر نمی کردم اینقدر ... پشت سر هم با ذوق و انرژی زیاد حرف می زدم ... شاید دل مادرم بعد از اون حرف هایی که پشت در شنیده بود ... کمی آرام بشه ... حالتش که عوض شد ... ساکت شدم ... خودم به حدی سوخته بودم که حس حرف زدن نداشتم ... و شیطان هم امان نمی داد و ... داغ و آتش دلم رو بیشتر باد می زد ... آرزوهای بر باد رفته ام جلوی چشمم رژه می رفت ... دلم به حدی سوخت که بعد از آرام شدن ... فراموش کردم ... بگم ... - خدایا ... بنده ات رو به خودت بخشیدم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وارد مدینه شد تا این را سر پا و کامل کند و آن را برای ابد در تاریخ، به عنوان بگذارد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۷ اندیشه ها و افکار صحیح را در قالب کلمه ی و و بقیه ی معارف اسلامی را در دوران سیزده سالِ مکه تبیین کرده بود؛ بعد هم در مدینه به این و آن تعلیم داد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۷ ایجاد ، به پایه های اعتقادی و انسانی احتیاج دارد. باید عقاید و اندیشه های صحیحی وجود داشته باشد، ، پایه ها و ستون های انسانی لازم است. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۷ آمد، از لحظه ورود، را شروع کرد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۸ به مدینه، مثل نسیم خوش بهاری بود که در فضای این شهر پیچید و همه احساس کردند کانّه به وجود آمده است. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۸ که وارد مدینه شد، دل ها را تکان داد و در درون انسان ها به وجود آورد. مسلمانان در صدر اسلام، ایران و روم را با نیروی فتح کردند. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13 🔷گفته شد که ما باید علاوه بر اینکه امام زمانمون رو بشناسیم، شیوه امامت ایشون رو هم بشناسیم تا بتونیم ازشون به خوبی اطاعت کنیم. ✅ باید بفهمیم که امام و یارانش چطوری میخوان جامعه رو مدیریت کنن تا بتونیم باهاشون هماهنگ باشیم و دم به دقیقه غر نزنیم! 👈🏻 اگه مردم ما در دانش مدیریت قوی بشن دیگه هر کسی به این سادگیا جرات نمیکنه کاندیدای مجلس و ریاست جمهوری بشه چون میدونه حسابی زیر ذره بین هست و نمیتونه دست از پا خطا کنه و مردم هم راحت تشخیص میدن که فلانی این کاره نیست! ✅ وقتی که مردم خیلی دقیق با کاندیداها برخورد کنن ، اونوقت شورای نگهبان هم سرسری افراد رو تایید صلاحیت نمیکنه! 🚨 گاهی شورای نگهبان یه جوری صلاحیت کاندیدا ها رو راحت تایید میکنه که اگه اون فرد برای خاستگاری دخترشون می اومد عمرا تاییدش نمیکردن! 😒 میگفتن ما ناموسمون رو دست چنین آدمی نمیدیم! ⭕️ ولی باید بدونن که مملکت مهم تر از ناموس هست و باید هزار برابر بیشتر در تایید صلاحیت ها دقت کنن 🌿 اولویت دیگه ای که باید بهش بپردازیم موضوع هست. ⭕️ همونطور که میدونید رسانه و ثروت جهان صهیونیست هاست و همون ها هم از زمان حضرت سلیمان علیه السلام مشهور بودن به اینکه بین زن و شوهر ها اختلاف و جدایی مینداختن! سوره بقره آیه ۱۰۲ 💢 سنت تاریخی یهود برای اینکه جوامع مختلف رو به دست بگیرن این بوده که خانواده ها رو ضعیف و نابود کنن. کلا هم توی این قضیه خیلی حرفه ای هستن و انواع فوت و فن ها رو برای این موضوع استفاده میکنن!😒 🚨 گفتیم مهم ترین ابزار طاغوتیان برای حکومت بر مردم اینه که "دوقطبی درست میکنن و تفرقه میندازن". ⭕️و نکته قابل توجه اینه که این تفرقه رو اول از شروع میکنن! از اختلاف انداختن بین زن و شوهر ها.... انواع فیلم و سریال و رمان و کانال های جوک و سرگرمی و .... رو میسازن با این هدف که خانواده ها رو بهم بریزن 💢 اونا به خوبی میدونن وقتی خانواده در یک جامعه ضعیف بشه دیگه انسان های قوی و آزاده در اون جامعه به وجود نخواهند اومد و اونا میتونن به راحتی بر مردم ضعیف شده حکومت کنند... پایان بخش سیزدهم
شب جمعه سلامی از ره دور دوباره بسته اند راه حرم را بدوزم بر کجا چشم ترم را کجا باید بیایم بر گدایی ببینم معدن لطف و کرم را 🌹 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِی بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌹 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️ منبر کوتاه ❄️ مرحوم آیت الله نجفی مرعشی فرمودند : با دعا  و راز و نیاز و تلاش برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (علیهاالسلام)؛ حضرت صادق(علیه السلام) در رؤیای صادقه خطاب به من فرمودند: برتو باد به . لذا در میان دانشمندان و علما و فقیهان این بانو به کریمه اهل بیت لقب گرفتند. ۱
علت نامیدن این نام بر این بانو آن است که عصمت مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) در او تجلّی یافته است و بر اساس روایات این لقب از سوی حضرت رضا (علیه السلام) به این بانوی والامقام اختصاص یافته است. که مرحوم مجلسی می‌فرماید: امام رضا (علیه السلام) فرمود: هرکس  را در قم زیارت کند مانند کسی است که مرا زیارت کرده است. ۲
یکی از ویژگی‌های حضرت معصومه (سلام الله علیها) زیارتنامه آن حضرت است. در عالم اسلام فقط بانو زیارتنامه مأثور و منقول از ائمه علیهم السلام دارند. یکی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و دیگری حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) لازم به ذکر است که این بانو سه زیارتنامه دارد یکی مشهور و دو زیارتنامه غیر مشهور. ۳
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام)، آن امام بزرگوار در خلال پیشگویی از تولد حضرت معصومه (سلام الله علیها)، به این نکته اشاره می‌کند که جایگاه و درجه‌ی معنوی این بانوی گرامی در مرتبه‌ای است که می‌تواند تمام شیعیان را در روز قیامت شفاعت نماید. «تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ‏ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ؛ در آن شهر (قم) زنی از نسل فرزندان من رحلت خواهد نمود که نامش دختر موسی می‌باشد و به شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت خواهند شد.» آری؛ حضرت رضا (علیه السلام) نیز به ما یاد داده که در زیارتِ خواهر بزرگوارشان چنین بخوانیم: «یا فاطِمَهُ اِشْفَعی لِی فِی الْجَنَةِ، فَاِنَ لَکِ عِنْدَاللهِ شأناً مِنَ الشَأنِ؛ و السلام ۴