eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
450 عکس
124 ویدیو
46 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ آبان ۱۴۰۳
25.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۲ آبان ۱۴۰۳
هدایت شده از کتیبه تاک
من سال هاست منتظرم تا بخوانی ام با چشم های غرق تماشا بخوانی ام پایان جمله های دلم فعل ساده داشت اما تو خواستی که معما بخوانی ام در واژه نامه های نگاهت غریبه ام وقتی که با حروف الفبا بخوانی ام اصلا مرا ببر به دبستان کودکی شاید میان دفتر انشا بخوانی ام هر شب مرور می کنمت خاطرات من تا در مسیر کوچه فردا بخوانی ام تصمیم دیگری نگرفتم به غیر تو آنقدر من نوشته امت تا بخوانی ام https://eitaa.com/aliasgharshiri
۱۲ آبان ۱۴۰۳
۱۳ آبان ۱۴۰۳
۷ ✍ در پاكستان نام های خيابان‌ها و محلات اغلب فارسی و صورت اصيل كلمات قديم است. خيابان های بزرگ دو طرفه را شاهراه می نامند، همان كه ما امروز «اتوبان» مي‌گوييم! برای نمونه و محض تفريح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را كه در آنجاها به كار مي‌برند و واقعا برای ما تازگی دارد در اينجا ذكر مي‌كنم كه ببينيد زبان فارسی در زبان اردو چه موقعیتی دارد. نخستين چيزی كه در سر بعضي كوچه‌ها مي‌بينيد تابلوهای رانندگی است. در ايران اداره ی راهنمايی و رانندگی بر سر كوچه‌ای كه نبايد از آن اتومبيل بگذرد می نويسد:« عبور ممنوع» و اين هر دو كلمه عربی است، اما در پاكستان گمان می كنيد تابلو چه باشد؟ «راه بند»‌! تاكسی كه مرا به قونسلگری ايران دركراچي می برد كمی از قونسلگری گذشت، خواست به عقب برگردد ،يكی از پشت سر به او فرمان می داد، در چنين مواقعی ما می گوييم: عقب، عقب،عقب، خوب! اما آن پاكستانی می گفت: واپس، واپس،بس! و اين حرفها در خيابانی زده شد كه به « شاهراه ايران» موسوم است. اين مغازه‌هايی را كه ما قنادی می گوييم( و معلوم نيست چگونه كلمه‌ ی قند صيغه‌ی مبالغه و صفت شغلی قناد برايش پيدا شده و بعد محل آن را قنادی گفته اند؟) آری اين دكانها را در آنجا «شيرين‌كده» نامند. آنچه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثيه» مي‌خوانيم، در آنجا «سامان» گويند. سلام البته در هر دو كشور سلام است. اما وقتی كسی به ما لطف می كند و چيزی می دهد يا محبتی ابراز می دارد، ما اگر خودمانی باشيم مي‌گوييم: ممنونم، متشكرم، اگر فرنگی مآب باشيم می گوييم «مرسی» اما در آنجا كوچك و بزرگ، همه در چنين موردی می گويند:« مهربانی»! آنچه ما شلوار گوييم در آنجا «پاجامه» خوانده می شود. قطار سريع السير را در آنجا«تيز خرام» می خوانند! جالبترين اصطلاح را در آنجا من براي مادر زن ديدم، آنها اين موجودی را كه ما مرادف با ديو و غول آورده‌ايم «خوش دامن» گفته‌اند. واقعا چقدر دلپذير و زيباست. 📙از پاريز تا پاريس ✍ استاد محمدابراهيم باستانی پاريزی / چاپ ششم، ١٣٧٠/صص ١٣٣و ١٣٤ @adabkhane📗
۱۴ آبان ۱۴۰۳
۱۵ آبان ۱۴۰۳
۸۰ هر چند، نام نیک،فراوان شنیده ایم/ نامی به باشکوهی زینب ندیده ایم/ ارث از دل شجاع تو برده ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده ست، یا علی! پیوند عقلِ روشن و بیداری دل است/ شاگردی تو کرده که استاد کامل است/ مستی همان حقیقت مستور زینب است/ آباد خانه ای که در آن نور زینب است/ قانون عقل و عشق،جهان را به هم زند/ وقتى عقيلة العرب، از عشق دم زند/ از چشم یار، قامت دلدار دیدنی ست/ نام حسین از لب زینب، شنیدنی ست/ ✍قاسم صرافان @adabkhane
۱۶ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶ آبان ۱۴۰۳
۱۶ آبان ۱۴۰۳