اللهم عجل لولیک الفرج
حرم حضرت معصومه شب ولادت اربابمان امام حسین علیه السلام
#عزیزم_حسین
+ تو چه کردی
که وقتی به نامت میرسیم؛
دل
آرام میگیرد ...
دهان
خوشبو میشود ...
غم
از یاد میرود ...
و یک گوشه جان میگیریم!!
نکند نامِ دیگر تو
« سَیِّدُالعُشّاق » است...!
ا 🌱
ا▫️بحق الحسین علیه السلام
ا♥️اللهم عجل لولیک الفرج🕊
اللهم عجل لولیک الفرج
#خبری_در_راه_است😉 # مکتب_شهادت↻ 🔰 ختم صلوات داریم!! ◈ تاریخ ۵ تا ٢۵ اسفند ماه↷✨😊 پوستر در این کا
من نمیدونم میخواین از آقا اباعبدالله
و شهدا عیدی بگیرین یا بدین یا چی؟ 😅
در هر حالت منتظر همراهی پرشورتون هستیم
به یُمن متبرک آقای کربلا صلوات 🌸
00:00 وعده ایستگاه صلواتی ما:)
『 بسمربالشهداوالصدیقین🌹』
🔰 ختم صلوات داریم! همزمان با
#ماه_شعبان و اعیاد شعبانیه 🌸🌙
هدیه صلوات #مکتب_عشق↻"
◈هدیه و عرض ارادتی به محضر
شهیدان عزیز و گرانقدر اسفند ماه🕊
◈ از ۵ تا ٢۵ اسفند ماه↷
◈ به نیابت شهدا به نیت ظهور...
___________________________
[ همه جور آمدنے رفتن دارد،
الا #شـهـادت… ! ↬
شهادت تنها آمدن بدون بازگشت است.
شهید ڪه شدے مےمانی!
یعنے خدا نگهت مے دارد
تا ابد...] 🌱♥️
https://EitaaBot.ir/counter/mfv
+ شهدارایادکنیمباذکریکصلوات🌿
+ یاعلےمدد...
هدایت شده از اللهم عجل لولیک الفرج
◈ زیارت مبارک امام زمان ارواحنافداه
در روز جمعه...🌱
🕊 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ،
يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ...↻!
#عشق_جانم ♥️
#اللهمعجللولیڪالفرج🕊
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله ✋🏻
🌱اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ..
🌱 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ..
🌱وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ..
🌱وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ..
سلام آقای کربلا ♥️
#میلاد_امام_حسین ( علیه السلام )🌸
عشق من ، مال دیروز و امروز نیست!
من... از عاشقان قدیمی شما و
فرزندانتان هستم!!
در شادی و غم؛
تنها دَرِ خانهی شما را کوبیدهام ...
حالا هم آمدهام برای عیدی گرفتن ...
بده در راه خدا فرزند علی و زهرا
به اميد شفاعت شما
به التماس دعای فرج ...
#تولدت_مبارڪ_ارباب🌷
بحرمة الحسین علیه السلام
اللهم عجل لولیک الفرج🕊
💠آقاجان #امام_حسین علیه السلام:
🌸 دوازده مهدی از ما است كه نخستین آنان علیبنابیطالب و آخرین آنها نُهمین فرزند من است كه امام قائم به حق است.
📚 کمال الدين و تمام النعمة ج ۱،
ص ۳۱۷
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان
تصویر قشنگی است
که در صحنهی محشر
ما دور حسینیم و... ♥️
بهشت است که مات است:) 🌿
💫نیستم لایق کنم مدح و ثنایت یا ابوالفضل
💫از ازل مدح تو را گفته خدایت یا ابوالفضل
💫مصطفی (ص) را جان نثاری، مرتضی را یادگاری
💫جان من، جان جهان بادا فدایت یا ابوالفضل
🌹میلاد علمدار کربلا، حضرت عباس (ع) مبارک🌹
#شعبان
#ماه_شعبان
#میلاد_حضرت_ابوالفضل
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان
‼️” از اعتياد و تارک الصّلاة بودن
تا شهادتی آسمانی و غریبانه...🌹“
▫️روايت بسيجي پاسداري که مظلومانه شهيد شد و خانواده اش در تشييع و چجوری تدفين پيکر پاکش شرکت نکردند...!!💔
«شهید پاسدار مهندس مهيار مهرام🍃»
#مبحثویژهامشب⚡️
#روز_مهندس😎
شهید مهندس «مهیار مهرام»
تولد: سال 1335
شهادت: 23 /08 / 1362
محل شهادت: مریوان
🌹
#اللهمالرزقناتوفیقشهادةفیسبیلالله🕊
💠🍃 از همان دوره دبیرستان، «مهیار» با همه ما فرق داشت؛ هم در زمینه درسی باهوشتر و موفقتر بود و هم شرایط خانوادگی متفاوتی داشت. آنها حسابی اهل مُد روز و... بودند و میانهای هم با مسائل دینی و اعتقادی نداشتند. اینطور بود که راهمان خیلی زود از هم سوا شد.
💠 سال 1352 که دیپلم گرفتیم، مهیار به انگلیس رفت و در رشته هوافضا در دانشگاه برایتون مشغول تحصیل شد.
از او بیخبر بودیم تا اینکه در سال 1354 روزنامهها نوشتند: یک دانشجوی ایرانی به نام مهرام در انگلیس به خاطر مصرف زیاد مواد مخدر به حالت کما رفت... ❗
اما خلاصه مهیار نجات پیدا کرد و دو سال بعد همراه همسر انگلیسیاش به ایران آمد.»
💠 «امیر»، دوست همکلاسی مهیار مهرام با اشاره به دستگیر و زندانی شدن او به جرم اعتیاد در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، ادامه میدهد: «آزادی مهیار مصادف شد با آغاز جنگ. من در واحد مهندسی سپاه در مریوان مشغول فعالیت بودم و ازآنجاکه مهیار موضع گیریهای سیاسی ضد نظام داشت و حتی از منافقین حمایت میکرد، ارتباطمان کمرنگ شدهبود... 🚶♂
💠 با این حال، وقتی به مرخصی آمدم، به دیدنش رفتم. شرایط بدی داشت؛ همسرش از ایران رفتهبود و خودش هم با اینکه با مدرک مهندسی هوافضا، قصد استخدام در یگان بالگرد صداوسیما را داشت، به دلیل اعتیاد، داشت این فرصت را از دست میداد. پدرش با من صحبت کرد و خواست کاری برای دوستم انجام دهم.🍃 »
این چنین شد که...
✅ «نمیدانم چه شد که به مهیار گفتم: من میخوام برم جبهه، میای با هم بریم؟ او هم که در حال خودش نبود، گفت: باشه. در روز حرکت، پدرش یک شیشه آب سیاه به من داد و گفت: این شیره سوخته تریاک است. هر روز سه بار به او بده تا ترک کند! و بعد با ناامیدی ادامه داد: البته این دفعه چهاردهم است که قصد ترک کردن دارد!
وقتی تعدادی قرص هم برای شرایط بحرانی کف دستم گذاشت، تازه فهمیدم خودم را در چه مخمصهای انداختهام.⚠️
✅ در مسیر، به مهیار گفتم: آنجا که رسیدیم، الکی هم که شده، باید کنار من بایستی و خم و راست شوی و مثلاً نماز بخوانی وگرنه نمیتوانی در منطقه بمانی.❗️
✅ تا یک هفته، از این مقر به آن مقر میرفتیم تا موضوع اعتیادش لو نرود. حالش که بهتر شد، او را به یکی از مقرهای کوهستانی بردم. زمستان سال 1360 بود و چند متر برف روی کوهها نشستهبود. با این حال، مهیار در آن مقر کوهستانی ماند و در کنار چند بسیجی و مجاهد عراقی در واحد مخابرات مشغول شد.
✅هوش و استعداد مهیار اینجا هم به کارش آمد و توانست در کار با بیسیم بهسرعت پیشرفت کند. مدتی بعد که به سراغش رفتم، حسابی با بسیجیها جور و شبیه آنها شدهبود.
+ به نماز خواندنش که نگاه میکردم، باورم نمیشد؛ انگار یک عمر نمازخوان بوده! یک ماه که گذشت و از پاکشدن مهیار مطمئن شدم، همراه او راهی تهران شدیم 🌼.»
«در مسیر برگشت گفتم: اینجا دیگر کاری نداری. میتوانی بروی سراغ استخدام. اما فردای روزی که به تهران رسیدیم، مهیار تماس گرفت و گفت: امیر اگه تو نمیری منطقه، من فردا برمیگردم. 🌱❗️
و با عصبانیت ادامه داد: این خواهران من هیچی نمیفهمند. یک عده جوان دارند آنجا جان میدهند و نان خشک میخورند تا امثال اینها در آرامش باشند، اما اینها نمیفهمند.!!