*شهید مهدی باکری 🌹
[ عزیزانم! اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت #اسلام و #امام را به ما عنایت فرموده باز هم کم است. ]
#ارسالی_شما
📌 مطلبی از دستور صریح رهبر معظم انقلاب که برای اول بار گفته شد؛
✅ فرمانده معظم کل قوا فرماندهان سپاه را احضار و گفتند: اگر آمریکاییها جایی از ایران را زدند، از من (رهبری) سوال نمیکنید، از شورای عالی امنیت ملی هم اجازه نمیگیرید، باید حداکثر تا نیم ساعت این اقدام را پاسخ دهید.
#وعده_صادق
حفظکم الله ✋💚😍
هدایت شده از جـهادتـبیین،تـولـیدمـحتـوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙شما نمی دونید امام زمان عجل الله فرجه چه قدر ماهارو دوست داره ...🌼
✅ حاج آقا مجتبی تهرانی
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان🕊️
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
همونطوری که دیشب خیلی ناگهانی
غافلگیر شدیم و سریع دنبال اخبار بودیم
یه روز هم با ندای
«ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم»
غافلگیر میشیم !
پس دست از تلاش برای ظهور برنداریم
سستی نکنیم
کم نذاریم
که ظهور امام مهدی(عج) نزدیکه!
خیلی نزدیک🩵
#امام_زمان🌱
【@emamzaman】
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز بعد از پرتاب موشک و وظیفه ما
🔻 قسمت۱👆
🔔 این کلیپ ضروری را بشنوید و سریع بین دوستانتان پخش کنید
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#وعده_صادق
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
#دعاےفرج
-بسمالله...بخونیمباهم...🌹
[ إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. ]
#امام_زمان
#اللهمعجللولیڪالفرج🌱
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_پنجم #سادات_بانو🧕🏻 روز یکشنبه حوالی عصر تصمیم گرفتم به دیدار مادربزرگم بروم چادر مشکی ق
#قسمت_ششم
#سادات_بانو 🧕🏻
شهر در تاریکی فرو رفته بود ، کوچه های تاریک امکان بازگشت مرا به خانه نمی دادند وجود ارازل و آژان خطری مرا خطری بزرگ تهدید می کرد ، از روی ناراحتی گوشه ای نشستم فکر می کردم که مرد روحانی
دخترم می خواهی تو را به خانه آن برسانم اگر دوست داری می توانی شب را اینجا بمانی. !
با صدایی لرزان آقا ممکن هست مرا به خانه برسانید پدر و مادرم نگران هستند ,
مرد در حالی که عبای خود را می پوشید ی
باند شو دخترم ممکن هست آژان در کوچه نباشد ؛هر دو از خانه خارج شدیم ، در حالی که با احتیاط زیاد قدم هایم را بر می داشتم ، از این که کوچکترین صدا فردی را متوجه حضور ما کند می ترسیدم .
بعد از گذشت زمان طولانی به خانه رسیدم پدر و مادر با چهره ی نگران مرا در آغوش گرفتند .
پدر در حالی که گلایه می کرد کجا بودی دختر مگر قرار نبود به خانه مادربزرگ بروی
اشک صورتم را پوشاند ، بغض گلویم را می فشرد ، با همان حالت آژان دنبالم کرد در این مدت در خانه این آقا ی روحانی بودم همسرش مرا آرام کرد .
پدر و مادر از مرد روحانی تشکر کردند ، ( امروز بعد ظهر خیلی سختی بود زمانی که از خانه بیرون آمدم هنوز به میدان نرسیده بودم که آژان مرا با چادر دید با خشونت به سمت من آمد در حالی که دستانم می لرزید پاهایم توان راه رفتن نداشتند به سمت کوچه کناری دویدم ، آژان به دنبال من دوید چاره ای پیدا نکردم، داخل خانه ای که درش نیمه باز بود خودم را انداختم . بی اختیار در را پشت سرم بستم و اشک هایم جاری شد .
پدر در حالی که با دقت به حرف های من گوش می داد ، مادر زمزمه کرد درست می شود، دخترم.
چند روزی در خانه سپری کردن کردم که یک روز پدر سراسیمه به خانه آمد در حالی عرق سردی به پیشانی اش نشسته بود .
پدر ...
ادامه دارد...
نویسنده :تمنا 💔☔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود دلی :) * ִֶָ𖧧
✍🏻خودت را روبروی امام زمان ببین!
💚 راه حل مرحوم آیت الله مصباح برای خطورات نفسانی..
@adrakny_313
اللهمعجللولیکالفرج🌱
#امام_زمان🕊️
EsmaaEsmaaYaSahyoon-Roohi.mp3
4.13M
نوای معروف
لشکریان حزب الله
ماشاءالله... ✨🤝♥️
#وعده_صادق
#سید_حسن_نصرالله 🌱
#دعاےفرج
-بسمالله...بخونیمباهم...🌹
[ إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. ]
#امام_زمان
#اللهمعجللولیڪالفرج🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🎙بشنویم از شهید آوینی
#ارسالی_شما
اللهم عجل لولیک الفرج
🌱🎙بشنویم از شهید آوینی #ارسالی_شما
اگر در جست و جوی #امام_زمان
عجلاللهتعالیفرجهالشریف هستی...
او را در میان سربازانش بجوی! :) ♥️
•• اللهمعجللولیکالفرج ••
🌿 و سلام بر شهید سید حسن نصرالله
که میگفت : هرکه به خدا ایمان دارد
ممکن نیست حس کند محاصره است
حتی اگر تمام جغرافیایی که در آن
قرار دارد بر او تنگ آید...
#سید_حسن_نصرالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🖤
هدایت شده از جـهادتـبیین،تـولـیدمـحتـوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_ششم #سادات_بانو 🧕🏻 شهر در تاریکی فرو رفته بود ، کوچه های تاریک امکان بازگشت مرا به خانه ن
#قسمت_هفتم
#سادات_بانو🧕🏻
پدر در حالی عرق سردی بر پیشانی اش نشسته بود سراسیمه خودش را از دالان داخل حیاط گذاشت دستانش می لرزید زیر لب زمزمه کرد
حاج آقا را گرفتند ...😱
مادر در حالی که با دو دست به صورتش کوبید
وای خدایا 😢
پدر خودش را به سمت حوض رساند شیر آب را باز کرد ، آب سردی به صورتش زد رنگ صورتش در حالی که تغییر کرده بود به حالت اول بازگشت
مادر زمزمه کرد آقا حالا چیکار کنیم
حاج آقا خیلی به گردن ما حق دارد ..
پدر در حالی که دستانش را بر سنگ های کنار حوض حائل کرده بود بلند شد و با صدای ملایم
کاری نمی توان کرد
دستور رضا خان هست که هر روحانی موظف به تبلیغ کشف حجاب هست و اگر چنین نکند دستگیر می شود
بلند شدم به سمت مطبخ رفتم در حالی که سعی کردم خودم را با کار های خانه مشغول کنم تا فکرم کمی آرام شود ، طاقت نیاوردم از مطبخ خارج شدم و به سمت پله ها دویدم وارد اتاق شدم نگاهی گذار به اتاق انداختم ، فرش قرمز رنگ که پرتوی خورشید روی آن نور افشانی می کرد
چادر قجری هم به میخ کنار در آویزان شده بود
چادر را روی سرم مرتب کردم به سمت حیاط دویدم
مادر در حالی با صدای بلند
کجا زهرا سادات 🌿
همان طور که وارد دالان شدم با صدای بلندی میرم خونه حاج آقا
در حیاط را با احتیاط باز کردم نگاهی گذرا به کوچه انداختم کوچه آرام بدون هیچ گونه شلوغی بود عجیب بود کوچه هر روز با صدای بازی بچه ها پر می شد
عرق سردی بر پیشانی ام نشست قدم هایم را جلو گذاشتم چند نفس عمیق کشیدم فقط چند دقیقه گذشت گه خودم را وسط کوچه دیدم که ناگهان نفس را در سینه حبس کردم رنگ از چهره ام پرید و...
نویسنده : تمنا🌺
کپی در صورتی با نویسنده صحبت شود🌿
اللهم عجل لولیک الفرج
#قسمت_هفتم #سادات_بانو🧕🏻 پدر در حالی عرق سردی بر پیشانی اش نشسته بود سراسیمه خودش را از دالان
#قسمت_هشتم
#سادات_بانو🧕🏻
آژان در حالی که با قدم های محکم به سمت من می آمد لب هایش را بهم فشرد بود گره ای در ابرو هایش انداخته بود دستانش را به سمت من دراز کرده بود هر لحظه امکان داشت چادر از سر من بکشد که با صدای بلندی شروع به فریاد کردم پدر سراسیمه در حیاط را باز کرد و جلوی آژان ظاهر شد.
آژان در حالی که دست و پایش را گم کرد بود خودش را به سمت دیوار رساند سعی می کرد از کوچه تنگ خارج شود که ناگهان چند تا از همسایه ها با سر صدا از خانه خارج شدند و با یک حرکت او را داخل خانه ی ما انداختند مادر که با سر صدا های ی که از کوچه شنیده بود ترسیده بود از مطبخ بیرون آمد که چشمش به آژان افتاد رنگ از چهره اش پرید .
با صدای بلند فریاد زد چی شده !
پدر در حالی که با عصبانیت فریاد زد شما برید توی مطبخ 😱
من و مادرم داخل مطبخ رفتیم و صدای های مبهم شنیدیم
که آژان فریاد می زد پدرتان را در می آورم
از شما شکایت می کنم به نظمیه 😱
اما بی فایده بود پدر و مرد همسایه بیشتر از این حرف ها عصبانی بودند
حسابی او را کت زدند تا دیگر مزاحم ناموس مردم نشوند.
بعد هم با تنی زخمی او را در کوچه رها کردند.
من که از این وضعیت حسابی ترسیده بودم کنار حوض رفتم به آرامی اشک ریختم 😢
نویسنده : تمنا🌺
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله_فی_ارضه
🔸السَّلامُ عَلَیکَ يَا نُورَاللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ
▫️سلام بر تو و سلام بر صبحی که ؛
با سپاهی از #شهیدان خواهی آمد...
▪️از ما زمینیان به شما آسمان،سلام...
مولای دلشکسته امام زمان، سلام...
🌹#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
متن دعای عهد.pdf
1.38M
#قرار_صبحگاهی ִֶָ𖧧
#امام_زمان
العجل یا مهدی زهرا :)
+ دعای عهد ⛅️🌼