eitaa logo
دفتر امام جمعه شهر بهاران
202 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
154 فایل
جهت ارتباط با امام جمعه محترم شهر بهاران و ارسال سوالات شرعی و هر گونه سوال ،پیشنهاد و انتقادبا مدیر کانال در ارتباط باشید.... مدیر: @arameshmasir
مشاهده در ایتا
دانلود
مشهورترین دعای ما یا مهدیست فرمانده و مقتدای ما یا مهدیست اینجا همگی به نام او می‌گذرند اسم شب کوچه‌های ما یا مهدیست شاعر: صادق جعفری https://eitaa.com/adinebaharan
آيه شماره 67 از سوره مبارکه مؤمنون تلاش کور مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ در حالی که در برابر او (پیامبر) استکبار میکردید، و شبها در جلسات خود به بدگویی میپرداختید؟! 1- بدتر از عقب گرد واعراض از حقّ، آن است كه هدف از این عمل، استكبار باشد. «مستكبرین به» 2- كسى كه روز منطق ندارد، شب یاوه سرایى مىكند. «سامراً تَهجُرون» 3- كسى كه حرف حساب ندارد، فحش مىدهد. «تَهجُرون» https://eitaa.com/adinebaharan
نام حسن و حسین آیا نام حسن و حسین در بین اعراب مشهور بود؟ این نام ها در بین اعراب سابقه نداشت.جلال الدین سیوطی از علمای معروف اهل سنّت در قرن دهم نقل کرده است که: «حسن و حسین دو نام از نام‌های اهل بهشت است و مردم عرب پیش از این، این دو نام را بر فرزندان خویش نمی‌نهادند». (1) ابن اثیر در کتاب اسد الغابه می‌نویسد: «مردم پیش از ولادت امام حسن و امام حسین (علیه‌السّلام) با این نام آشنا نبودند تا فرزندان خود را به این دو نام‌گذاری کنند چرا که این دو اسم در زمان ولادت حسنین، از جانب خداوند بر پیامبر وحی شد، تا آن حضرت بر فرزندان علی (علیه‌السّلام) و فاطمه (علیهاالسّلام) این نام‌ها را بگذارد.» (2) در کتاب عبقات الانوار آمده است: آن روز که امام حسن (علیه‌السّلام) متولد شد حضرت جبرییل (علیه‌السّلام) بر حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) فرود آمد و گفت: «ای محمد! پروردگار عالم به تو سلام رساند و فرمود که علی (علیه‌السّلام) برای تو به منزله‌ هارون برای موسی است لیکن بعد تو نبی نیست پس مسمی‌ کن این پسر خود را بنام پسر‌هارون، که فرزندان‌هارون: شبّر و شبّیر یعنی حسن وحسین نام داشتند.»(3) 1. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تاریخ الخلفاء، ص۱۴۴. 2. ابن اثیر، ابو الحسن علی بن ابی الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۲، ص۹. 3. کنتوری‌، میر حامد حسین، عبقات الانوار فی امامه الائمه الاطهار، ج‌۱۱، ص۵۰. https://eitaa.com/adinebaharan
شب بیست و سوم رمضان امام صادق لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ اللَّيلَةُ الَّتي يُفرَقُ فيها كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ، وفيها يُكتَبُ وَفدُ الحاجِّ وما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ شب بيست و سوم، شبى است كه در آن هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد. در آن شب، گروه حاجيان و آنچه از اين سال تا سال آينده خواهد شد، نوشته مى شوند *بحار الأنوار : ج ۹۷ ص ۹ ح ۱۱ https://eitaa.com/adinebaharan
آیا جایز است دانشجویان یکی از مراکز آموزشی گزارش‌هایی از منکراتی را که مشاهده میکنند به مسئولین فرهنگی ارائه دهند تا از ارتکاب آنها جلوگیری شود؟ اگر گزارشها راجع به امور علنی باشد و عنوان تجسّس و غيبت بر آنها صدق نکند، اشکال ندارد و بلکه در صورتی که جزء مقدمات نهی از منکر باشد واجب است. https://eitaa.com/adinebaharan
شهيد حبيب الله توكلي (شهيد دفاع مقدس) شهید حبیب‌الله توکلی، سال ۱۳۴۲ش در روستای کاردگرمحله از توابع شهرستان فریدونکنار در استان مازندران در یک خانواده کم‌درآمد، اما سرشار از ایمان چشم به جهان هستی گشود. او از‌‌ همان دوران خردسالی، در دامان مادری مهربان و دل‌سوز و پدری سخت‌کوش و فداکار رشد نمود تا این‌که در سال ۱۳۴۸ش برای فراگیری علم و ادب وارد مدرسه شد اما پس از سه سال، درس خواندن را کنار گذاشت و به‌همراه پدر و مادرش در زمین‌های کشاورزی مشغول به‌کار شد چرا که خودش را شریک کار و مسئول خانواده می‌دانست. مادر بزرگوار شهید توکلی، می‌گوید: «حبیب‌الله، دوران نوجوانی و جوانی پرحادثه‌ای داشت. حتی چندین‌بار هم طعم مرگ را چشید.» تصادف شدید در خیابان و هم‌چنین غرق شدن در دریا نمونه‌هایی از حادثه‌های پرخطر این شهید بود. یک روز حبیب‌الله حالش بد شده و بیماری سرخجه گرفته بود و بر اثر شدت بیماری در حال جان سپردن بود. مادر شهید توکلی می‌گوید من باور نداشتم و از خدا خواستم که حبیب را به من بازگرداند. مادر حبیب‌الله دست به دامان صاحب‌الزمان (عج) می‌شود و با امام خود عهد می‌بندد که پسرش را تا وقت سربازی به او برگرداند و بعد از آن در راه خدا تقدیم کند... شهید توکلی در زمان جنگ تحمیلی، عقیده‌اش این بود که امام و یارانش در جبهه پیکار حق علیه باطل به او نیازمند هستند و شعارش این بود که باید به میهن و دین اسلام خدمت کرد. حبیب‌الله در هجدهم آبان‌ماه ۱۳۶۰ش به خدمت سربازی رفت. شهید توکلی در دو عملیات فتح‌المبین و عملیات بیت‌المقدس حضور پیدا کرد. بعد از عملیات بیت‌المقدس به منزل آمد و به پدر و مادر خود گفت که این آخرین مرخصی و دیدار من با شماست و از آن‌ها خواست که او را در کنار شهید سیدخلیل حسینی دفن نمایند. حبیب‌الله توکلی، سرانجام در تاریخ هفدهم خردادماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی هنگام ورود به چادر بر اثر اصابت خمپاره ۶۰، از ناحیه سر دچار جراحت سنگین شد و در سن نوزده سالگی، به درجه رفیع شهادت نائل گردید. (سايت راسخون) بخشي از وصيتنامه شهيد : هیچ‌چیز نمی‌تواند گلوی تشنه مرا سیراب کند جز شهادت و بس.( سايت راسخون) - شهادت:17/3/61 مزار شهید:روستاي كاردگر محله فريدونكنار https://eitaa.com/adinebaharan
13.mp3
961.7K
شهدا جای همتون خالی- محمد رضا بذری
دل نوشته هاي شب قدري يک روانشناس بالأخره به خانه رسيدم. مادرم داشت سبزي خوردن هاي تازه را در سبد کوچکي مي ريخت. بساط افطار جور بود. سلام کردم و به مادرم گفتم «افطار بيدارم مي کني؟». به اتاق رفتم، لباسم را عوض کردم و از فرط خستگي روي تخت افتادم. فکر مي کردم تا سرم را روي بالش بگذارم خواب امانم را خواهد بريد اما مگر فکر و خيال مي گذاشت. حالم با روزهاي ديگر فرق داشت. نمي دانم دلشوره بود يا اشتياق. به خودم که آمدم ديدم دارم با خودم مي گويم يعني امشب تقدير سال آينده ام چگونه رقم خواهد خورد؟ خدايا مي شود فلان کارم بهتر شود؟ مي شود به فلان هدفم برسم؟ مي شود فلان کنم و فلان شود؟ در همين فکرها بودم که مادرم صدا زد«پاشو پنج دقيقه ديگه افطاره… ». در راه مسجد فقط چند متر با مسجد محل فاصله باقي مانده بود. مادرم سرگرم صحبت با يکي از همسايه هاي قديمي بود و من که منتظر تمام شدن صحبت آنها و همراه شدن با مادرم تا داخل مسجد بودم از فرصت استفاده کردم و فهرست بلند بالايي از چيزهايي که امشب از خدا مي خواستم را در ذهنم يادداشت کردم. خدا اجازه! در شلوغي مسجد جايي پيدا کرديم و نشستيم. هنوز مراسم شروع نشده بود ولي بيشتر خانم ها مشغول خواندن قرآن و دعا بودند. اينجا اتاق انتظار بود. آغاز جلسه دعا با معرفي خدا شروع شد: «منزه است خدايي که …» به آدمهاي دور و برم نگاه کردم. احساس کردم در يک جلسه گروه درماني هستم که درمانگرش خدا است. صندلي داغ حالا نوبت ما بود که خودمان را معرفي کنيم: «منم آن بنده اي که …» واقعاً که اين عجيب ترين صندلي داغ دنيا بود؛ هر کس روي صندلي خودش نشسته بود و داشت خودش را کاوش مي کرد! مواجهه در ميانه هاي دعا بود که نرم نرمک داشتم متوجه برخي از اشکالاتم مي شدم؛ اگر فلان جا کارم درست نشد به خاطر فلان ويژگي بد خودم بود. اگر فلان رابطه پيش نرفت به دليل اشکالي بود که باز هم به خودم برمي گشت. البته مشکلاتي هم بودند که حلشان از توان و کنترل من خارج بود اما تعداد مواردي که به خودم مربوط مي شد هم کم نبودند. انگار خدا داشت من را با اشکالاتم مواجه مي کرد! اميد به درمان آنقدر اشکالاتم زياد شدند که احساس خود-کارآمدي ام چسبيد به فرش! دست و پايم را گم کرده بودم. نمي دانستم از کجا بايد شروع کنم. ساده ترين سطحي که از آن مي توانستم شروع کنم کدام يک بودند؟ چه برنامه اي مي توانستم براي بهبود خودم بريزم؟ در همين فکرها بودم که سخنران جلسه از قول خدا گفت: «هرگز مأيوس نشو». پروتکل درمان آخرهاي قرآن به سر گرفتن مان بود و همه مشغول دعا بوديم. دعاهايمان که تمام شد من احساس بيماري را داشتم که دردش را گفته بود ولي هنوز نسخه اي از دکتر دريافت نکرده بود. همگي قرآن هايمان را بستيم و آنها را در کيفمان گذاشتيم. همين موقع يک آن احساس کردم که جلسه درمانمان تمام شده و هر کدام از ما در حالي که داريم پروتکل درمانمان را در کيفمان مي گذاريم، مي خواهيم جلسه را ترک مي کنيم. رابطه و ديگر هيچ سر سفره سحر به ياد فکر و خيالهايي افتادم که ديروز قبل از افطار به سرم زده بود. نه اينکه ادعا کنم چيزي در آن رابطه از خدا نخواسته بودم ولي احساس کردم که اگر راهي براي درمان و حتي اجابت آن خواسته ها وجود داشته باشد حفظ رابطه اي است که همين امشب بين من و درمانگرم شکل گرفته بود. توي دلم گفتم «خدا جونم! لطفاً نگذار هيچ وقت رابطه مون قطع بشه». راحله فلاح -کارشناسي ارشد روانشناسي https://eitaa.com/adinebaharan
ما می‌خواهیم آن مقداری که فهمیدیم و آن مقداری که امکان دارد بفهمیم این را. درست عرضه کنیم به مستضعفین دنیا. به ممالکت دنیا. تا بفهمند مستضعفین که این مستکبرین با آنها چه می‌کنند. صحیفه امام، ج 11، ص 272 https://eitaa.com/adinebaharan
ذکر بدون فکر و فکر بدون ذکر کار ساز نیست و در صورتی که هر دو با هم همراه شوند انسان را از حضیض حیوانی و درنده خویی به قلّه عرفان و خداجویی میرسانند. پندهای الهی، آیه الله مصباح یزدی، ص19 https://eitaa.com/adinebaharan
کلام امیرالمومنین علی علیه السلام: •┈••✾◆🍃◆✾••┈• چنــــد زیبــا👌 💎پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: إنَّ اللّه يَقولُ كُلَّ لَيلَةٍ مِن هذَا الشَّهرِ: وَ عِزَّتي و جَلالي لَقَد أمَرتُ مَلائِكَتي بِفَتحِ أبوابِ سَماواتٍ لِلدّاعِينَ مِن عِبادي و إمائي ؛ 🔹خداوند در هر شبِ ماه رمضان مى گويد: به عزّت و جلالم سوگند ، به فرشتگان فرمان داده ام درهاى آسمان ها را بر روى بندگان دعا كننده من بگشايند . 📖فضائل الأشهر الثلاثة ،ص۹۹ •┈••✾◆🍃◆✾••┈• 💎امیرالمومنین عليه السلام فرمود:👌 مَنْ صَنَعَ بِمِثْلِ ما صُنِعَ اِلَيْهِ فَاِنَّما كافاهُ، وَ مَنْ اَضْعَفَهُ كانَ شَكُورا وَ مَنْ شَكَرَ كانَ كَريما؛ 🔹هر كس در برابر خوبى، خوبى كند، آن را جبران كرده است و هر كس بيشتر از آن، خوبى كند، قدرشناس و سپاسگزار است و هر كس قدرشناس باشد، از بزرگواران است. 📖كافى، ج۴، ص۲۸، ح۱ •┈••✾◆🍃◆✾••┈• 💎امیرالمومنین علیه السلام ‌فرمود: 👌 استغفار مرتبت بلند جایگاهان می‌باشد و آن واژه ای است که بر شش معنی تطبیق می‌کند: ۱) پشیمانی از کردار. ۲) تصمیم جدّی بر ترک و عدم بازگشت به سوی گناه. ۳) ادای حقوق، تا به هنگام ملاقات با خدا پی آمدی برعهده اش نباشد. ۴) همه ی فرایض را وارسی کند و حق آنها را ادا کند. ۵) گوشتی که از حرام روییده، با غم و اندوه آب کند، تا گوشت دیگری از حلال بروید. ۶) تلخی اطاعت را به بدن خود بچشاند، آنگونه که لذّت گناه را چشانیده بود. 📖بحارالأنوار، ج۷۸، ص۶۸ کانال اطلاع رسانی امام جمعه شهر بهاران اطلاعات دینی،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی https://eitaa.com/adinebaharan