eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
462 عکس
127 ویدیو
46 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
ادبخانه
آفتابی شدن ۲۵ 🦋بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید درِ گنجِ حکیم🦋 آفتابی شدن / آفتابی شد هر گاه كسی پس از از دیر زمانی از خانه یا محل اختفا بیرون آید و خود را نشان دهد، اصطلاحأ می گویند فلانی آفتابی شد. بحث بر سر آفتابی شدن است كه باید دید ریشه آن از كجا آب می خورد و چه ارتباطی با علنی و آشكار شدن افراد دارد. خشكی و كم آبی از یك طرف و وضع كوهستانی، به خصوص شیب مناسب اغلب اراضی فلات ایران از طرف دیگر ، موجب گردید كه حفر قنوات و استفاده از آبهای زیر زمینی از قدیمی ترین ایام تاریخی مورد توجه خاص ایرانیان قرار گیرد. آفتابی شدن از اصطلاحات قناتی است . وقتی كه آب قنات به سطح زمین می رسد ، گفته می شود آفتابی شد یعنی آب قنات از تاریكی خارج شده به آفتاب و روشنایی رسیده است. معنای کنایی این عبارت بعدها مجازأ در مورد افرادی كه پس از مدتها از اختفا و انزوا و پنهانی بودن، خارج می شوند و یا جلوی چشمها نبودند و پیدایشان می شود؛ به كار برده شده است. @adabkhane
۲۲ خوش خرامان می‌روی ای جان جان بی‌من مرو ای حیات دوستان در بوستان بی‌من مرو ای فلک بی‌من مگرد و ای قمر بی‌من متاب ای زمین بی‌من مروی و ای زمان بی‌من مرو این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی‌من مباش و آن جهان بی‌من مرو ای عیان بی‌من مدان و ای زبان بی‌من مخوان ای نظر بی‌من مبین و ای روان بی‌من مرو شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید من شبم تو ماه من بر آسمان بی‌من مرو خار ایمن گشت ز آتش در پناه لطف گل تو گلی من خار تو در گلستان بی‌من مرو در خم چوگانت می‌تازم چو چشمت با من است همچنین در من نگر بی‌من مران بی‌من مرو چون حریف شاه باشی ای طرب بی‌من منوش چون به بام شه روی ای پاسبان بی‌من مرو وای آن کس کو در این ره بی‌نشان تو رود چو نشان من تویی ای بی‌نشان بی‌من مرو وای آن کو اندر این ره می‌رود بی‌دانشی دانش راهم تویی ای راه دان بی‌من مرو دیگرانت عشق می‌خوانند و من سلطان عشق ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی‌من مرو @adabkhane
۴۵ به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی (ق.هفتم هجری) @adabkhane
۲۳ معروف است به ژولیده نیشابوری گفتند « به صورت بداهه شعری بگو درباره حضرت عباس (ع) که ۵ عدد کلمه (چشم) در آن به کار رفته باشد» او شعری سرود که ۱۰ کلمه چشم در آن به کار رفته است. 🚩شعر چشم 🚩 چشم ها از هیبت چشمم،به پیچ و تاب بود محو چشمم،چشم ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم،چشم دادم،چشم پوشیدم،ز آب من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود @adabkhane
...۴ «اَلعبدُ یُدَبِّرَ وَ اللهُ یُقَدِّرَ» بنده تدبیر می کند، امّا خدا تقدیر می کند. @adabkhane
ادبخانه
برو کشکت را بساب ۲۶ 🦋بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید درِ گنجِ حکیم🦋 برو کشکت را بساب 🔴می‌گویند روزی مرد کشک سابی، نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکایت و شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد. چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. 🟡شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او گفت: اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد. بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. 🟤مرد کشک ساب، پاتیل و پیاله ای می‌خرد و شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند. چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب، دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. 🟠کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود، به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همان کشکت را بساب.» 🔵معنای کنایی معنی زبانزد «برو کشکت رو بساب» یعنی به دنبال کار خودت برو و به کار دیگران و در کاری که به تو مربوط نیست، دخالت نکن. @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴۶ مثال عشق پیدایی و پنهان ندیدم همچو تو پیدا، نهانی (ق.هفتم هجری) @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا