سهم #روز_صد_وسی_وچهارم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۵۹ تا ۱۵۷
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜#خطبه157
1⃣ عبرت از گذشتگان
ستايش خداوندی را سزاست که حمد را کليد ياد خويش و سبب فزونی فضل و رحمت خود و راهنمای نعمت ها و عظمتش قرار داده است. بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت. آنچه گذشت، باز نمی گردد و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان کارش با آغاز آن يکی است، ماجراها و رويدادهای آن همانند يکديگرند و نشانه های آن آشکار است. گويا پايان زندگی و قيامت، شما را فرامی خواند، چونان خواندن ساربان، شتر بچه را. پس آن کس که جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريکی ها سرگردان و در هلاکت افکنده است. شيطان ها مهارش را گرفته و به سرکشی و طغيان می کشانند و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا می نمايانند، پس بدانيد که بهشت پايان راه پيشتازان و آتش جهنّم، سرانجام کسانی است که سُستی می ورزند.
2⃣ ضرورت تقوی و خودسازی
♦️ ای بندگان خدا! بدانيد که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذير است، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فروريختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد و کسی که بدان پناه برد در امان نيست. آگاه باشيد! با پرهيزکاری، ريشه های گناهان را می توان بريد و با يقين می توان به برترين جايگاه معنوی، دسترسی پيدا کرد. ای بندگان خدا! خدا را، خدا را، در حقِّ نفس خويش! که از همه چيز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است. همانا خدا، راه حق را برای شما آشکار کرده و جادّه های آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگاری جاويدان در انتظار شماست، پس در اين دنيای نابودشدنی، برای زندگی جاويدان آخرت، توشه برگيريد، که شما را به زاد و توشه راهنمايی کردند و به کوچ کردن از دنيا فرمان دادند و شما را برای پيمودن راه قيامت برانگيختند. همانا شما چونان کاروانی هستيد که در جايی به انتظار مانده و نمی دانند در چه زمانی آنان را فرمان حرکت می دهند. آگاه باشيد! با دنيا چه می کند کسی که برای آخرت آفريده شده است؟ و با اموال دنيا چه کار دارد آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می ربايد و تنها کيفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند. بندگان خدا! خيری را که خدا وعده داد، رهاکردنی نمی باشد و شرّی را که از آن نهی فرمود، دوست داشتنی نيست! بندگان خدا! از روزی بترسيد که اعمال و رفتار انسان وارسی می شود، روزی که پر از تشويش و اضطراب است و کودکان در آن روز پير می گردند! ای بندگان خدا! بدانيد که از شما نگاه بانانی بر شما گماشته اند و ديدبان هايی از پيکرتان برگزيده و حافظان راستگويی که اعمال شما را حفظ می کنند و شماره نَفَس های شما را می شمارند، نه تاريکی شب شما را از آنان می پوشاند، و نه دَری محکم شما را از آنها پنهان می سازد.
3⃣ ياد تنهايی قبر
♦️ فردا به امروز نزديک است و امروز با آنچه در آن است می گذرد و فردا می آيد و بدان می رسد، گويی هر يک از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالی که کنده اند آرميده ايد، وه! که چه خانه تنهايی؟ و چه منزل وحشتناکی؟ و چه سياه چال غربتی؟ گويی هم اکنون بر صور اسرافيل دميدند و قيامت فرارسيده و برای قضاوت و حسابرسی قيامت بيرون شده ايد، پندارهای باطل دور گرديده، بهانه ها از ميان برخاسته و حقيقت ها برای شما آشکار شده و شما را به آنجا که لازم بود کشانده اند. پس از عبرت ها پند گيريد و از دگرگونی روزگار عبرت پذيريد و از هشداردهندگان بهره مند گرديد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حجت الاسلام مهدوی ارفعشرح کلی و ساختاری خطبه ۱۵۹ تا ۱۵۷.mp3
زمان:
حجم:
3.16M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۵۹ تا ۱۵۷
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
•┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و بیستم
❇️ اعزام طلایهداران لشکر به سوی شام
🔸تذکراتی به شُرَیحبنهانی
[ دوازده هزار نفر از یارانم را به عنوان اولین گروه لشکریان به سوی شام روانه کردم. شریحبنهانی را به فرماندهی جمعی از آنان و زیادبننضر را به فرماندهی گروه دیگر انتخاب کردم. به شریحبنهانی تذکر دادم: ]
🔻در هر صبح و شام از مخالفت با خدا بپرهیز و از فریبکاری دنیا، بر نفس خویش بیمناک باش و هیچگاه خود را از وسوسه دنیا ایمن مپندار.
بدان که اگر نفس خویش را از بسیاری از آنچه دوست میداری باز نداری، هوا و هوس تو را به راههایی میکشاند که زیانهای فراوان در انتظارت خواهد بود. پس همواره زمام نفس خویش را در دست گیر و راه خطا را بر او ببند و وقتی به خشم آمدی، مقهورش ساز و بر نفس خویش حاکم باش.
🔻مشابه همین تذکرات و سفارشات را به زیادبننضر کردم.
🔸پرهیز از اختلاف و تفرقه
[ در مسیر حرکت طلایهداران لشکر، بین شریح و زیادبننضر اختلافاتی پدید آمده بود و هرکدام در نامهای که برای من فرستادند، از دیگری گلایههایی کردند. در نامهای که برای آنان فرستادم، نوشتم: ]
بسم الله الرحمن الرحیم
از بنده خدا علی امیرالمومنین، به زیادبننضر و شریح.بنهانی
🔻سلام بر شما، من نیز همگام با شما خداوندی را سپاس میگویم که جز او خدایی نیست.
اما بعد، زیادبننضر را به فرماندهی مقدمه لشکر خویش مصوب کردم و او را امیر آنان ساختم و شریح را نیز فرمانده گروهی دیگر از آن سپاه قرار دادم. اگر دشواری اوضاع موجب شد تا دو لشکر مدیریت واحدی را بپذیرند و هر دو فرمانده با هم یکدل بودند، در آن صورت، زیادبننضر فرماندهٔ همگان باشد؛ اما اگر از یکدیگر جدا شدید، آنگاه هر یک از شما فرمانده لشکری است که ما به او سپردهایم.
🔻بدانید که مقدمه لشکر به منزله دیده بانان سپاه است و طلایهدارانِ مقدمه نیز به منزله دیدهبانان لشکر. بنابراین، با خروج از مرزهای سرزمین خود، در اعزام طلایهداران برای گشتزنی و کسب اطلاع کوتاهی نکنید و آنها را از بیراههها و در پناه درختان و تپهها به دیدهبانی بفرستید تا فریب دشمن را نخورید و در کمین دشمن گرفتار نشوید.
🔻همچنین تاکتیک های نظامی دیگری را برای آنها، یادآور شدم و در ادامه نوشتم:
از تفرقه و پراکندگی بپرهیزید. اگر در جایی فرود آمدید، باهم فرود آیید و اگر از جایی حرکت کردید، با هم حرکت کنید و...شما فرماندهان، خود، به نگهبانی از لشکر خویش بپردازید. مبادا به خواب بروید، مگر برای زمانی اندک. باید همه همّوغمّ شما مراقبت از لشکر باشد تا به دشمن برسید.
🔻باید هر روز پیکی از جانب شما نزد من بیاید و گزارشی از شما بیاورد؛ زیرا من نیز به دنبال شما در حرکت هستم؛ هر چند چیزی جز آنچه خدا بخواهد، نمیشود.
🔻خونسردی و متانت خود را حفظ کنید و از شتابزدگی بپرهیزید؛ مگر آنکه فرصت مغتنمی باشد که عذر و حجتی [ بر شتاب ورزیدن ] داشته باشید. مبادا آغاز به جنگ کنید؛ مگر آنکه دشمن جنگ را آغاز کند یا فرمان من به شما برسد، انشاءالله. والسلام.
📚منابع:
۱. نهج البلاغه، نامه ۵۶
۲. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۹۱
۳. تحف العقول، ص۱۹۱
۴. وقعة صفّین، ص۱۲۲
۵. نهج البلاغه، نامه ۱۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🔵 بهره ما از زمین چقدر است؟
💠 همانا بهره هر کدام از شما از زمین به اندازه طول و عرض قامت شماست، آنگونه که خاک آلوده بر آن خفته باشد. اى بندگان خدا ! هم اکنون به اعمال نیکو پردازید، تا ریسمان هاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده و روح شما براى کسب کمالات آزاد است و بدن ها راحت و در حالتى قرار دارید که مى توانید مشکلات یکدیگر را حل کنید. هنوز مهلت دارید و جاى تصمیم و توبه و بازگشت از گناه باقى مانده است. عمل کنید پیش از آنکه در شدّت تنگناى وحشت و ترس و نابودى قرار گیرید، پیش از آنکه مرگ در انتظار مانده فرا رسد و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگیرد.
📒 #نهج_البلاغه، خطبه ۸۳
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حجت الاسلام مهدوی ارفعشرح حکمت ۱۶۶ نهج البلاغه.mp3
زمان:
حجم:
4.7M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت166
⭕️ پرهیز از تجاوز به حقوق دیگران
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت166
🔷 پرهیز از تجاوز به حقوق دیگران
🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: مرد را سرزنش نكنند كه حقش را با تأخير گيرد بلكه سرزنش در آنجاست كه آنچه حقّش نيست بگيرد.
🔻از مسلّمات قرآن و روایات پیامبر عظیم الشأن اسلام، جانشینی، وصایت، برادری و ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر امّت بعد از پیامبر عظیم الشأن است.
🔻 مولا علی(علیه السلام) هم در نهج البلاغه و هم در سایر منابعی که فرمایشات ایشان را جمع آوری کرده است، بارها با زبانهای مختلف این حقّ غصب شده خودشان را متذکّر شده اند، از جمله در خطبه سوم نهج البلاغه که معروف به خطبه شقشقیه است، امیرالمؤمنین (علیه السلام) با حفظ جوانب وحدت، این غصب حقّ خودشان را کاملاً توضیح می دهند. مثلا در بند اول همین خطبه سوم ، بعد از مقدّمات ماجرای انحراف خلافت بعد از پیامبر، اینگونه می فرمایند: پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم؛ پس صبر کردم در حالیکه گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند. یعنی حق با ما بود. این حقّ غصب شده توسط دیگران یک حقیقت مسلّم بود.
🔻اما روش برخورد حضرت علی(علیه السلام) در دوران قبل از حکومت خودشان به گونه ای بود که حتی بعضی از دوستان برایشان شبهه می شد که چرا حضرت علی(علیه السلام) حقّ خودشان را نمی گیرد؟ و چرا قیامی نکرد، چرا به هم نریخت جامعه را؟ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۶۶ یک جواب از چندین جوابی که به این پرسش یا شبهه یا دغدغه دادند را بیان می کنند.
🔻 در قالب کنایه می فرمایند از کسی که حقّ خودش را گرفته ولی با تأخیر، شما او را نباید سرزنش بکنید، بروید کسی را سرزنش کنید که چیزی که حقش نبوده گرفته است. یعنی به جای اینکه من را زیر سؤال ببرید که چرا بیست و پنج سال دیر حقت را گرفته ای، برو کسانی را سرزنش کن و زیر سؤال ببر که چیزی که اساساً حقشان نبود را رفتند غصب کردند و گرفتند و الّا من حقّم بود.
🔻اگر امّت بیدار بودند و نصرت می کردند، همان اول در سقیفه حقم را می گرفتم. اما به خاطر حفظ مصالح امّت و وحدت جامعه و توصیه ای که پیامبر عظیم الشأن به من کرده بودند من خون دل خوردم استخوان در گلو، خار در چشم صبر کردم، در حالیکه جلوی چشمم حقّم را غارت می کردند. شما بروید از کسانی عیب بگیرید که چیزی که حقشان نبود را گرفتند.
🔻 در حکمت ۱۶۶ اینگونه می خوانیم: مرد را سرزنش نمی کنند که چرا حقش را با تأخیر گرفته، بلکه سرزنش برای کسانی است که چیزی که حقشان نیست گرفته اند.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی