eitaa logo
کانال ادبیات عرب حوزه علمیه استان همدان
255 دنبال‌کننده
29 عکس
15 ویدیو
66 فایل
ارتباط با مدیریت کانال: @maham1399
مشاهده در ایتا
دانلود
17.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏خاطره ای زیبا از مرحوم آیت الله آخوند از زبان شاگرد بزرگوار ایشان خطیب بزرگ و‌مؤلف دانشمند، مرحوم حاج شیخ احمد رحمانی همدانی از کانال آیت الله محمد عندلیب همدانی 🌹@adabiat_hamedan
🔵ادامه نقد مطالب جلسه اول جناب جزايرى _سید حمید(قسمت ۳) نقد يازدهم. منحصر كردن جمله در ركن و قيد نادرست است_ايشان در ویس جلسه اول گفته بودند "هر جمله ای رکنی دارد و قیدی" _ چرا انحصار مزبور نادرست است؟ زیرا ممکن است اساسا جمله فقط مشتمل بر رکن باشد و فاقد قید،مثل اکثر جملات متعارف: "جاءَ علیٌّ"،"جعفرٌ حاضرٌ"،"ضُرِبَ زيدٌ" (ركن عبارت است از مسند و مسند اليه. و مسند اليه در جمله ى فعليه يا فاعل است و يا نائب فاعل، و در جمله ى اسميه،مبتدا است چنان که در مثال های سه گانه پیداست) تكميل: به عبارتی دیگر،ركن شش تاست:فعل معلوم،فعل مجهول، فاعل،نائب فاعل، مبتدا،خبر. نقد دوازدهم. نیز این سخن حصرآمیز ایشان: "هر چه که رکن نبود می شود قید"، هم ناصواب است و مردود؛چون از باب مثال، مفعول به _چنان که در نقد قسمت دوم توضیحش گذشت_ رکن نیست،قید هم نیست. نقد سيزدهم. مشار اليه گفتند"اگر جمله ای مثلا مشتمل بر ده کلمه بود،دوتایش رکن است و هشت تایش قید"،كه اين مسأله نيز به صورت انحصارى و به طور موجبه كليه درست نیست و موارد نقض،فروان دارد. نقد چهاردهم. منقود در ادامه افزود" در نحو مفهومی، اجزاى جمله با هم مرتبط اند مثل ساختمانى كه قسمت هاى مختلف آن در هم تنيده اند"،که در نقد این سخن باید گفت که اساسا ساختار و اجزای همه ی جملات خواه عربی، خواه غیر عربی به یکدیگر مرتبط و متصل و در هم تنیده اند...پس اولا، این مسأله ی ارتباط و درهم تنیدگیِ اجزای جمله،اختصاص به زبان عربی ندارد و در هر زبانی وجود دارد و ثانیا،مختص نحو مفهومی هم نیست بل در نحو دستوری و سنتی هم هست(تعبیر نحو دستوری،تعبير جناب جزایری است و نقد این تعبیر در پایان همین جستار خواهد آمد و البته بنده در قسمت دوم نقد_ نقد بند هشتم _ اثبات کردم که نحو مفهومی در مقابل نحو سنتی نیست،بلکه روشی است در آموزش نحو سنتی) نقد پانزدهم. تعبیر نحو دستوری _که به طور مکرر در تعبیرات مشارالیه بود_نیز نادرست است چه،اساسا نحو یعنی دستور_ gramer _؛دستور زبان و گرامر عربی.از این رو معادل تعبیرِ" نحوِ دستوری" می شود "دستورِ دستوری"! که سخت خنک است و بسیار نااستوار! 🔷 به لطف الهی،نقد جلسه اول_که مشتمل بر نقدهای پانزدگانه بود_ در این جا پایان یافت و نقد جلسات بعدی جناب مستطاب جزایری نیز به تدریج تقدیم دوستان گرامی خواهد شد ان شاءالله تعالی با ارادت_ یوسف زاده گیلانی @yosefzadehgilani1 🌹@adabiat_hamedan
از کفایه تا جامع المقدمات❗️ ♨️یکی از تلامیذ محترم مرحوم آیت الله شیخ احمد رحمانی، در بیان خاطره ای از ایشان، می فرمودند: ✅زمانی که ایشان از نجف به همدان مشرف شدند،کرسی درس کفایة الاصول را بپا داشته اند،که ابتدای امر پس از پرسش از طلابِ آنجا، متوجه شدند که طلاب ضعف در مقدمات دارند! لذا ایشان طلاب را از کفایه به جامع المقدمات برده اند و خود ایشان از جامع المقدمات تا کفایه را به آنها درس دادند. ✅تلمیذ مرحوم رحمانی میفرمودند:حلقه درسی مرحوم رحمانی بسیار پربرکت شد (از آن طلاب، اساتید مبرزی در ادبیات و بویژه علم اصول به بار آمد). ♨️مرحوم رحمانی، که در تصویر شخص سمت راست ایت الله خویی هستند،ایشان از تلامیذ مهم و مستشکل درس آیت الله خویی بوده اند که بعد اتمام تحصیلات نجف به شهر همدان آمده و کرسی درس را تشکیل داده و به پرورش شاگرد پرداخته است. 🌹@adabiat_hamedan
📌 (حفظه الله): 🔸 متون فقهی بر مدار کلام الله و سنت پیامبر (ع) استوار است. کلام الله ادبی است، سنت پیامبر هم ادبی است. تا آدم و صاحب ذوق نباشد، نمی تواند به عمق قرآن و سنت پی ببرد. 🔹 محتوا و جان قرآن است و الفاظش فقط شکل ظاهری آن است. جان قرآن بر مدار ادبیات است و کسی که با این ادبیات آشنا نیست، نه می تواند با قرآن آشنا شود و نه با سنت پیامبر و کلام معصومین (ع)، چون این ها در سطح ادبی بالایی هستند. 📅 90/11/18 🌹@adabiat_hamedan
۱.)شیخ جمال الدین ابن هشام می گوید:آنچه را قوه سامعه می شنود بر چهار قسم است: ۱.صوت: عبارت است از هر مسموعی چه از عاقل سر بزند و چه از غیر عاقل شنیده شود (حیوان،جماد و...) ۲.نطق:عبارت است از انچه که فقط از حیوان صادر می شود چه عاقل چه غیر عاقل(زیرا نطق یعنی گردانیدن زبان در دهان ). ۳.لفظ:عبارت است از مسموعی که بر مقاطع حروف معتمد باشد خواه مهمل یا مستعمل. ۴.قول:عبارت است از خصوص لفظ مستعمل مانند زید(که هم لفظ است هم قول اما دیز که بی معنا است تنها لفظ است). ۲.)کلام:عبارت است از مطلق سخن گفتن کم یا زیاد و کلام خدا یعنی ایجاد کردن خداوند اصوات را. برخی بین کلام و نطق فرقی نمی گذارند و برای استشهاد می گویند در دعای جوشن کبیر(یا ناطق)هم آمده. اقتباس از: جامع الفروق اللغویة:ص۴۱۹ التحفة النظامیة فی الفروق الاصطلاحیة ص۱۴۹ البیان(هاتفی) ج۱،ص۱۰۹۷ 🌹@adabiat_hamedan
ما که در حوزه هستیم نباید خود را کمتر از شیخ انصاری و آخوند خراسانی ببینیم. اگر کمتر از آن‌ها شدیم باید به حال خودمان اشک بریزیم؛ چون اینها جزء اوساط علما هستند. این که حوزه نمی تواند تربیت کند چون گرفتار این امور است که خودش را تامین کند. اتلاف عمر حقیقت شرعیه نمی‌خواهد که آیه‌ای درباره آن نازل شود. این وضعیتی که ما داریم اتلاف عمر است؛ با این همه علوم و نوآوری و ... باز ما درگیر تکرار هستیم. _ آیت الله 🌹@adabiat_hamedan
🔵نقد مطالب جلسه دوم جناب مستطاب سید حمید جزایری(۱) یکم. قسمت معظم مطالب جلسه ی دوم ایشان تکرار مکررات جلسه ی اول است که پیرامون مبحث رکن و قید بود که گفتند" قید یا قید حدث است و یا قید ذات..."،و نيز مؤكدا و مكررا افزودند: "در نحو مفهومى حتى یک استثنا هم وجود ندارد..."،که کلیّت این سخن در قسمت اول نقد _بند دوم_ رد شد مراجعه بفرمایید. دوم. علم صرف،کلمه سازی نیست بلکه در صرف،ساختار کلمه از منظر صحت و اعتلال مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. سوم. در فن نحو نیز ما با کلمه و کلام_با محوریت اعراب و بنا_ سر و کار داریم نه جمله سازی. چهارم. چه کسی گفته است بلاغت یعنی زیباسازی؟ بلاغت،به مقتضای حال و مقام، سخن گفتن و مطلب نوشتن است نه زیباسازیِ گفتار و نوشتار که کار فن بدیع است و به آرایه های لفظی و معنوی در قلمرو واژگان و تراکیب می پردازد و فرع بلاغت است. پنجم. ایشان در تعریف مفعول له تحصیلی گفتند "اول، فعل است بعد،ثمره"، و در تعريف مفعول له حصولى افزودند"اول، ثمره است بعد،فعل" كه تعبير ثمره نارسا است و ناشيوا.و به جاى آن، تعبیر" مفاد مصدر" درست است یعنی این گونه بگوییم:"در مفعول له تحصیلی،اول،مفاد فعل واقع می شود آن گاه مفاد مصدر، و مفعول له حصولی برعکس است" ششم. جایگاه فعل لازم در تقسیم قیود اصلی نصبی_که به تعبير ایشان _چهار مورد داشت(مفعول به، مفعول فیه،مفعول له و مفعول مطلق)،کجاست؟ بنابراین لازم بود که به مسأله مزبور پرداخته شود و گوشزد گردد که فعل لازم از بین قیود یادشده به جز قید مفعول به، قیدهای سه گانه ی دیگر را می تواند بگیرد اما قید مفعول به فقط در حیطه و قلمرو فعل متعدی قرار دارد.هر چند در پست های پیشین گفتیم که مفعول به قید نیست بل متعلق است... به جهت احتراز از تطویل و اجتناب از اطناب،نقد و بررسی مطالب دیگر جلسه دوم را به فرصتی دیگر وا می نهیم ان شاءالله تعالی ارداتمند_یوسف زاده گیلانی @yosefzadehgilani1 🌹@adabiat_hamedan
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بیانات آیت الله جوادی آملی: "بسیاری از بزرگان قبل از اینكه مطالعه كنند فكر می‌ كردند! بعضی از اساتید ما كه نگاه می‌ كردیم چند جلد كتاب بیشتر نداشتند؛ كتابخانه امام رضوان الله علیه این‌طور بود، كتابخانه مرحوم علامه طباطبایی این‌طور بود، اینها چند جلد كتاب بیشتر نداشتند. اینها بیش از آن مقداری که به كتاب مراجعه كنند و مطالعه كنند، فكر می ‌كردند كه چه می ‌خواهیم بگوییم..." 🌹@adabiat_hamedan
✅ فائدة: مرحوم میرزای قمی در قوانین در بحث مقدمات اجتهاد می فرماید: السادس: معرفة أصول الفقه و هو أهمّ العلوم للمجتهد و لایکاد یمکن تحصیل الفقه إلّا به و لابدّ أن یکون علی سبیل الاجتهاد ،لکثرة الخلافات فیه بل و کذلک الکلام في خلافیّات اللغة و النحو و الصرف أیضاً ممّا یتفاوت به الأحکام ،کالاجتهاد في معنی الصعید و الإزار و الانفحة و نحو ذلک. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹@adabiat_hamedan
موسوعه صرف نحو الاعراب بدیع یعقوب.pdf
24.92M
🌹 'موسوعه-صرف-نحو-الاعراب-بدیع-یعقوب' 🌹کتابی جامع در مورد صرف و نحو 🌹@adabiat_hamedan
تعریف اجماع از منظر نحویون: اجماع در علم نحو یعنی تمامی علمای نحوی دو بلد،بصره و کوفه بر سر حکمی اتفاق نظر داشته باشند،مثل اجماعشان بر اینکه تقدیر حرکات بر اسم مقصور بخاطر تعذر گرفتن حرکت است(زیرا الف قابلیت پذیرش حرکت را ندارد) و تقدیر دو حرکت (ضم و کسر) بر اسم منقوص به خاطر استثقال می باشد.(سیوطی) این اجماع حجت است در علم نحو،به دوشرط: ۱.عدم مخالفت اجماع با نص(مثل قران یا شعر عرب). ۲.عدم مخالفت اجماع بر آنچه که قیاس بر منصوص شده. زیرا در قران نیامده که اجماع آنها بر خطا محال است،در حالی که در سنت عکس این امده(ابن جنی). اولین کسی که اصطلاح اجماع را از فقها گرفت و در علم نحو اورد سیبویه بود. اصول النحو عند السیوطی بین النظریة و التطبیق،ص۳۹۲ @alnokat 🌹@adabiat_hamedan