eitaa logo
کانال ادبیات جامع دهم، یازدهم و دوازدهم
8.7هزار دنبال‌کننده
186 عکس
439 ویدیو
2.9هزار فایل
تحلیل کتب فارسی ،‌نگارش ،‌علوم و فنون ۱_۲_۳ ,پاسخ به خودارزیابی ها,نمونه سوالات مستمر و ترم https://eitaa.com/adabiyatjame1112 مدیر کانال : فرحناز حسینی @Fhossieni ادمین : @Zahraghadirian (فقط جهت ارسال مطلب برای کانال)
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6008106918604703828.pdf
433.5K
+کارگاه متن پژوهی به کوشش : دکتر امیدعلی شیخی کن کت ، شهرستان نورآباددلفان استان لرستان @adabiyatjame1112
4_5796645260348100160.pdf
840K
+کارگاه متن پژوهی به کوشش : خانم فرحناز حسینی ، استان البرز کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم 🔰🔰🔰 @adabiyatjame11
4_5787488213979369304.pdf
1.5M
تحلیل +کارگاه متن پژوهی به کوشش : خانم دکتر ماندانا مهتاب ، تهران کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم 🔰🔰🔰 @adabiyatjame1112
4_5787488213979369305.pdf
947.9K
تحلیل +کارگاه متن پژوهی به کوشش : خانم دکتر ماندانا مهتاب ، تهران کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم 🔰🔰🔰 @adabiyatjame1112
4_5816945814114666814.pdf
2.16M
به کوشش : خانم زیبا ناصرزاده ، شهرستان بدره با فرمت :powerpoint (فیلم تدریس این پاور پوینت دوم کشوری در سال۹۹ شد) کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم 🔰🔰🔰 @adabiyatjame1112
درس ششم فنون.pdf
865.6K
+پاسخ خودارزیابی) به کوشش : خانم مهشید داودی ، مشهد کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم 🔰🔰🔰 @adabiyatjame1112
     کنایه در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی نزدیک و دور باشد و این دو معنی باید لازم و ملزوم یکدیگر باشند؛پس گوینده آن جمله را چنان ترکیب کند و به کار برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل گردد.مانند بیت زیر: 🔶عابدانی که روی بر خلقند پشت بر قبله می کنند نماز 👈روی بر خلق کردن و پشت بر قبله کردن هر دو کنایه از ریاکاری و توجه بر مردم به جای توجه به خداست. 🔶چنین است رسم سرای درشت گهی پشت به زین و گهی زین به پشت 👈کنایه از یکنواخت نبودن روزگار است. 🔶فلانی ریش سفید است. 👈کنایه از با تجربه بودن است. 🔶نپندارم ای در خزان کشته جو که گندم ستانی به وقت درو کنایه از انتظار بیش از حد داشتن و غیر معقول بودن انتظار. 🔶سرم به دنیی و عقبی فرو نمی آید تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست 👈 کنایه از غرور و تکبر داشتن است. 🔶دامن‌کشان: (با ناز و خرام) و غبار کالبد به هوا رفتن: (مردن و نابودشدن) در بیت: دامن‌کشان که می‌‏رود امروز بر زمین فردا غبار کالبدش بر هوا رود 🔶آب از سر گذشتن : کنایه ازاین که  کار به منتهای درجه ی شدّت رسیدو از حد گذشت . 🔶آب از سر چشمه گل آلود است :کنایه از این که اصل و پایه کار خراب است . 🔶آب برآتش ریختن :کنایه از خاموش کردن فتنه و خشم . 🔶آب به غربال پیمانه کردن :کنایه از کار بیهوده کردن و رنج بی فایده بردن . 🔶آب از دیده راندن :کنایه از اشک ریختن .   🔶آب در چیزی کردن :کنایه از تقلّب و دغلی و نادرستی است . 🔶آب در هاون سودن : کنایه از عمل لغو و بیهوده کردن است 🔶آب ریختن : آبرو ریختن .کسی را خفیف و بی اعتبار و بی عزّت گردانیدن 🔶آب ها از آسیاب افتادن : کنایه از پایان یافتن کار و خاموش شدن سر و صداست در اطراف کاری 🔶آسمان ریسمان بافتن : کنایه از سخن نامعقول و نامقبول است 🔶آش پختن :کنایه از این که برای گرفتاری و ایجاد زحمت کسی کار کنند 🔶آفتاب سر دیوار : کنایه از زوال عمر 🔶آفتابی شدن : صاف بودن هوا .کنایه از ظاهر شدن امری 🔶آه در بساط نداشتن :کنایه از بی چیزی و مفلسی . 🔶ابرو بالا انداختن :کنایه از بی اعتنایی و کبر فروشی 🔶به باد دادن :از دست دادن و تلف کردن 🔶به بار آمدن : به حاصل آمدن ، به نتیجه رسیدن 🔶به جان آوردن : کنایه از آزار رسانیدن و کشتن 🔶پنبه در گوش نهادن(پنبه در گوش کردن ) : کنایه از غفلت و بی خبری و سخن ناشنودن 🔶پنبه شدن : نرم ، صاف و سفید شدن .کنایه از متفرّق و پریشان شدن 🔶پنبه کردن : کنایه از پریشان و پراکنده ساختن. 🔶پنجه درافکندن : کنایه از با کسی در افتادن ، پنجه در پنجه کسی در انداختن ، زور آزمایی کردن 🔶جگر گوشه : کنایه از فرزند ، پاره ای از جگر 🔶جوز بر گنبد انداختن : کنایه از کارهای عبث و بیهوده 🔹نظامی:چو عاجز شدند اندران تاختن وزان جوز بر گنبد انداختند 🔶چراغ چشم : کنایه از فرزند 🔶چراغ سپهر : کنایه از آفتاب ، ماه و ستارگان 🔶چراغ سحرگهان : کنایه از آفتاب 🔶چرب دستی : چابکی و جلدی و شیرین کاری و هنرمندی 🔶چرب زبانی :سخنان خوش و دل چسب و ملایم طبع گفتن ، چاپلوسی وفریب 🔶چرخ بلند : کنایه از آسمان و افلاک . 🔶چرخ بوقلمون :کنایه از روزگار که هر دم به رنگی است 🔶چشم فرو بستن : چشم بر هم نهادن . کنایه از مردن باشد . صرفنظر کردن 🔶خاکی نهاد : متواضع و فروتن . 🔶 خرقه تهی کردن :کنایه از مردن 🔶خط کشیدن : کنایه از ترک کردن و محو کردن 🔶در پرده داشتن : پنهان و مخفی داشتن 🔶در پرده گفتن : پوشیده و مخفی گفتن 🔶در پوستین مردم افتادن: کنایه از عیب جویی و غیبت کردن. 🔶 بی آشیان ، خانه به دوش: کنایه از آواره و بیچاره و سرگردان 🔶دست و دل باز : بخشنده 🔶 ورور جادو ، روده دراز : پر حرف 🔶برج زهرمار:آدم ترشـرو و بد اخـلاق 🔶خر رنگ‌ کن:  آدم دغل و حقّه باز 🔶 نردبان دزدها: آدم قد بلند و لاغر 🔶 یکدنده: لجوج 🔶هفت خـطّ: متقلب و زرنگ 🔶باد دست: آدم ولخرج و مسرف 🔶چرخ دولابی ، چرخ کبود ، خیمۀ بلند ، کوژپشت ، گنبد لاجوردی: آسمان 🔶 هزار میخ: آسمان پر ستاره 🔶 پاپی شدن ، پیله کردن: اصرار ورزیدن 🔶گردن نهادن: اطاعت کردن 🔶سر در مقابل کسی خم کردن : تسلیم شدن 🔶سر در هر سوراخی کردن : فضول بودن ، 🔶سر دماغ آمدن : سر حال شدن ، سالم شدن ، 🔶سر را بالا نگه داشتن : متین و راست قامت و نترس بودن ، شرمنده نبودن ، 🔶سر راحت به بالین گذاشتن : آرامش خیال داشتن 🔶سری توی سرها درآوردن : مشهور و معروف شدن 🔶شیرکُش: شجاع 🔶میرزا قلمدان: شخص باریک و لاغر مردنی 🔶گل سر سبد:شخص برگزیده 🔶دم بریده:شخص زرنگ و مکّار و حیله گر 🔶آیینه ی دق: شخص عبوس 🔶یک لب و هزار خنده: شخصی که بسیار خوشرفتار است. تهیه و تنظیم : آقای حشمت اله پاک طینت https://eitaa.com/adabiyatjame1112
🔶از پا فتاده: کنایه از نهایت ناتوانی است. 🔹از پا فتادیم چو آمد غم هجران در درد بمردیم چو از دست دوا رفت 🔶کوته نظرکنایه از انسان پیش پا بین و حسود است. 🔹زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست کونه نظر ببین که سخن مختصر گرفت 🔶نکته گرفتن: کنایه از عیب جویی کردن است. 🔷حافظ چو آب لطف زنظم تو می چکد حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت 🔶دامن کسی را گرفتن کنایه از: ۱-التماس‌کردن و متوسل‌شدن: مرا هر آینه روزی تمام کشته ببینی گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت ۲-تظلم و دادخواهی‌کردن دست گیر این پنج روزم در حیات تا نگیرم در قیامت دامنت ۳-بازداشتن و منع‌کردن سحر سرشک روانم پی خرابی داشت گَرَم نه خون جگر می‌‏گرفت دامن چشم ۴-دستگیری و کمک‌کردن شیخ گفتش زان همه قرآن دمی دامنش نگرفت یک آیت همی 🔶به نیم جو نمی ارزد و یا می گویند که به یک جو نمی ارزد. یا می گویند که به یک جو نمی خرم:کنایه از بی ارزش انگاشتن چیزی است. 🔶گره به باد زدن: کنایه از کار بی بنیاد است. کار بی نتیجه. آن گونه که می گویند: آب در هاون کوفتن 🔷گره به باد مزن گرچه بر مراد رود که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت 🔶آب خضر: کنایه از آب حیات، زندگی جاویدان 🔶گوشت تلخی کردن؛بدخلقی کردن 🔶بُزبیاری:بد شانسی 🔶پوست و استخوان شدن: بسیار لاغرشدن 🔶گربه رقصاندن: بهانه تراشیدن 🔶سلسله جنباندن: به حرکت درآوردن و وادار ساختن 🔶سنگ‌رو یخ شدن: بی اعتبار شدن 🔶آسمان جل:بی چیز و فقیر 🔶آلا خون والا خون: بی خانمان 🔶سیه دل: بی رحم 🔶آتش پای: بی قرار 🔶غاز چراندن: بیکار بودن 🔶مگس پراندن:بیکاری بیش از حد 🔶یک لا قبا: بینوا و تهیدست 🔶روده دراز: پرحرف 🔶زهر چشم گرفتن: ترساندن 🔶تن دادن: به ناگزیر تسلیـم شـدن 🔶کبکبه و دبدبه:تشریفات زیاد 🔶کاسه لیسی: تملّق و چاپلوسی 🔶بخور بخواب: تنبل 🔶شاخ شونه کشیدن:تهدید کردن 🔶قالب تهی کردن:جان سپردن از ترس 🔶آب کور، نان کور:حق نشناس 🔶پاچه ورمالیده:حقّه باز 🔶زبان بسته: حیوان بی آزار 🔶نفس بر:خسته کنـنده 🔶صفرا جنبیدن: خشمگین شدن 🔶آتش گرفتن: خشمناک شدن 🔶باد بروت: خودبینی 🔶قافیه را باختن: مغلوب شدن و فرصت را از دست دادن 🔶بلند پروازی: داشتن آرزوهای بزرگ 🔶موش مردگی: درماندگی دروغین 🔶قنر در عقرب:  دگرگون بودن اوضاع 🔶شش روزن: دنیا 🔶ششدر فنا: دنیای فانی 🔶شتر گربه: دو چیز ناجور و نامناسب 🔶تشت از بام افتادن:رسوا شدن 🔶دل به دریا زدن: ریسک کردن، خطر کردن 🔶چشم به هم زدن: زمان کوتاه 🔶سر از پا نشناختن : بسیار شاد و خوشحال بودن ، 🔶سر از هر کاری در آوردن : آگاه ، باتجربه و متفکّر بودن ، 🔶سر به تن نیرزیدن : بی ارزش بودن ، 🔶سر به زمین گذاشتن : مردن 🔶سر به قدم کسی گذاشتن : خود را فدایی کسی دانستن ، 🔶 سر به مهر : سالم و دست نخورده 🔹این سر به مهر نامه بدان‌مهربان رسان 🔶سر خویش گرفتن: به دنبال کار خود رفتن فرمان نرسید: کنایه از نرسیدن مرگ است. 🔶خیال محال: کنایه از آرزوی دست نیافتنی است. 🔶جگر گوشه: کنایه از فرزند است. 🔶گوشه ی چشم: کنایه از توجه و التفات اندک است. 🔶به بوی کسی یا چیزی بودن: کنایه از امید و انتظار داشتن به کسی با چیزی است. 🔶قصه ی سر  بازار: کنایه از  افتادن رازیی در زبان مردم است. 🔷محتسب شیخ شد و فسق خود از یادببرد قصه ی ماست که در هر سر بازار بماند 🔶به بوی دوست نشستن: در انتظار دوست بودن. 🔶مهر او بلانشینان را کشتی نوح است، کشتی نوح بودن: کنایه از «نجات بخشی» 🔶الهی عبدا... عمر بکاست، عمر بکاست: پیرشد. 🔶 سایه ی هما برسر کسی افکندن: کنایه از خوشبخت و سعادتمند نمودن کسی 🔶 درخانه ی کسی زدن: کنایه از طلب کردن چیزی 🔶علم کردن: کنایه از مشهور و زبان زد نمودن 🔶 به سر بردن وفا: کنایه از به پایان رساندن شرط وفاداری(تا پایان عهد و شرط وفادار ماندن) 🔶سرهم نبرد اندر آرد به گرد؛ سر به گرد آورد: کنایه از کشتن و نابودی و شکست دادن 🔶بپیچد زوروی و شد سوی کوه؛ روی پیچیدن: کنایه از فرار کردن، روی برگرداندن 🔶که رهام را جام باده ست جفت؛ جام باده جفت کسی بودن: کنایه از اهل بزم و تفریح و عیش و نوش بودن 🔶کمان به زه را به بازو فکند؛ کمان به۷ زه: کنایه از کمان آماده 🔶هماوردت آمد مشو بازجای؛ مشو بازجای: کنایه از اینکه فرار نکن، بایست 🔶عنان را گران کرد و او را بخواند؛ عنان گران کردن: کنایه از توقف و ایستادن 🔶تن بی سرت را که خواهد گریست: کنایه از اینکه کشته خواهی شد. 🔶چه پرسی کزین پس نبینی توکام؛ کام ندیدن: کنایه از به آرزو و هدف نرسیدن 🔶سر سرکشان زیر سنگ آورد؛ سر زیر سنگ آوردن: کنایه از کشتن تهیه و تنظیم : آقای حشمت اله پاک طینت https://eitaa.com/adabiyatjame1112
4_6008360055387193963.pdf
5.02M
دفترتالیف کتب درسی کانال ادبیات جامع یازدهم و دوازدهم 🔰🔰 @adabiyatjame1112