🔰چگونه ماه رمضان را غنيمت بشماريم؟
🔹آیت الله مصباح یزدی:
براى اينكه بهتر بتوانيم از اوقات اين ماه پربركت استفاده كنيم، ابتدا، بايد از خود دعا كمك بگيريم؛ يعنى بايد از خدا بخواهيم كه به ما توفيق راز و نياز عطا فرمايد البته ما نيز بايد در حد توان خود تلاش كنيم تا حال عبادت و توفيق آن را به دست آوريم؛ سعى كنيم در اين ماه قدرى از كارهاى روزانه كم كنيم و بخشى از وقت خود را به دعا و عبادت اختصاص دهيم. بايد در وضع خواب و خوراك دقت كنيم؛ خواب و خوراك ما به گونه اى نباشد كه موجب كسالت و سنگينى شود. بايد برنامه غذايى خود را به گونه اى تنظيم نماييم كه بتوانيم روزه بگيريم و در عين حال، به انجام وظايف ماه رمضان و عبادت نيزموفق گرديم. مصرف غذاى مورد نياز غير از پرخورى است؛ اوقات خواب را نيز بايد به گونه اى تنظيم نماييم كه در وقت عبادت، نشاط داشته باشيم، نه اينكه كار مستمر روزانه در جاى خود باشد و توقع داشته باشيم كه در عبادت سحر نيز حالى داشته باشيم.
📚بردرگاه دوست
#کلام_بزرگان
https://eitaa.com/adinebaharan
از بیخوابی دانشمند گمنام تا خواب خوش دیپلماتها! (یادداشت میهمان) سرمقاله روزنامه کیهان 97/3/3
حضورم در یک کلاس اخلاق هفتگی، مقدرات جالبی را برایم رقم زده بود.
شب هشتم آذرماه سال 1389 بود که بر حسب اتفاق و برای کاری، با استاد اخلاق آن کلاس هفتگی تماس گرفتم. از صدای استاد مشخص بود که بسیار ناراحت است. علت را جویا شدم و ایشان گفت: دکتر مجید شهریاری که امروز ترور شد، از دوستان جلسه بود.
متحیر شده بودم و بلافاصله پس از پایان صحبت، تصویر شهید را در اینترنت جست و جو کردم. با دیدن عکس، بر حیرتم افزوده شد.
آن کسی که با لباسی بسیار ساده، در ردیف جلو بر روی زمین مینشست، صحبتهای استاد را یادداشت میکرد و هنگام ذکر مصیبت اهل بیت علیهمالسلام، بیاختیار میگریست، یکی از بزرگترین دانشمندان هستهای کشور بود.
همین مصاحبت اندک و غافلانه، بهانهای شد تا دفتر مطالعات جبهه فرهنگی، مسئولیت ثبت خاطرات شهید شهریاری را به من بسپرد.
یادم است روزی که قرار بود نخستین مصاحبهام را با یکی از همکاران شهید بگیرم، یک دوربین و یک سهپایه را برداشتم و راهی شدم. وقتی که آن دانشمند هستهای، من را با آن تجهیزات دید، با تعجب پرسید: اینها برای چیست؟ گفتم: برای فیلم گرفتن دیگر. خندید و تذکر داد که: نمیشود فیلم گرفت. من هم که تازه متوجه ماجرا شده بودم و وسیلهای برای ضبط صدا نداشتم، دوربین را روشن کردم، به سمت دیوار کاشتم و مصاحبه را آغاز کردم.
مصاحبه با دانشمندان هستهای با توجه به تهدیداتی که متوجهشان بود، خاص بود و متفاوت. فضای محل کار این دانشمندان، معنویت خاصی داشت که به آدم انرژی میداد.
یادم است یک روز که در تکاپوی مصاحبه گرفتن بودم، یکی از این دانشمندان به شوخی گفت: «دست روی خوب کاری گذاشتهای. تا آخر عمرت میتوانی از این طریق نان درآوری؛ چون همه ما را میزنند!»
شوخی آن استاد عزیز، در دل خود حرفهای زیادی داشت. هم حساسیت کار را نشان میداد، هم شدت دشمنیها را و هم کوتاهی نهادهای مرتبط با حفاظت از دانشمندان هستهای را.
به یاد دارم که روزی در اتاق کار یکی از دانشمندان هستهای بودم که برایم تعریف کرد: «چند روز قبل، یک نفر با شماره ناشناسی به من زنگ زد. من را تهدید کرد که اگر میخواهی خودت و خانوادهات در امان باشید، از هستهای کنار بکش! من هم به او گفتم: تو مال این حرفها نیستی! در قد و قواره این صحبتها نیستی! و تلفن را قطع کردم.»
پشت میز کارش نشسته بود که رو به من گفت: «همانها حالا ایمیل تهدیدآمیز زدهاند. بیا ایمیلشان را ببین.»
ایمیل، حاوی تصویر فتوشاپی از یکی از مجریان خبر ساعت 14 بود که پشت سرش نوشته شده بود: دانشمند هستهای به نام... ترور شد. به جای سه نقطه هم، اسم همان دانشمند را نوشته بودند که در محضرش بودم. زیر تصویر هم یک متن تهدیدآمیز ضمیمه شده بود، با این مضمون که:
ما مثل سایه دنبال توایم و مدام در تعقیب تو و تکتک اعضای خانوادهات هستیم. پشت تلفن، خیلی شجاعت به خرج دادی و بلبلزبانی کردی. منتظر عواقب برخوردت باش!
متن به صورت خیلی حرفهای و با استفاده از تکنیکهای عملیات روانی نوشته شده بود؛ طوری که با خواندن آن مو به تن آدم سیخ میشد.
آن دانشمند با خنده ایمیل را به من نشان میداد. خندهای که هم حاکی از ایمان او بود و هم نشان میداد که عادت کرده است؛ عادت کرده به این تهدیدهای مداوم.
در آن ایام، هم خانواده آن دانشمندان، نگران عزیزانشان بودند، هم خود دانشمندان، نگران خانوادههایشان.
یادم است وقتی که به یکی از دانشمندان هستهای اطلاع دادند که از خانه محل زندگیاش صدای انفجاری شنیده شده، حالش به شدت دگرگون شد و گمان کرد خانوادهاش مورد سوءقصد قرار گرفتهاند. بعد مشخص شد که صدای انفجار، ناشی از ایراد موتورخانه بوده.
الغرض که این هراس همدم همیشگی آن مردان بود و چه بسا هنوز هم باشد.
در مصاحبههایم میشنیدم که شهید شهریاری شبی بیش از 3 تا 4 ساعت نمیخوابیده و مدام مشغول کار و فعالیت علمی بوده. دانشمندان دیگری هم بودند که مثل شهید شهریاری، شبانهروز و جهادی کار میکردند. شاید با خود میگفتند: ممکن است ما هم مثل مجید رفتنی باشیم، پس باید تا فرصت هست کاری کنیم.
در یکی از مصاحبههایم از دانشمندی که رزمنده دفاع مقدس نیز بود، پرسیدم: شما دوستان زیادی را در دفاع مقدس از دست دادهاید. شهادت دکتر شهریاری در مقایسه با آن شهادتها چگونه بود؟
در پاسخ گفت: «مجید را که زدند، یک نفر را نزدند، یک لشکر ما را زدند!»
هنوز هم که به یاد میآورم آن مرد با چه حسرتی این جمله را گفت، ناخودآگاه منقلب میشوم.
به هر حال خدا توان و توفیقی داده بود که در کمتر از دو ماه، قریب به 80 مصاحبه از همکاران، دوستان و خانواده شهید بگیرم و حاصلش بشود کتاب «شهید علم». بعد از آن هم، کم و بیش درگیر ماجرای آن چهار شهید بزرگوار هستهای بودم.
چرخ روزگار چرخید و چرخید تا اینکه آقایان تصمیم گرفتند، بر سر حاصل زحمات و خون دل آن «مردان مرد» معامله کنند.
طی این سالیان هر بار که در تلویزیون خوش و بش آقایان را با دشمنان این میهن دیدم، از عمق وجود سوختم. وقتی که آقای صالحی با آمانو دست میداد به یاد ماجرای افشای اطلاعات دانشمندان هستهای ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی میافتادم. میخواستم به دکتر صالحی بگویم که این آژانس، همان آژانسی است که در قتل شاگرد شما، مجید شهریاری دست داشته. میخواستم به دکتر صالحی بگویم که شهید رضایینژاد دو هفته بعد از اینکه به یک سایت هستهای رفته بود تا یک اخلالگر مغناطیسی را خنثی کند، توسط دوربینهای آژانس شناسایی و سپس ترور شد. میخواستم رابطه ترور شهید علیمحمدی را با پروژه سزامی به ایشان تذکر بدهم. میخواستم برای دکتر صالحی تعریف کنم که شهید احمدی روشن با یکی از ماموران آژانس، پس از بازنشسته شدنش چت کرده بود و آن مامور اعتراف کرده بود که تمام برندهای تاسیسات ایران را به آژانس گزارش داده تا هیچ یک از شرکتهای دنیا، دیگر آن دستگاهها را به ما نفروشند! خواستم اینها را به آقای صالحی بگویم تا به نهادی که مامورانش جاسوس و دوربینهایش عامل ترور هستند، اطمینان نکند! میخواستم بگویم که لااقل دوربینهای آژانس را آنلاین نکن، تا غربیها برای ترور دانشمندان ما، چند هفتهای به خودشان زحمت بدهند! میخواستم بگویم که اگر به آمانو اعتماد میکنی، لااقل به مونیز – وزیر وقت انرژی آمریکا- اعتماد نکن! میخواستم بگویم مراقب خون شاگرد شهیدت باش استاد! همان شاگردی که به اسم کوچک صدایش میکردی؛ مجید.
دلم میسوخت، وقتی میدیدم که لطایفالحیل آقایان، چنان کارگر افتاده که حتی برخی از اعضای خانواده شهدای هستهای نیز در فرودگاه مهرآباد به استقبال ظریف میروند.
دلم میسوخت وقتی که میشنیدم سانتریفیوژها را بیرون ریختهاند. دلم میسوخت، چون شب شهادت مصطفی احمدی روشن به خانه پدرش رفته بودم و گریهها و نالههای پسرخاله یزدیاش را شنیده بودم که با آن لهجه شیرین و تلخ میگفت: مصطفی! اگر این خبر را خالهات بفهمد، از غصه دق میکند!
دلم میسوخت وقتی که میدیدم کسانی که روزانه 4 ساعت هم مفید کار نمیکنند، دارند به حاصل زحمات شهید شهریاری که تنها 4 ساعت میخوابید، چوب حراج میزنند.
الغرض که حاصل زحمات یک نفر که یک لشکر بود را لشکری به فنا دادند که یک نفر هم نبودند.
بیشک این اندوه با ما میماند که در زمانی زیستیم که قراردادی ننگین بر ملت ایران تحمیل شد و ما هم کاری از دستمان بر نیامد.
بیشک در کتب تاریخی که فرزندانمان خواهند خواند، این مضمون نوشته خواهد شد که «حاصل خون دل نخبگان هستهای را، دیپلماتهای خوشخیال به باد دادند» اما اینکه بعد از این جمله چه بنویسند، به ما بستگی دارد.
از اینجا به بعد تاریخ را، ما مینویسیم.
حسین مروتی
هدایت شده از منبرهاے✌دقیقہاے
هدایت شده از منبرهاے✌دقیقہاے
🔹این ماه مبارک رمضان با آن همه برکاتی که دارد، ما نمیتوانیم از عهده شکر یکی اش برآییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما می گذرد اگر حالی پیدا شد، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد، متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم.
هدایت شده از ☘﷽☘
امام على عليهالسلام:
اگر خداوند را دوست داريد، دنيا دوستى را از دلهايتان بيرون كنيد
إن كُنتُم تُحِبّونَ اللّهَ فَأَخرِجوا مِن قُلوبِكُم حُبَّ الدُّنيا
غرر الحكم حدیث 3747
@kalame_amiralmomenin
هدایت شده از اخلاق و احکام دینی
💎پیامبراکرم(ص)خطاب به مولای متقیان فرمود:
یاعلی!برای مومن سه لحظه ی مسرّت بخش در دنیا هست:
دیدار برادران ایمانی
افطاری دادن به روزه داران
تهجّد در آخر شب
📖من لایحضره الفقیه،ج۴،ص۲۶۰
@ahkam_sharei
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۰۴ خرداد ۱۳۹۷
میلادی: Friday - 25 May 2018
قمری: الجمعة، 9 رمضان 1439
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
- یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه)
- یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️6 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️9 روز تا اولین شب قدر
▪️10 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️11 روز تا دومین شب قدر
https://eitaa.com/adinebaharan
آخر ای عشق به دادم نرسیدن تا کی
عطش آلود تو را جام ندیدن تا کی
من که چون سایه به دنبال توام در همه حال
پس از این شاخه به آن شاخه پریدن تا کی
شاه خوبان شدی و روی ز ما پوشیدی
چون سلیمان شدن و مور ندیدن تا کی
روز اول که به عشق تو گرفتار شدم
چون الف بودم، چون دال خمیدن تا کی
دوستان کوهکنی پیشهی هر روزه ماست
مثل فرهاد به شیرین نرسیدن تا کی
شاعر: محمد کشاورز
https://eitaa.com/adinebaharan
آيه شماره 60 از سوره مبارکه مؤمنون
تلاش برای خدا
وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ
و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوی پروردگارشان بازمیگردند
1- به انفاق خود مغرور نشویم. «یؤتون... و قلوبهم وجلة»
2- ترس مؤمن از خداوند به خاطر حضور او در محضر پروردگار در روز قیامت است. «وَجلة اَنّهم الى ربّهم راجعون»
https://eitaa.com/adinebaharan