Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-003.mp3
10.66M
#جدید
●اگه چشام نمیبینه●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#زمینه
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-005.mp3
4.99M
#جدید
●لالا لالا سربریده از قفا●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#واحد_سنگین
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-006.mp3
2.72M
#جدید
●سلام کردو نشان داد●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#واحد
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-008.mp3
8.71M
#جدید
●بزرگتر از داغ تو●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#شور
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-007.mp3
5.71M
#جدید
●از سفر آمده وقت سفرم آمده است●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#دودمه
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
Mirdamad-Shab 03 Moharam1398-004.mp3
8.65M
#جدید
●سلام خدا بر تو ای جان●
● بانوای: #سید_مهدی_میرداماد
#نوحه
#شب_سوم_محرم ۱۳۹۸
📜 سوم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
✔️ و زینب، تنها در کنار نهر، به آب خیره مانده بود و دست بر آن می سایید •••
••• ام وهب به او نزدیک شد •••
+ گفت:
"تنها نشسته اید."
••• در کنار او نشست •••
- زینب گفت:
"این سرزمین برای من دیاری آشناست. گویی سالهایی بیشمار در آن زیسته ام، با خاک و سنگ و باد و غبارش خو گرفته ام. خاطرات دوران کودکی ام، وصف این ایام است ام وهب."
+ گفت:
"نگرانید؟"
- زینب گفت:
"نگران؟!"
••• لحظه ای سکوت کرد و سپس ادامه داد •••
- گفت:
"غروب هیچ طلوعی را تا کنون بی حسین ندیده ام.اگر او نباشد، آسمان میل به گریستن دارد، خورشید از طلوع شرم می کند، و زمین، آرامش خود را از دست می دهد."
🔹دوباره ساکت ماند، و لحظات سپری شد.🔹
- گفت:
"احساس غریبی دارم ام وهب."
🔻لحظاتی در سکوت، به آب روان خیره ماند،و خورشید، انوار طلایی خود را بر آب تاباند.🔺
+ ام وهب گفت:
"از مادرتان برایم بگویید."
- زینب گفت:
"مادرم؟! از او چه بگویم؟در این مجال اندک، چه می توان گفت؟"
🔵و به تلألؤ نور خورشید که بر آب می تابید خیره ماند.
- گفت:
"مادرم فاطمه، نوری است که تمام انوار از اوست!"
● ۶ روز تا #تاسوعا ●
● ۷ روز تا #عاشورا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
#روز_سوم
#شهادت_حضرت_رقیه ◾️
مرا دشمن به قصد کُشت میزد😔
به جسم کوچک من مُشت میزد
هرآن گه پایم از ره خسته میشد
مرا با نیزهای از پُشت میزد😔😔
توئی ماه من و من چون ستاره
غمم گشته پدرجان بیشماره💔
اگر روی کبودم را تو دیدی
مکن دیگر نظر بر گوش پاره😭
بیا بشنو پدرجان صحبتم را
غم تو بُرده از کف طاقتم را💔
دو چشم خویش را یک لحظه وا کن
ببین سیلی چه کرده صورتم را😭