🌺اعمال روز مباهله
🌺امروز بيست و چهارم ذى_الحجّه، روز مباهله پيامبر با مسيحيان نجران است که در نزد مسلمانان، اهميت خاصّي دارد؛ چرا که گواه حقانيت و درستي دعوت پيامبر و عظمت شأن اهل_بيت مکرّم اوست. در کتاب شريف مفاتيح_الجنان، اعمال مخصوصي بدين شرح براي اين روز ذکر شده است:
♦️اول: غسل، که نشان پالايش ظاهر از هر آلودگي و آمادگي براي آرايش جان و صفاي باطن است؛
♦️دوم: روزه، که سبب شادابي درون است؛
♦️سوم:خواندن دو ركعت نماز، كه در وقت و كيفيت و ثواب مانند نماز روز عيد غدير است، و اينكه «آية الكرسى» در نماز مباهله بايد تا
«هم فيها خالدون»
خوانده شود.
♦️چهارم: دعاي مخصوص اين روز که به دعاي مباهله معروف است و شبيه دعاي سحر ماه رمضان مي باشد.
♦️هم چنين در اين روز خواندن زيارت اميرالمؤمنين به ويژه زيارت_جامعه روايت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّي از مولي الموحدين علي عليه السلام که در رکوع نمازش به نيازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
🌺بخش هايي از دعاي روز مباهله
🌺خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادي و خرّمي، استقامت و گشايش، عافيت و سلامت و کرامت، روزي پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده يا از آسمان به زمين نازل مي شود، قسمت کن.
🌺خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و ميان من و تو حايل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست مي کنم به نور آبرويت که خاموش نشود و به آبروي حبيبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم و به آبروي وصيّت علّي مرتضي عليه السلام و به حق اوليائت که آنها را برگزيدي که بر محمد و آل محمد درود بفرستي و هر گناه که کرده ام بيامرزي و مرا در باقي مانده عمرم حفاظت کني.
🌺خداوندا، من مطيع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خير کن و ثواب آن را برايم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آني براي من انجام ده، اي سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرس ت بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، اي مهربان ترينِ مهربانان.
عاشقان اهل بیت ع
🌺اینفوگرافی مروری بر واقعه مباهله
عاشقان اهل بیت ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت آیه مباهله
✅جمعه ۲۴ ذی الحجه روز عید مباهله و نزول آیه ۶۱ سوره آل عمران،
✅فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم (۶۱)
خاتم(انگشتر) بخشی امیرالمومنین ع در رکوع به سائل و نزول آیه (ولایت) ۵۵ سوره مائده؛ نزول آیه تطهیر
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ". "ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده اند، همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند".
🔰باصدای استادشحات محمدانور
و تصاویرزیباازمدینه منوره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🎼📹 یکی از زیباترین پیامهایی که میشه توی دنیای مجازی دید و مطالعه کرد و دل سپرد و به امید عطای بارگاه ذات اقدس باریتعالی زمزمه کرد.
🍃💖چهار مژده و وعده پیامبر مهربانیها ص برای کسانی که ذکر باعظمتِصلوات رو انجام میدن.
التماس دعا
عاشقان اهل بیت ع
✍ از تمام دنیا ...
دلخوشیاش امّابیهایش بود و اهل آن خانه...
که در #مباهله روی دست گرفتشان و... به میدان آورد.
💫 بگمانم #حسین ع، ادارهی کربلا را، در مکتب مباهلهی جدّش آموخت!
عاشقان اهل بیت ع
موانع استجابت دعا_36.mp3
18.31M
#موانع_استجابت_دعا ۳۶
▪️نمیتوان از هر دعایی، در هر زمان و حالتی کمک گرفت!
باید دعاها و ذاتشان را شناخت!
کسی که
۱ـ بیماریهای نفس را نمیشناسد،
۲ـ قلهی کمال را نمیشناسد،
۳ـ ذات دعاها و نوع اثرگذاریشان را نمیشناسد؛
نمیتواند از مکتب دعا برای رشد خویش بمقصد الله، استفاده کند.
عاشقان اهل بیت ع
seh daghigheh ta ghiamat eide ghadir.pdf
2.15M
🔸عرض سلام و ادب خدمت همراهان گرامی
🔹نسخه ویرایش شده و رایگان کتاب سه دقیقه در قیامت به همراه نکات تازه مطرح شده توسط راوی عزیز این کتاب، به عنوان عیدانه غدیر منتشر گردید.
#فروشگاه_نشر_هادی
@nashrhadi_com
#معرفی_کتاب
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #فرار_از_جهنم
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #دهم: کابوس های شبانه
بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش اومدم ... دستبند به دست، زنجیر شده به تخت ... هر چند بدون اون هم نمی تونستم حرکت کنم ... چشم هام اونقدر باد کرده بود که جایی رو درست نمی دیدم ... تمام صورتم کبودی و ورم بود ... یه دستم شکسته بود ... به خاطر خونریزی داخلی هم عملم کرده بودن ... .
همین که تونستم حرکت کنم و دستم از گچ در اومد، منو به بهداری زندان منتقل کردن ... اونها هم چند روز بعد منو فرستادن سلولم ... .
هنوز حالم خوب نبود ... سردرد و سرگیجه داشتم ... نور که به چشم هام می خورد حالم بدتر می شد ... سر و صدا و همهمه به شدت اذیتم می کرد ... مسئول بهداری به خاطر سابقه خودکشی می گفت این حالتم روانیه اما واقعا حالم بد بود ... .
برگشتم توی سلول، یه نگاه به حنیف کردم ... می خواستم از تخت برم بالا که تعادلم رو از دست دادم ... بین زمین و هوا منو گرفت ... وسایلم رو گذاشت طبقه پایین ... شد پرستارم ... .
توی حیاط با اولین شعاع خورشید حالم بد می شد ... توی سالن غذاخوری از همهمه ... با کوچک ترین تکانی تعادلم رو از دست می دادم ... من حالم اصلا خوب نبود ... جسمی یا روحی ... بدتر از همه شب ها بود ...
سخت خوابم می برد ... تا خوابم می برد کابوس به سراغم میومد ... تمام ترس ها، وحشت ها ، دردها ... فشار سرم می رفت بالا... حس می کردم چشم هام از حدقه بیرون میزنه ... دستم رو می گذاشتم روی گوشم و فریاد می کشیدم ...
نگهبان ها می ریختن داخل و سعی می کردن به زور ساکتم کنن ... چند دفعه اول منو بردن بهداری اما از دفعات بعدی، سهم من لگد و باتوم بود ... .
اون شب حنیف سریع از روی تخت پایین پرید و جلوی دهنم رو گرفت ... همین طور که محکم منو توی بغلش نگهداشته بود ... کنار گوشم تکرار می کرد ... اشکالی نداره ... آروم باش ... من کنارتم ... من کنارتم ...
اینها اولین جملات ما بعد از یک سال بود ...
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #فرار_از_جهنم
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #یازدهم: کابوس های شبانه
من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم ... همه جا ساکت بود ... حنیف بعد از خوندن نماز، قرآن باز کرد و مشغول خوندن شد ... تا اون موقع قرآن ندیده بودم ... ازش پرسیدم: از کتابخونه گرفتیش؟ ... جا خورد ... این اولین جمله من بهش بود ...
نه، وقتی تو نبودی همسرم آورد ... .
موضوعش چیه؟ ... .
قرآنه ... .
بلند بخون ... .
مکث کوتاهی کرد و گفت: چیزی متوجه نمیشی. عربیه ... .
مهم نیست. زیادی ساکته ... .
همه جا آروم بود اما نه توی سرم ... می خواستم با یکی حرف بزنم اما حس حرف زدن نداشتم ... شروع کرد به خوندن ... صدای قشنگی داشت ... حالت و سوز عجیبی توی صداش بود ... نمی فهمیدم چی می خونه ... خوبه یا بد ... شاید اصلا فحش می داد ... اما حس می کردم از درون خالی می شدم ... .
گریه ام گرفته بود ... بعد از یازده سال گریه می کردم ... بعد از مرگ آدلر و ناتالی هرگز گریه نکرده بودم ... اون بدون اینکه چیزی بگه فقط می خوند و من فقط گریه می کردم ... تا اینکه یکی از نگهبان ها با ضرب، باتوم رو کوبید به در ... .
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #فرار_از_جهنم
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #دوازدهم: من و حنیف
صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج بود ... حنیف با خوشحالی گفت: دیشب حالت بد نشد ... از خوشحالیش تعجب کردم ... به خاطر خوابیدن من خوشحال بود ... ناخودآگاه گفتم: احمق، مگه تو هر شب تا صبح مراقب من بودی؟ ... نگاهش که کردم تازه فهمیدم سوال خنده داری نبود ... و این آغاز دوستی من و حنیف بود ... .
اون هر شب برای من قرآن می خوند ... از خاطرات گذشته مون برای هم حرف می زدیم ... اولین بار بود که به کسی احساس نزدیکی می کردم و مثل یه دوست باهاش حرف می زدم ... توی زندان، کار زیادی جز حرف زدن نمی شد کرد ...
وقتی برام تعریف کرد چرا متهم به قتل شده بود؛ از خودم و افکارم درباره اش خجالت کشیدم ... خیلی زود قضاوت کرده بودم ... .
حنیف یه مغازه لوازم الکتریکی داشت ... اون شب که از مغازه به خونه برمی گشت متوجه میشه که یه مرد، چاقو به دست یه خانم رو تهدید می کنه و مزاحمش شده ... حنیف هم با اون درگیر می شه ... .
توی درگیری اون مرد، حنیف رو با چاقو میزنه و حنیف هم توی اون حال با ضرب پرتش می کنه ... اون که تعادلش رو از دست میده؛ پرت میشه توی زباله ها و شیشه شکسته یه بطری از پشت فرو میشه توی کمرش ... .
مثل اینکه یکی از رگ های اصلی خون رسان به کلیه پاره شده بوده ... اون مرد نرسیده به بیمارستان میمیره ... و حنیف علی رغم تمام شواهد به حبس ابد محکوم میشه ...
🌱
#مباهله یعنی :
احتیاط!
دلت را به خدا بسپار ...
دستت را
از دست پنجتن(علیهمالسلام)
رها مکن !
وگرنه گُم میشوی !
#عید_مباهله_مبارک ❣
عشق نایاب.mp3
9.58M
🎉 #عیدغدیر_مبارک 🎊
🎶 نواهنگ ❤️ #عشق_نایاب ❤️
🎙 #سیدمحمدصادق_سجاد
✅ #پخش_برای_اولین_بار
عاشقان اهل بیت ع