📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۶۵)
📚 انتشارات عهدمانا
مردی به نام کعب الاحبار که یهودی زاده بود گفت : « بله ، هیچ اشکالی ندارد. »
ابوذر با عصبانیت گفت : « ای یهودی زاده ! آیا تو دین را به ما یاد می دهی ؟ »
عثمان او را فراخواند و گفت : « اعتراض های تو به من و یاران من بیش از اندازه شده و از این به بعد حق ماندن در مدینه را نداری و باید به شام بروی . »
به این صورت ابوذر به شام که تحت فرمانروایی معاویه بود تبعید شد. او در شام نیز از روش انتقادی خود دست برنداشت و افشاگری و ایستادن در برابر ستم را روش و سیره و سفارش پیامبر اسلام می دانست و از آن به امربه معروف و نهی از منکر یاد می کرد که در قرآن بدان سفارش شده است . تا اینکه معاویه از عثمان خواست او را به مدینه بازگرداند . در مدینه باز ابوذر به کار خود ادامه داد تا اینکه یک روز در جمع عثمان و یارانش ، خطاب به او گفت : « تو باید بیت المال را در راه درست هزینه می کردی و به دست بندگان خدا می رساندی ، امّا من از رسول خدا شنیدم که فرمود هرگاه دودمان عاص ، به سی نفر برسد ، مال خدا را از آن خود می دانند و بندگان خدا را غلام خود می شمارند. »
عثمان از حاضران ، درستی گفتهٔ ابوذر را پرسید ، آنها گفتند ما چنین مطلبی را نشنیده ایم ، اما ابوذر گفت : « من دروغ نمی گویم ؛ می خواهی باور کن و می خواهی نکن . »
عثمان کسی را به سراغ علی فرستاد . وقتی علی وارد شد ، عثمان موضوع را با او در میان گذاشت و گفت : « آیا تو چنین مطلبی را از قول پیامبر شنیده ای ؟ »
علی گفت : « قرابت من با پیامبر ، دلیل نمی شود که هر چه او گفته من شنیده باشم ، اما این را می دانم که ابوذر راست می گوید ؛ چرا که پیامبر دربارهٔ او به من فرمود : ابوذر یکی از راست گوترین مردم دنیاست. »
عثمان که نمی توانست ابوذر و انتقادهایش را تحمّل کند ، او را فتنه گری نامید که قصد سرنگونی حکومتش را دارد ؛ بنابراین ابوذر را به صحرای ربذه تبعید کرد . عثمان دستور داد که هیچ کس حق ندارد با ابوذر سخن بگوید یا برای بدرقهٔ او برود و مروان بن حکم را مراقب اجرای این حکم کرد.
↩️ ادامه دارد...
🔴 فریب دنیا
💠 مبادا آنچه مردم دنیا را فریفت شما را بفریبد که دنیا (دامی است مانند)سایه ای گسترده و کوتاه که تا سرانجامی روشن و معین (یعنی مرگ آدمیان را رها نمی کند.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۸۹ ، بند ۲
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حجتالاسلام مهدوی ارفعشرح حکمت ۵۶ بخش ۱ تهیدستی و تنهایی.mp3
زمان:
حجم:
3.45M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت56 1⃣
⭕️ آثار فقر و غنا
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت56 ( 1 )
🔹 آثار فقر و غنا
💠 «الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ»
🔰 در حکمت ۵۶ امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: " غنا و ثرتمندی در غربت، مانند در وطن بودن است و تهیدستی و فقر در وطن، غربت. "
🔸 عوامل غربت در نهجالبلاغه، ۴ چیز هستند:
1⃣ اول : از دست دادن دوستان
🔻مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۶۵ میفرمایند:
« فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ » ؛ " از دست دادن دوستان مایه غربت است. "
2⃣ دوم: نداشتن دوست شایسته
🔻که مولا علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ خطاب به فرزند عزیزشان مینویسند: «الغَریبُ مَن لَم یَکُن لَهُ حَبیب» ؛ " غریب واقعی کسی است که حبیب و دوستی ندارد. "
3⃣ سوم: قبر و مرگ و وحشت های مربوط به آن است.
🔻مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۱۵۷ می فرمایند:
« فَيَا لَهُ مِنْ بَيْتِ وَحْدَةٍ وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ وَ مَفْرَدِ غُرْبَةٍ »
" چه میشود بر میّت، در خانه تنهایی و منزل وحشت و غربت انفرادی و تنهایی "
4⃣ چهارم : فقر و تنگدستی است.
🔻که امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیرامون آن مطالب زیادی دارند؛ از جمله در حکمت ۳ میفرمایند:
« المُقِلُّ غَریبٌ فی بَلدَتِه » ؛ " انسان تنگدست در شهر خودش هم غریب است. "
🔻 یا در همان حکمت ۳ میفرمایند:
« الفَقرُ یُخرِسُ الفَطِنَ عَن حُجَّتِهِ » ؛ " فقر باعث می شود انسان فقیر، فقط به جرم اینکه فقیر است، حرف حساب و منطق و حجّت محکمش را هم کسی قبول نکند و حتی نشنود. "
🔻و نیز در اوج معرفی آثار منفی فقر، در حکمت ۱۶۳ میفرماید: « الْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْكْبَرُ » ؛ " فقر، مرگ بزرگترین است."
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🌸🍃 #روز_شصت_وهفتم 🌸🍃
👇شروع پستهایی که امروز شما ادمین های گرامی باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید