شب بیست و سوم رمضان
امام صادق
لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ اللَّيلَةُ الَّتي يُفرَقُ فيها كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ، وفيها يُكتَبُ وَفدُ الحاجِّ وما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ
شب بيست و سوم، شبى است كه در آن هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد. در آن شب، گروه حاجيان و آنچه از اين سال تا سال آينده خواهد شد، نوشته مى شوند *بحار الأنوار : ج ۹۷ ص ۹ ح ۱۱
https://eitaa.com/adinebaharan
آیا جایز است دانشجویان یکی از مراکز آموزشی گزارشهایی از منکراتی را که مشاهده میکنند به مسئولین فرهنگی ارائه دهند تا از ارتکاب آنها جلوگیری شود؟
اگر گزارشها راجع به امور علنی باشد و عنوان تجسّس و غيبت بر آنها صدق نکند، اشکال ندارد و بلکه در صورتی که جزء مقدمات نهی از منکر باشد واجب است.
https://eitaa.com/adinebaharan
شهيد حبيب الله توكلي (شهيد دفاع مقدس)
شهید حبیبالله توکلی، سال ۱۳۴۲ش در روستای کاردگرمحله از توابع شهرستان فریدونکنار در استان مازندران در یک خانواده کمدرآمد، اما سرشار از ایمان چشم به جهان هستی گشود. او از همان دوران خردسالی، در دامان مادری مهربان و دلسوز و پدری سختکوش و فداکار رشد نمود تا اینکه در سال ۱۳۴۸ش برای فراگیری علم و ادب وارد مدرسه شد اما پس از سه سال، درس خواندن را کنار گذاشت و بههمراه پدر و مادرش در زمینهای کشاورزی مشغول بهکار شد چرا که خودش را شریک کار و مسئول خانواده میدانست. مادر بزرگوار شهید توکلی، میگوید: «حبیبالله، دوران نوجوانی و جوانی پرحادثهای داشت. حتی چندینبار هم طعم مرگ را چشید.» تصادف شدید در خیابان و همچنین غرق شدن در دریا نمونههایی از حادثههای پرخطر این شهید بود. یک روز حبیبالله حالش بد شده و بیماری سرخجه گرفته بود و بر اثر شدت بیماری در حال جان سپردن بود. مادر شهید توکلی میگوید من باور نداشتم و از خدا خواستم که حبیب را به من بازگرداند. مادر حبیبالله دست به دامان صاحبالزمان (عج) میشود و با امام خود عهد میبندد که پسرش را تا وقت سربازی به او برگرداند و بعد از آن در راه خدا تقدیم کند... شهید توکلی در زمان جنگ تحمیلی، عقیدهاش این بود که امام و یارانش در جبهه پیکار حق علیه باطل به او نیازمند هستند و شعارش این بود که باید به میهن و دین اسلام خدمت کرد. حبیبالله در هجدهم آبانماه ۱۳۶۰ش به خدمت سربازی رفت. شهید توکلی در دو عملیات فتحالمبین و عملیات بیتالمقدس حضور پیدا کرد. بعد از عملیات بیتالمقدس به منزل آمد و به پدر و مادر خود گفت که این آخرین مرخصی و دیدار من با شماست و از آنها خواست که او را در کنار شهید سیدخلیل حسینی دفن نمایند. حبیبالله توکلی، سرانجام در تاریخ هفدهم خردادماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی هنگام ورود به چادر بر اثر اصابت خمپاره ۶۰، از ناحیه سر دچار جراحت سنگین شد و در سن نوزده سالگی، به درجه رفیع شهادت نائل گردید. (سايت راسخون)
بخشي از وصيتنامه شهيد : هیچچیز نمیتواند گلوی تشنه مرا سیراب کند جز شهادت و بس.( سايت راسخون)
-
شهادت:17/3/61
مزار شهید:روستاي كاردگر محله فريدونكنار
https://eitaa.com/adinebaharan
دل نوشته هاي شب قدري يک روانشناس
بالأخره به خانه رسيدم. مادرم داشت سبزي خوردن هاي تازه را در سبد کوچکي مي ريخت. بساط افطار جور بود. سلام کردم و به مادرم گفتم «افطار بيدارم مي کني؟». به اتاق رفتم، لباسم را عوض کردم و از فرط خستگي روي تخت افتادم. فکر مي کردم تا سرم را روي بالش بگذارم خواب امانم را خواهد بريد اما مگر فکر و خيال مي گذاشت. حالم با روزهاي ديگر فرق داشت. نمي دانم دلشوره بود يا اشتياق. به خودم که آمدم ديدم دارم با خودم مي گويم يعني امشب تقدير سال آينده ام چگونه رقم خواهد خورد؟ خدايا مي شود فلان کارم بهتر شود؟ مي شود به فلان هدفم برسم؟ مي شود فلان کنم و فلان شود؟
در همين فکرها بودم که مادرم صدا زد«پاشو پنج دقيقه ديگه افطاره… ».
در راه مسجد
فقط چند متر با مسجد محل فاصله باقي مانده بود. مادرم سرگرم صحبت با يکي از همسايه هاي قديمي بود و من که منتظر تمام شدن صحبت آنها و همراه شدن با مادرم تا داخل مسجد بودم از فرصت استفاده کردم و فهرست بلند بالايي از چيزهايي که امشب از خدا مي خواستم را در ذهنم يادداشت کردم.
خدا اجازه!
در شلوغي مسجد جايي پيدا کرديم و نشستيم. هنوز مراسم شروع نشده بود ولي بيشتر خانم ها مشغول خواندن قرآن و دعا بودند. اينجا اتاق انتظار بود.
آغاز جلسه
دعا با معرفي خدا شروع شد: «منزه است خدايي که …» به آدمهاي دور و برم نگاه کردم. احساس کردم در يک جلسه گروه درماني هستم که درمانگرش خدا است.
صندلي داغ
حالا نوبت ما بود که خودمان را معرفي کنيم: «منم آن بنده اي که …» واقعاً که اين عجيب ترين صندلي داغ دنيا بود؛ هر کس روي صندلي خودش نشسته بود و داشت خودش را کاوش مي کرد!
مواجهه
در ميانه هاي دعا بود که نرم نرمک داشتم متوجه برخي از اشکالاتم مي شدم؛ اگر فلان جا کارم درست نشد به خاطر فلان ويژگي بد خودم بود. اگر فلان رابطه پيش نرفت به دليل اشکالي بود که باز هم به خودم برمي گشت. البته مشکلاتي هم بودند که حلشان از توان و کنترل من خارج بود اما تعداد مواردي که به خودم مربوط مي شد هم کم نبودند. انگار خدا داشت من را با اشکالاتم مواجه مي کرد!
اميد به درمان
آنقدر اشکالاتم زياد شدند که احساس خود-کارآمدي ام چسبيد به فرش! دست و پايم را گم کرده بودم. نمي دانستم از کجا بايد شروع کنم. ساده ترين سطحي که از آن مي توانستم شروع کنم کدام يک بودند؟ چه برنامه اي مي توانستم براي بهبود خودم بريزم؟ در همين فکرها بودم که سخنران جلسه از قول خدا گفت: «هرگز مأيوس نشو».
پروتکل درمان
آخرهاي قرآن به سر گرفتن مان بود و همه مشغول دعا بوديم. دعاهايمان که تمام شد من احساس بيماري را داشتم که دردش را گفته بود ولي هنوز نسخه اي از دکتر دريافت نکرده بود. همگي قرآن هايمان را بستيم و آنها را در کيفمان گذاشتيم. همين موقع يک آن احساس کردم که جلسه درمانمان تمام شده و هر کدام از ما در حالي که داريم پروتکل درمانمان را در کيفمان مي گذاريم، مي خواهيم جلسه را ترک مي کنيم.
رابطه و ديگر هيچ
سر سفره سحر به ياد فکر و خيالهايي افتادم که ديروز قبل از افطار به سرم زده بود. نه اينکه ادعا کنم چيزي در آن رابطه از خدا نخواسته بودم ولي احساس کردم که اگر راهي براي درمان و حتي اجابت آن خواسته ها وجود داشته باشد حفظ رابطه اي است که همين امشب بين من و درمانگرم شکل گرفته بود. توي دلم گفتم «خدا جونم! لطفاً نگذار هيچ وقت رابطه مون قطع بشه».
راحله فلاح -کارشناسي ارشد روانشناسي
https://eitaa.com/adinebaharan
ما میخواهیم آن مقداری که فهمیدیم و آن مقداری که امکان دارد بفهمیم این را. درست عرضه کنیم به مستضعفین دنیا. به ممالکت دنیا. تا بفهمند مستضعفین که این مستکبرین با آنها چه میکنند.
صحیفه امام، ج 11، ص 272
https://eitaa.com/adinebaharan
ذکر بدون فکر و فکر بدون ذکر کار ساز نیست و در صورتی که هر دو با هم همراه شوند انسان را از حضیض حیوانی و درنده خویی به قلّه عرفان و خداجویی میرسانند.
پندهای الهی، آیه الله مصباح یزدی، ص19
https://eitaa.com/adinebaharan
کلام امیرالمومنین علی علیه السلام:
•┈••✾◆🍃◆✾••┈•
چنــــد #حدیـــث زیبــا👌
💎پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
إنَّ اللّه يَقولُ كُلَّ لَيلَةٍ مِن هذَا الشَّهرِ: وَ عِزَّتي و جَلالي لَقَد أمَرتُ مَلائِكَتي بِفَتحِ أبوابِ سَماواتٍ لِلدّاعِينَ مِن عِبادي و إمائي ؛
🔹خداوند در هر شبِ ماه رمضان مى گويد:
به عزّت و جلالم سوگند ، به فرشتگان فرمان داده ام درهاى آسمان ها را بر روى بندگان دعا كننده من بگشايند .
📖فضائل الأشهر الثلاثة ،ص۹۹
•┈••✾◆🍃◆✾••┈•
💎امیرالمومنین عليه السلام فرمود:👌
مَنْ صَنَعَ بِمِثْلِ ما صُنِعَ اِلَيْهِ فَاِنَّما كافاهُ، وَ مَنْ اَضْعَفَهُ كانَ شَكُورا وَ مَنْ شَكَرَ كانَ كَريما؛
🔹هر كس در برابر خوبى، خوبى كند، آن را جبران كرده است و هر كس بيشتر از آن، خوبى كند، قدرشناس و سپاسگزار است و هر كس قدرشناس باشد، از بزرگواران است.
📖كافى، ج۴، ص۲۸، ح۱
•┈••✾◆🍃◆✾••┈•
💎امیرالمومنین علیه السلام فرمود: 👌
استغفار مرتبت بلند جایگاهان میباشد و آن واژه ای است که بر شش معنی تطبیق میکند:
۱) پشیمانی از کردار.
۲) تصمیم جدّی بر ترک و عدم بازگشت به سوی گناه.
۳) ادای حقوق، تا به هنگام ملاقات با خدا پی آمدی برعهده اش نباشد.
۴) همه ی فرایض را وارسی کند و حق آنها را ادا کند.
۵) گوشتی که از حرام روییده، با غم و اندوه آب کند، تا گوشت دیگری از حلال بروید.
۶) تلخی اطاعت را به بدن خود بچشاند، آنگونه که لذّت گناه را چشانیده بود.
📖بحارالأنوار، ج۷۸، ص۶۸
کانال اطلاع رسانی امام جمعه شهر بهاران
اطلاعات دینی،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی
https://eitaa.com/adinebaharan
منبرک:
♨️شبی که احتمال قدر بودنش بیشتر است!
(به بهانه نزدیکی به شب ۲۳ ماه رمضان)
🔶حضرت علی علیه السلام می فرمایند :
پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود :
« محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »
[مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد۷ ؛صفحه ۴۷۰ ]
🔷راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مىفرمود: جُهَنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت:
یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مىخواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد.
🔻جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مىشد صبحگاهان از مدینه خارج مىشد و به محل خود مىرفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است.
[ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ جلد ۷؛ صفحه ۴۷۰]
عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ.
💠به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.
[ بحار الأنوار؛ جلد ۹۵ ؛صفحه ۱۶۹ ]
🔶و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:
اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است.
منبع : زاد المعاد؛ صفحه ۱۸۷
کانال اطلاع رسانی امام جمعه شهر بهاران
اطلاعات دینی،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی
https://eitaa.com/adinebaharan
سایت هدانا:
🔰باطن روزه
🔹حضرت آیت الله شجاعی(ره):
🍃روزه باطنى دارد و انسان باید سعى کند روزه اش باطن داشته باشد. باطن روزه را زیاد به دست بیاورد و من به شما زیاد تاکید می کنم که در این باب حتماً برنامه ریزى هم داشته باشید. از حالا مواظبت بکنید با یک برنامه ای پیش بیایید که موفق باشید در ماه مبارک گناه نکنید، موفق باشید در ماه مبارک کم حرف بزنید، موفق باشید در ماه مبارک نخندید، قهقه نکنید، موفق باشید خُلق بالاتر داشته باشید. برنامه ریزى قبلى هم داشته باشید چون برنامه ریزیها خیلى هم مؤثر است. امیدوارم ان شاءالله خدا ما و شما را به روزه خوب موفق بکند.
😞در روایتى می فرماید که : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : ان ایسر ما افترض الله علی الصائم فى صیامه ترک الطعام و الشراب، فکر نکنید سختى در این است که نخورید و نیاشامید، آسانترین چیزى که خدا واجب کرده است براى روزه دار در روزه اش ترک طعام و شراب است. یعنى مشکل جاى دیگر است، مشکل همان تحصیل باطن روزه است.
🌸مرتبه کامل باطن و حقیقت روزه:
البته توجه داشته باشید که باطن روزه خودش مراتب دارد. فکر نکنید که اگر ما از مبطلات ظاهر روزه اجتناب کردیم و از گناهان هم که باطن روزه را خراب می کند اجتناب کردیم، ما از حقیقت روزه برخوردار خواهیم بود! آنچنان که هست بهره مند هستیم! نه خیر، [در این صورت، ما تنها] از مرتبه ای از باطنش بهره مندیم، دقیقاً از مرتبه اولیّه باطنش بهره مند هستیم. والاّ باطن روزه و حقیقت روزه مراتب دارد.
ما اگر گناه را ترک بکنیم از مرتبه اول باطن و حقیقت روزه باضافه ظاهرش برخوردار شدیم والاّ حقیقت اصلى باطن روزه خیلى بالاست، مراتب دارد. مرتبه اخیرش مرتبه کاملش می دانید چیست؟
💎 مرتبه کاملش این است که انسان از غیر خدا امساک بکند! دقت کنید که فقط در یک جمله گفتم از غیر خدا امساک بکند.
کانال اطلاع رسانی امام جمعه شهر بهاران
اطلاعات دینی،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی
https://eitaa.com/adinebaharan
جوان حزب اللهی :
♦️مصاحبه جالب همسر "زیدان" ( کاپیتان اسبق تیم ملی فرانسه ) با روزنامه پاریس اسپورت/ راز حمله با سر زیدان را به بازیکن ایتالیا چه بود؟
🔹وی گفت که وقتی زیدان از او خوشش آمد، به او گفته: آیا مسیحی هستی؟ در جواب گفتم، بلی.
🔹زیدان با این کلمه چهرهاش عوض شد و رفت، مدتی گذشت و از زیدان خبری نشد تا کنجکاو شدم و دنبالش راگرفتم، وقتی منزل شخصیش را در پاریس پیدا کردم، با دیدنم تعجب کرد و من هم علت ناپدید شدنش را پرسیدم.
🔹زیدان گفت: میخواستم باهات ازدواج کنم ولی تو مسیحی هستی و من مسلمان.
🔹طی چند ملاقات من شیفته دین و رفتار زیدان شدم و تصمیم گرفتم هم مسلمان شوم و هم همسر زیدان.
🔹همسر زیدان میگوید: زیدان هیچ وقت نمازش را قطع نکرد و عصبانی نمیشد.
🔹اما نکته جالب این بود که هر وقت حقوق میگرفت یا درآمدی دیگری داشت حسابدارش ۱۰ درصد از آنرا کسر میکرد، علت را پرسیدم.
🔹زین الدین گفت: این همان زکات است که برایت توضیح داده بودم، ۱۰ درصد درآمدم مستقیم وارد حساب هزار یتیم الجزایری میشود.
🔹همسرش راز حمله با سر زیدان را به بازیکن ایتالیایی در آخرین بازی ملیاش در فینال جام جهانی را بر ملا ساخت.
🔹او گفت: زیدان هیچ وقت عصبانی نمیشد مگر به اسلام توهین شود.
🔺بازیکن ایتالیایی به او گفت: "مسلمان تروریست" زیدان هم کنترلش را از دست داد و با سر به سینه مدافع ایتالیایی ضربه زد.
🔹زیدان در این مورد می گوید، این ضربه شیرینترین ضربهای بود که زدم و پانصد هزار یورو جریمهاش از آن شیرینتر بود و برای دینم تمام اموال و حتی جانم را میدهم
کانال اطلاع رسانی امام جمعه شهر بهاران
اطلاعات دینی،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی
https://eitaa.com/adinebaharan