eitaa logo
دفتر امام جمعه شهر بهاران
212 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
154 فایل
جهت ارتباط با امام جمعه محترم شهر بهاران و ارسال سوالات شرعی و هر گونه سوال ،پیشنهاد و انتقادبا مدیر کانال در ارتباط باشید.... مدیر: @arameshmasir
مشاهده در ایتا
دانلود
آيه شماره 3 از سوره مبارکه مومنون بیهوده گریزی مومن وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند. نشانه ى ایمان، دورى از لغو است. «والّذینهم عناللغو معرضون» (مؤمن باید در تمام كارها و سخنان خود هدف صحیح داشته باشد) دورى از لغو، به اندازه اى مهم است كه بین نماز و زكات ذكر شده است. «خاشعون - معرضون - للزّكوة فاعلون» https://eitaa.com/adinebaharan
بند کفش امام صادق (عليه السلام) به همراه برخي ياران به راهي مي رفت که در اين راه بند کفش امام پاره شد. به طوري که کفش ها از پاي حضرت در مي آمد و راه رفتن را براي ايشان مشکل کرده بود. امام پس از مقداري که راه رفت، ايستاد و کفش ها را در آورده و به دست گرفت و پا برهنه به راه ادامه داد. يکي از صحابه فوري بند کفش خود را باز کرد که به آن حضرت بدهد، ولي امام حاضر نشد بند کفش او را قبول کند. سپس [ به عنوان درس] فرمودند: اگر مشکلي براي کسي پيش آمد، خود به تحمل آن از ديگران سزاوارتر است و معنا ندارد به خاطر به وجود آمدن حادثه اي براي يک نفر، ديگري به رنج و زحمت بيفتد. کلینی، الکافي، ج6، ص464 https://eitaa.com/adinebaharan
نشانه هاي شرافت و فرومايگي امام علی علیه السلام ذُو الشَّرَفِ لا تُبطِرُهُ مَنزِلَةٌ نالَها و إن عَظُمَت كَالجَبَلِ الَّذي لا تُزَعزِعُهُ الرِّياحُ وَالدَّنِيُّ يُبطِرُهُ أدنى مَنزِلَةٍ كَالكَلأَ الَّذي يُحرِّكُهُ مَرُّ النَّسيمِ؛ شرافتمند با مقامى كه بدان رسيده است فريفته نمىشود هرچند مقامش بزرگ باشد، مانند كوهى كه باد آن را نمىجنباند، و انسان فرومايه با اندک مقامى فريفته مىشود مانند علفى كه با عبور نسيم به حركت درمىآيد *ميزان الحكمة: ج5، ص516، ح 9448 https://eitaa.com/adinebaharan
وى در افغانستان تنها یک ماه دوام آورد و روح بلند او نتوانست دور از مبارزه باشد، لذا تصمیم به بازگشت گرفت و مخفیانه خود را به مشهد رساند.... در مشهد چندین خانه عوض کرد و نیز پنهانى به سفر حج مشرف شد. در سفر دیگرى که عازم انجام عمره شده بود خود را به نجف اشرف رساند و به زیارت امام ((ره )) نائل و از انفاس قدسى این دریایى بیکران فیض ، نیرو گرفت . و سپس به سوریه و لبنان سفر کرد و بر تجربه هاى مبارزاتى خویش افزود.در لبنان با نماینده امام ((ره )) در سازمان الفتح تماس گرفت و ضمن دیدن تعلیمات نظامى طرز استفاده از سلاحهاى سنگین را فرا گرفت و مقدمات وارد کردن چنین اسلحه اى را به ایران تدارک دید.سید پس از بازگشت به ایران همزمان با اوجگیرى انقلاب اسلامى تصمیم به نابودى شاه گرفت . لذا با یک برنامه ۶ ماهه ، رفت و آمدهاى شاه را تحت نظر گرفت تا بتواند با وارد کردن مواد منفجره از فلسطین ، هدف خود را پیاده کند، لیکن در این امر توفیق نیافت ، لذا دست به کار شد، تا به کمک شخصى در داخل کاخ سلطنتى به این مهم دست یابد که با رویداد شهادتش توفیق اجراى آن را از دست داد.(سايت 40 شاخص) شهید اندرزگو در آخرین دیداری که با همسرش داشته به او می گوید : من میروم و ممکن است دیگر مرا نبینی اما دوست دارم فرزندانم را به گونه ای بزرگ کنی که جز به انجام رسالت و مسئولیت مکتبی به هیچ چیز دیگر فکر نکنند تا شایستگی ادامه راه را پیدا کنند .(http://s-gomnam.ir) به نقل از فرزند شهيد، حجت الاسلام سيد مهدي اندرزگو: یکی از خاطراتی که رهبر معظم انقلاب برایم تعریف کردند، این بود که بارها پدرم را در کوچه و خیابان دیده بودند و بعد از سلام و احوال‌پرسی متوجه شده بودند که در دست او زنبیلی پر از مهمات و اسلحه است و او با خونسردی کامل آنها را با خود جابه‌جا می‌کرد. پدرم بارها ما را هم هنگام جابه‌جایی مهمات با خود می‌برد تا این عملیات شکلی عادی‌تر به خود بگیرد. البته ما این‌ها را بعدها از زبان حضرت آقا شنیدیم و آن زمان متوجه نمی‌شدیم. از حضرت آقا شنیدم که: یک روز آقای اندرزگو را در بازار «سرشور» مشهد دیدم که با یک موتور گازی می‌آمد. موتور را که نگهداشت، دیدم چند خروس در عقب موتور خود دارد. از او درباره‌ی خروس‌ها پرسیدم، جواب داد که این خروس‌ها استثنایی‌اند و تخم می‌گذارند! حضرت آقا فرمودند زنبیل را که کنار زدم، دیدم زیر پای خروس‌ها پر از نارنجک و اسلحه است.(http://farsi.khamenei.ir) شهادت:در خيابان به هنگام عبور2/6/57 مزار شهید:تهران/بهشت زهرا س https://eitaa.com/adinebaharan
امروز سالروز شهادت سيد علي اندرزگو(شهيد ترور) شهید سید على اندرزگو در رمضان سال ۱۳۱۸ شمسى در ... تهران در یک خانواده متوسط دیده به جهان گشود. او پس از طى دوران کودکى و در پایان تحصیلات ابتدایى به سبب مشکلات معیشتى ، ترک تحصیل نمود و در یک کارگاه نجارى مشغول به کار شد. از آنجایى که سید على به علوم دینى علاقه و افرى داشت پس از بازگشت از کار روزانه به منزل ، تا پاسى از شب از چشمه فیاض این علوم بهره ها مى برد و نیز در مسجد هرندى دروس فقه و اصول مى خواند شهید اندرزگو، در نوجوانى و سالهاى شکل گیرى شخصیتش با نواب صفوى آشنا شد. منش و شخصیت این روحانى مبارز در ذهن و ضمیر او اثرى ژرف گذاشت و فرایند این تاثیر روحى ، آشنایى با تشکیلات فدائیان اسلام و راه مبارزاتى آنها بود که در تعیین مشى مبارزاتى شهید اندرزگو نقش آفرین بود....با درک و لمس روح نهضت ۱۵ خرداد به رهبرى امام خمینى ((ره )) در سن هیجده سالگى گام به عرصه مبارزه با رژیم پهلوى نهاد. شهید اندرزگو در جریان قیام ۱۵ خرداد خود یکى از عاملین تظاهرات پرشور مردم بود که همان شب با اهداء کتابى از امام مورد تقدیر قرار گرفت پس از واقعه ۱۵ خرداد در همین رابطه دستگیر و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت ، و با این که در زیر شکنجه بیهوش شده بود، به سبب عزم خدادادى کوچکترین کلامى که بتواند شکنجه گران را به مقصودشان رهنمون سازد بر زبان نیاورد. پس از رهایى از زندان با شهید حاج صادق امانى و دیگر دوستانى که از سابق مى شناخت ارتباط برقرار کرد و تصمیم به مبارزه اى پیگیر و مسلحانه علیه رژیم شاهنشاهى گرفت و در راستاى این هدف وارد شاخه نظامى هیئت موتلفه جمعیتهاى اسلامى شد. و در همین زمان مساله ترور حسنعلى منصور نخست وزیر وقت مطرح گردید و او به همراه دیگر افراد شرکت کننده در این ترور، در مراسم تحلیف شرکت کرد و اولین نفرى بود که دست روى قرآن گذاشت و سوگند یاد کرد که تا آخرین قطره خون خود نسبت به نهضت و آرمانهاى اسلامى آن وفادار بماند...اعدام انقلابى حسنعلى منصور با همکارى شهیدان محمد بخارائى ، رضا صفار هرندى ، مرتضى نیک نژاد و حاج صادق امانى جامه عمل پوشید. شهید اندرزگو که ۱۹ سال بیشتر نداشت در این عملیات مسئولیت کند کردن اتومبیل منصور را در محدوده بهارستان بر عهده داشت ، تا شهید بخارائى بتواند با دقت عمل او را از پاى در آورد. ... از آن بعد زندگى مخفى اختیار ولى هرگز خود را از مبارزه پس نکشید و بیش از پیش در این عرصه گام برداشت . او مخفیانه در قم زندگى و تحصیل علوم حوزوى را ادامه داد.رژیم که از یافتن وى مایوس شده بود او را غیابا محاکمه و به اعدام محکوم کرد. پس از مدتى که او و دیگر همرزمانش مشغول فراگیرى علوم حوزوى بودند، توسط ساواک شناسایى شدند. اما اندرزگو توانست فرار کند و خود را مخفیانه به عراق رساند و از نعمات وجودى امام ((ره )) از نزدیک استفاده ها ببرد؛ ضمنا هر وقت فرصتى پیش مى آمد با سخنرانیهاى پرشور خود در شنوندگان تاثیر بسزایى مى گذاشت و آنان را به تحرک وا مى داشت . شهید، در سال ۱۳۴۵ به ایران بازگشت و به قم رفت و مجددا سرگرم فعالیتهاى انقلابى شد که دوباره شناسایى گردید و ناگزیر به تهران آمد و در محله چیذر سکنى گزید.... در چیذر تحصیل علوم دینى و مبارزاتش را از نو و در بعدى دیگر آغاز کرد. در همین جا بود که ازدواج کرد و یکسال و نیم در یک اتاق اجاره اى با همسرش زندگى کرد. افراد زیادى به عنوان میهمان به منزل وى رفت و آمد مى کردند که بعدها معلوم شد، آنها سربازان واقعى آقا امام زمان (عج ) بودند و تحت آموزش وى قرار مى گرفتند. وى به مرور زمان بر وسعت فعالیتهاى انقلابیش افزود و براى این که شناسایى نشود منزلش را پس از مدتى عوض کرد. فرار به افغانستان در سال ۱۳۵۱ شمسى ...ساواک ... در صدد دستگیرى وى برآمد، اما او توانست مثل همیشه از دست ساواک بگریزد و به قم برود. ... بار دیگر ساواک موفق به شناسایى و محل زندگى او شد و این بار نیز وقتى به اتاق او ریختند وى از معرکه گریخت و با نامى دیگر و در لباسى مبدل ، خود را به مشهد رساند و ...به طور پنهانى از طریق زابل و زاهدان به افغانستان فرار کند.
خود را بشکن شير آن است که... يکي را در پيش رسول (ص) مي گفتند که وي بسيار نيرومند است. گفت: چرا؟ گفتند: با هر که کشتي گيرد، وي را بيفکند و بر همه کس غالب آيد. رسول (ص) گفت: قوي و مردانه آن کس است که بر خشم خود غالب آيد، نه آن که کسي را بر زمين بيفکند. سهل دان شيري که صف‌ها بشکند شير آن است که خود را بشکند عبدالله بن مسعود مي گويد: روزي پيامبر (ص) مالي را قسمت مي کرد. يکي گفت: اي محمد! به انصاف، قسمت نکردي. رسول (ص) خشمگين شد و رويش سرخ گشت؛ اما بيش از اين نگفت که خداي رحمت کند برادرم موسي را که وي را بيش از اين رنجاندند و او بر همه، صبر کرد. حکايت پارسايان،رضا بابايي، ص68 http://www.ghadeer.org/Book/1500/238648 https://eitaa.com/adinebaharan
خود خواهی و خودپسندي است که انسان را مغرور ساخته و به کنکاش در عیوب مردم وا میدارد. پندهای الهی، آیه الله مصباح یزدی، ص34 https://eitaa.com/adinebaharan
ستاد برگزاری نماز جمعه شهر بهاران
ستاد برگزاری نماز جمعه شهر بهاران
منبرهای دلنشین: كمك آبرومندانه شخصي به حضور حضرت رضا ( ع ) آمد و پس از سلام عرض كرد : ( من از دوستان شما و پدران شما هستم ، از سفر حج برمي گردم ، پولم تمام شده و مي خواهم به محل سكونتم بروم مبلغي كه مرا به وطنم برساند به من بدهيد ، وقتي كه به وطن رسيدم ، وضع مالي من در محل خوب است ، به همان اندازه كه به من داده اي ، به نيت شما به فقراء صدقه مي دهم ) . حضرت رضا ( ع ) برخاست و به اندرون خانه اش رفت و پس از ساعتي بازگشت و دستش را از پنجره بالاي در ، بيرون آورد و به آن حاجي فرمود : ( اين دويست درهم را بگير ، و مخارج سفر را با آن تاءمين كن ، وقتي كه به وطن رسيدي ، لازم نيست كه آن را از جانب من به فقرا صدقه بدهي ، آن را به تو بخشيدم ، برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا ببيني ) . آن شخص به سوي وطن خود رفت . يكي از حاضران از حضرت رضا ( ع ) پرسيد : ( چرا پول را از بالاي پنجره به او دادي و نخواستي او تو را ببيند ؟ ) حضرت رضا ( ع ) فرمود : از آن ترسيدم كه مبادا وقتي كه با او رخ به رخ شدم ، خواري سؤال كردن را در چهره اش مشاهده نمايم ، آيا نشنيده اي كه رسول خدا ( ص ) فرمود : المستر بالحسنة تعدل سبعين حجة ، والمذيع بالسيئة مخذول والمستتر بها مغفور ( آن كسي كه كار نيكوي خود را بپوشاند ، پاداش او برابر هفتاد حج ( مستحبي ) است و آن كس كه آشكارا گناه كند ، درمانده بي چاره است ، و آن كس كه آن را بپوشاند ، زير پوشش آمرزش خدا است ). 📚 مناقب آل ابی طالب،ج4،ص 360و 361 📚فروع کافی،ص23و24 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال اطلاع رسانی امام جمعه شهر بهاران اطلاعات دینی،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی https://eitaa.com/adinebaharan