اگر مستأجر پیش از موعد قرارداد، خانه را تخلیه کند تکلیف چیست؟ آیا بابت مدت اجاره باقیمانده در قرارداد، باید اجاره بدهد یا لازم نیست اجاره بدهد؟ تکلیف چیست؟ آیا مثلا در این مسأله می-توانیم به عرف رجوع کنیم و ببینیم عرف در این مورد چه می گوید؟
چون اجاره عقد لازم است بنابراین تا موعد پایان نیافته باید اجاره را بپردازد. البته اگر اجاره را فسخ یا تراضی بر امری کنند مانعی ندارد.
https://eitaa.com/adinebaharan
شهيد علي محمد اربابي بيدگلي (شهيد دفاع مقدس)
زندگی نامه: علی اربابی در سال1343 در بیدگل كاشان متولد شد و جزو همان گروهی بود كه خمینی بزرگ فرموده بود:یاران من در گهوارهها هستند.
شهید اربابی به واسطه تنگدستی از ابتدای دوران صباوت به كار پرداخت و كارهای طاقت فرسایی مانند كارگری در كوره آجرپزی را انجام میداد. گویی خدا میخواست گل وجودی او آنچنان پخته شود تا بار مسؤولیتهای بزرگی چون معاونت آموزش و ریاست ستاد لشكر زرهی 8 نجف اشرف را بتواند به دوش بكشد . شایستگیهای سردار شهید سبب شد تا در عملیات والفجر8 به سمت ریاست ستاد لشكر8 منصوب گردد و او كه شخصی منظم و پركار بود از عهده این مسؤولیت به شایستگی برآمد به نحوی كه در غیبت فرمانده لشكر نیز او فرماندهی لایق و كاردان بود و به خوبی از عهده اداره امورات لشكر بر میآمد .
با آغاز عملیات كربلای4 عشق و علاقه به بسیجیها روحیه بسیجی او را آنچنان تحت تأثیر قرار داد كه گفت:« من باید با بسیجیها باشم » و مسؤولیت اسكله را پذیرفت تا از نزدیك بر حركت و رزم بسیجیها نظارت نماید. در این عملیات وقتی كه در جزیره امالرصاص مشغول نبردی بیامان با دشمن بود روح بزرگ او در ساعت30/1 نیمه شب جمعه 5/10/65 قالب تن را شكست و به خیل ملكوتیان پیوست روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
-
سال 65 توفيق تشرف به حج ابراهيمي يافتم ، هنگامي كه با سردار علی محمد اربابي خداحافظي مي كردم نامهاي به من داد و سفارش كرد اين نامه را در طول راه بخوانم ، گويي زادراه سفر مكهام بود ، نامه را گرفتم و از هم جدا شديم . در طول راه به فكر سردار اربابي و نامهاش افتادم نامه را باز كردم ، با خطي زيبا و كلماتي لطيف و دلنشينش كه از سوي قلبش برخاسته بود برايم نامه نوشته بود . وقتي نامه را خواندم متوجه شدم چرا اين مطالب را حضوري با من مطرح نكرده . چرا كه مي خواسته در راه مكه باشد تا نتوانم به درخواستش جواب رد ندهم در نامه نوشته بود :« در عمليات آينده (كربلاي چهار) اجازه بده در گردانهاي رزمي انجام وظيفه نمايم . با رزمندگان و همراه آنان بر قلب دشمن زبون حمله كنم . خواهش مي كنم از حضور من در خط مقدم ممانعت نكن . من مي دانم كه تا 6 ماه ديگر شهيد خواهم شد . پس اين چند صباح اجازه بده با بسيجي ها باشم » همين طور كه نامه را مي خواندم مثل اينكه يك سطل آب سرد روي بدنم مي ريختند ، عرق سردي بر وجودم نشست و لرزيدم . خدايا اگر اربابي شهيد شود ، اگر او نيز برود ، چه مي شود . نه خدايا اربابي را براي لشكر اسلام حفظ كن . دقيقاً سر موعد مقرر ، سر 6 ماه سردار اربابي رئيس ستاد لشكر با چهرهاي منور و افروخته پا به ميعادگاه و مسلخ خود نهاد ، پيك شهادت در قالب خمپارهاي فرود آمد و تركش سوزان پهلوگاه وي را دريد ناگاه صداي يا حسين يا حسين ، اربابي بين زمين و آسمان پيچيد و در خون غلتيده نقش بر زمين شد (خاطره به نقل از سردار شهید حاج احمد كاظمي)
http://www.arbaby.blogfa.com/
شهادت:5/10/65 ام الرصاص
مزار شهید:گلزار شهدای امام زاده هادی (ع) بیدگل
https://eitaa.com/adinebaharan
هزار راه نرفته در تربيت
شرط تربيت مأيوس نشدن از تربيت شاگر و متربي است.
- نقل مي کنند شخصي جلوي دهان گوسفندي علوفه گرفته بود و از آن طرف مي زد زير شکم گوسفند و مي گفت: پس کي مي خواهي چاق شوي؟ گوسفند گفت: بذار علف بره تو دهانم.
- مربي بايد، قلق متربي دستتش بيايد. بداند چگونه مي توان به قلب و ذهن او نفوذ کرد.
- شبي بعد از شلوغ کاري زياد بچه ها، يکي از نمازگزارها گفتاين شيوه شما جواب نميده، بايد با تندي برخورد کرد. اينها پررو شدند.
- اما مي دانستم شلوغي و ناهنجاري هاي برخي از اين کودکان، به دليل «ديده نشدن» است، احترام نديده اند، تشنه محبت هستند. کتک خوره اند، مدام سرکوفت و تحقير شده اند.
- گاهي بايد تعريف داد، محبت کرد، تغافل کرد و برخي بدي ها را نديد، مسؤوليت داد، هديه داد، اگر مشکلي در زندگي دارد، نيازش را برطرف کرد. اگر فايده نداشت، به خانه کودک رفت و حالي از او پرسيد.
- دمپايي اش را موقع نماز دزديده بودند. گفت حاج آقا مي توني من رو تا دم خونه برسوني؟ گفتم با کمال ميل.همان که فراري بود، همان که گاهي شلوغ مي کرد، از درخواستش شاد شدم. او را رساندم تا در خانه. از وضعيت خانواده و خواهر و برادرهاش پرسيدم. وضع خوبي نداشتند. پدر کارگر ساختماني بود.
- چندتا کتاب قصه بهش دادم، گفتم: براي برادرت بخون، اين کوله پشتي عروسکي را هم بهش هديه بده. مقداري شکلات هم دادم گفتم: شب عيده بده پدر و مادر.
كانال قصه.رنگ.توپ، حجت الاسلام و المسلمين اسماعيل آذري نژاد
https://t.me/qesekodak
https://instagram.com/smaeel_azari96
https://eitaa.com/adinebaharan
مسجد محلّ پمپاژ فکرها و پراکندن وظایف مختلف و کشاندن مردم به کارهای گوناگون است. مسجد برای انجام فعّالیّتهای اجتماعی و پایگاه فعّالیّتهای اجتماعی است.
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
https://eitaa.com/adinebaharan
هميشه در وجود انسان بين انگيزه دين و انگيزه هوس آتش جنگ برافروخته است. جنگى در نهايت شدت، و ميدان اين معركه قلب مؤمن است.
عبدالله شبر، اخلاق شبر، ص 359
https://eitaa.com/adinebaharan