✨ ﷽✨
✅ زن های بیحیا و بیحجاب محروم از
بوی بهشت
✍ پیامبر اکرم(ص):
دو گروه از دوزخیان را هنوز من ندیدهام:
گروهی که تازیانه هایی مانند دم گاو در
دست دارند و مردم را با آن میزنند..
و گروه دیگر زنانی که پوشش (تننما)
دارند و برهنهاند؛ کج راهه میروند و دیگران
را نیز به کجروی تشویق میکنند سر هایشان
همچو کوهان شتر خراسانی
فروهشته است..
اینان به بهشت نمیروند و بوی بهشت
را که از فاصلهی چنین و چنان( بسیار زیاد)
به مشام میرسد استشمام نمیکنند.
📚 صحیح مسلم۱۲۵/۱۶۸۰/۳
#پویش_حجاب_فاطمے
📜 سوم محرم 📜
🔘 #بخش_اول
+گفت:
"چند دِرهم؟"
••• مردان با نگاه به هم، حیا کردند و سر به گریبان بردند •••
🔹مهربان لبخند زد.🔹
+ گفت:
"خجل نباشید، آنقدر دِرهم هست که شما را راضی کنم."
••• بزرگ شان از دیگران رُخصت گرفت. •••
- گفت:
"شصت هزار دِرهم."
🔸کیسه های درهم را، یک به یک شمُرد و به آنان داد.🔸
+ گفت:
"اما به یک شرط!"
••• مردان به او خیره شدند •••
- بزرگ شان گفت:
"به چه شرطی؟"
+ قافله سالار گفت:
"به شرط آنکه زمین کربلا را به صدقه از من بپذیرید، و محبانم را به قبرم رهنمون شوید، و آنان را تا سه روز مهمان کنید!"
🔺مردان، مات ماندند و با دیدگانی اشک آلود، عهد کردند تا همیشه میزبان زائران او باشند.🔻
🔵قافله سالار با آنان وداع کرد و از کنار نهر علقمه براه زد.
🔰خورشید از میان نخل های سر به آسمان کشیده پرتو افشان بود، و او راهی خیمه گاه •••
••• از کنار زنان گذشت •••
🔰 زنان خیمه گاه، نشسته کنار نهر علقمه هر یک به کاری •••
••• بچه ها دویدند و خود را به آب زدند •••
✔️ رباب، عبدالله را در آب بازی داد و رقیه صورت اسماء را شُست.
✔️ هانیه، فاطمه و سکینه را در پُرکردن مشک های آب یاری داد.
✔️ ادامه دارد • • •
● ۶ روز تا #تاسوعا ●
● ۷ روز تا #عاشورا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-003.mp3
10.66M
#جدید
●اگه چشام نمیبینه●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#زمینه
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-005.mp3
4.99M
#جدید
●لالا لالا سربریده از قفا●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#واحد_سنگین
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-006.mp3
2.72M
#جدید
●سلام کردو نشان داد●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#واحد
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-008.mp3
8.71M
#جدید
●بزرگتر از داغ تو●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#شور
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-007.mp3
5.71M
#جدید
●از سفر آمده وقت سفرم آمده است●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#دودمه
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-004.mp3
8.65M
#جدید
●سلام خدا بر تو ای جان●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#نوحه
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
📜 سوم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
✔️ و زینب، تنها در کنار نهر، به آب خیره مانده بود و دست بر آن می سایید •••
••• ام وهب به او نزدیک شد •••
+ گفت:
"تنها نشسته اید."
••• در کنار او نشست •••
- زینب گفت:
"این سرزمین برای من دیاری آشناست. گویی سالهایی بیشمار در آن زیسته ام، با خاک و سنگ و باد و غبارش خو گرفته ام. خاطرات دوران کودکی ام، وصف این ایام است ام وهب."
+ گفت:
"نگرانید؟"
- زینب گفت:
"نگران؟!"
••• لحظه ای سکوت کرد و سپس ادامه داد •••
- گفت:
"غروب هیچ طلوعی را تا کنون بی حسین ندیده ام.اگر او نباشد، آسمان میل به گریستن دارد، خورشید از طلوع شرم می کند، و زمین، آرامش خود را از دست می دهد."
🔹دوباره ساکت ماند، و لحظات سپری شد.🔹
- گفت:
"احساس غریبی دارم ام وهب."
🔻لحظاتی در سکوت، به آب روان خیره ماند،و خورشید، انوار طلایی خود را بر آب تاباند.🔺
+ ام وهب گفت:
"از مادرتان برایم بگویید."
- زینب گفت:
"مادرم؟! از او چه بگویم؟در این مجال اندک، چه می توان گفت؟"
🔵و به تلألؤ نور خورشید که بر آب می تابید خیره ماند.
- گفت:
"مادرم فاطمه، نوری است که تمام انوار از اوست!"
● ۶ روز تا #تاسوعا ●
● ۷ روز تا #عاشورا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده