#انگیزشی
تمام رویاهای ما میتونن براورده شن،فقط کافیه شجاعت دنبال کردن اونهارو داشته باشیم☺️
😉 @afsaranjangnarm_313 😉
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
#انگیزشی تمام رویاهای ما میتونن براورده شن،فقط کافیه شجاعت دنبال کردن اونهارو داشته باشیم☺️ 😉 @afs
#تفکر
یکم فکر کن ببین شجاعت دنبال کردن رویاهات رو داری…؟🤔🧐
😉 @afsaranjangnarm_313 😉
#خدا_مرا_صدا_میکند...
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
اذان که می زنه...
بلند میشم وضو می گیرم
لباس مرتب می پوشم
چادر می پوشم و می ایستم به نماز
عشقی که به نماز دارم به هیچی ندارم
نمی دانم من او را میخوانم
یا #او_مرا_میخواند
بعد از نماز......
برای سلامتی #امام_زمان دو رکعت نماز میخونم دلم آروم بگیره😊
🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@afsaranjangnarm_313 🌷
✨✨
جز چراغانی از این قوم چه دیدی آقا؟
شهر ما شهر تماشاست سر آمدنت:)
#حضرت_صاحب 🌈🌸 #امام_زمانم
❣ @afsaranjangnarm_313 ❣
#یا_مهدی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
این همه آب💦که جاری است نه اقیانوس🌊 است
عرق شرم😓 زمین🌍است که سرباز کم است....
#نیمه_شعبان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
@afsareanjangnarm_313
#پارت_29
#واقعیت_درمانی✨
جفتمون سرمون و انداخته بودیم پایین و قصد شکستن سکوت و نداشتیم محمد انگار معذب بود..
+چیزی شده؟
-چطور؟
+فکر می کنم راحت نیستید
-فک کنم زیرم یه چیزیه
با تعجب بهش نگاه کردم از جاش بلند و شدو....
نههههه زیر شلواری گل گلی که از مامان بزرگم کش رفته بودم زیرش بود😱
+وای.... چیزه....بدینش به من
با تعجب داشت به زیر شلواریه نگاه می کرد
-مال شماست؟
+مال مامان بزرگمه اینجا جا گذاشتن
(خدایا من و ببخش🤕)
-اها بفرمایید
زیر شلواری و ازش گرفتم و رفتم بزارم تو کمد ولی باز کردن در کمد همانا و ریختن انبوهی لباس کف زمین همانا🤦🏼♀ خدا بگم چیکارت کنه کمیل چون دیر شده بود به کمیل گفتم اتاقم و جمع و جور کنه تا من برم دوش بگیرم🙁
محمد با صدایی که توش خنده موج میزد گفت
-همیشه همین طورید
+عه...چیزه... بریم تو حیاط اونجا هواش بهتره😬
سری و تکون داد و گفت
-بریم
از اتاق اومدیم بیرون همه با تعجب بهمون نگاه می کردن مامان گفت
+کوثر جان چقد زود حرفاتون تموم شد
-نه مامان میریم تو حیاط اونجا بهتره
+اها
-کمیل جان شمام اگه میشه یه سر به اتاق بزنید
کمیل که انگار فهمیده بود چه گندی بالا اورده سرش و خاروند و گفت
+چشم حتما😂
چشم غره ای رفتم و محمد و راهنمایی کردم به سمت حیاط....
تو حیاط نشستیم و محمد بالاخره سکوت و شکست از عاشق شدنش گفت.... از شرایط زندگیش گفت.... از اهدافش گفت... گفت ارزوی شهادت داره... گف موندنی نیست اینارو می گفت و من هر لحظه بیشتر شیفته ی تفکرات قشنگش میشدم بالاخره بعد دوساعت حرفامون تموم شد و رفتیم تو خونه کمیل با دیدنمون گفت
+مبارکه
سرم و انداختم پایین محمدم یه لبخند زد همه دست زدن و زینب کل کشید حاج خانوم یه انگشتر دستم کرد و قرار شد برای معلوم کردن قرار عقد و عروسی هفته ی اینده بیان...
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫@afsaranjangnarm_313 💫
#پارت_30
#واقعیت_درمانی✨
دستام زیر سرم بود و به سقف خیره شده بودم.... به اینده م فکر می کردم...اینده ای که قرار بود کنار محمد ساخته بشه.... کنار اولین پسری که نگاهش دلم و لرزوند...اولین پسری که به خاطرش چشام بارونی شده بود...
الان تنها کاری که ارومم می کرد نماز بود رفتم سر سجاده و دو رکعت نماز شکر خوندم یاد حرفای محمد افتادم...
گفت رفته پیش امام رضا... ازش نشونه خواسته...
دقیقا همون روزی که هم و تو کتاب فروشی دیدیم گفت همون روز مطمئن شده به حسش... ولی گذاشته بعد عروسی کمیل و زینب...
نمی دونستم خدارو چجوری شکر کنم واقعا ممنونش بودم😭
**
از خواب بیدار شدم و کش و غوسی به بدنم دادم گوشیم و چک کردم دیدم خانوم دلیر بهم پیام داده که برا تزئین پایگاه بسیج برم کمکش طفلی حامله بود و نمی تونست تنها رفتم پایین صبحونه خوردم و حاضر شدم رفتم مسجد
+سلام خوبین؟
-سلام عزیزم ممنون تو خوبی؟ببخشید مزاحمت شدم
+خواهش می کنم این چه حرفیه وظیمه چیکار کنم ؟
-بی زحمت برو بالا چارپایه این سربندا رو وصل کن
واااااای نه ارتفاع🤦🏼♀
ار بچگی فوبیا ارتفاع داشتم ولی روم نشد به خانوم دلیر بگم با ترس رفتم بالا چارپایه
هیچی نیست.... به پایین نگاه نکن....تموم شد
سربند اول و وصل کردم خواستم به خانوم دلیر بگم که پونس بده که نگاهم به پایین افتاد حالت تهوع گرفتم و سرم گیج رفت نفهمیدم چیشد که پاهام سست شد و افتادم
گردنم خورد به لبه ی میز و با صدای جیغ خانوم دلیر و احساس مایع گرمی پشت سرم از هوش رفتم...
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
🔴اطلاعیه شـورای هماهنگی تبلیغات اسـلامی: طنین بانگ 'یا مهدی ادرکنی' در سراسر کشور همزمان با شب نیمه شعبان
🔹از همگان برای قرائت زیارت آل یاسین و دعای فرج «الهی عظم البلا...» همزمان با پخش زنده ساعت 20:45 شامگاه چهارشنبه بیستم فروردین مصادف با شب نیمه شعبان از مسجد مقدس جمکران و حرم ملکوتی ثامن الحجج حضرت اباالحسن علی ابن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه و الثناء) در منازل و جمع با صفای خانوادگی دعوت می شود.
🔹رأس ساعت 21:00 طنین شعار «یا مهدی ادرکنی» و «یا حجت ابن الحسن عجّل علی ظهورک» در فضای عطرآگین اقصی نقاط میهن اسلامی از فراز بامهای منازل، پنجرهها و بالکنهای مجتمعهای مسکونی و مأذنههای مساجد و دیگر اماکن مذهبی توأم با نورافشانی دعوت به عمل آید.