eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
677 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 همرزم شهید: یک روز برای تهیه مواد غذایے به دمشق محله زینبیه رفتیم. برخلاف اسمش خانم‌های بی‌حجابی زیاد دارد،وقتی حسین این وضعیت را دید گفت من نمیام،خودت خرید کن بعد بیا باهم میبریم داخل ماشین. وقتی خرید کردم و برگشتم دیدم حسین داخل ماشین نیست. تعجب کردم،قرار بود داخل ماشین باشد تا من برگردم،چند ساعت همان محل را گشتم ولے اثری از حسین نبود. تصمیم گرفتم خودم تنها بروم،به دلیل مسائل امنیتی نباید خیلی در آن منطقه صبر کنیم. داخل ماشین که شدم دیدم حسین کف ماشین نشسته و سر خود را روے صندلی های ماشین گذاشته،تعجب کردم،گفتم چرا اینطور نشسته‌‌ای؟ گفت:رفت و آمد خانم‌‌‌های بدحجاب زیاد است،ترسیدم نگاهم بیفتد و از دور شوم. {خاطره‌ای از مدافع حرم حسین محرابے💔} 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
⏰📚 قسمت سی و سوم😊 ممنون از صبوریتون🙏
🌹 ❤️ 🌹 بابا زنگ و زد من برف شادی و برداشتم و رفتم باز کردم به دوقلو هام فشفشه دادم با ذوق در و باز کردیم. +تولدت مبارک بابا جونم بابا اولش تو شک بود. بقیه هم تبریک گفتن برف شادیو گذاشتم کنار و رفتم بغلش کردم +تولدت مبارک ایشالا همیشه سایت بالا سرم باشه -قربون دخترم برم پیشنونیمو بوسید و رفتیم نشستیم کلی عکس تو ژستای مختلف با هم انداختیم.نوبت کیک شد به بابا گفتم: +چشماتو ببند ارزو کن -باشه چشماشو بست و بعد شمعار و فوت کرد و همه دست زدن بعد من گفتم: +حالا کادو هااا که پسر عمو گفت : -نه اشتباه کردین .اول کیک باید بخوریم +اهان همه خندیدن و عمو اوند کنار بابا نشست و کیک و برش داد و پسر عمو پاشد بین همه پخش کرد .داشتم کیک می خوردم که گوشیم زنگ خورد بلند شدم و از روی میز برداشتم نگاهی بهش انداختم و گفتم: +عه سمیه زنگ زده جواب دادم و رفتم بین زن عمو و خاله نشستم + چطوری سمیه؟ -من خوبم شماها در چه حالین ؟تولد بی من خوش می گذره ? +جات خیلی خالیه گوشیو دادم به خاله تا با اونم حرف بزنه شوهرشم اومد پای تلفن و سلام و احوال پرسی کرد گوشی دست به دست می چرخید و با همه حرف میزدن . وقتی تلفن و قط کردن گفتم : +الان که دیگه نوبت کادوعه پسر عمو گفت: -اره فکر کنم بابا با خنده گفت : -خب اول بریم سراغ کادوی دخترم البته با عرض معذرت چون عمو بزرگتره -نه بابا اشکالی نداره +خب کادوی عمو رو باز کنین -نه عمو جون چه فرقی میکنه بابا دستشو برد به سمت کادوها و گفت : -کدوم برا توعه؟ جعبه رو نشون دادم و گفتم: +اون جعبه کوچیکه بازش کرد و چند ثانیه ای بهش نگاه کرد اشک تو چشماش جمع انگشتر و دستش کرد رو به من گفت: +ممنون .دخترم بهترین هدیه بود. بعد از چند دقیقه که دوباره فضا برگشت به حالت قبل شروع کرد به باز کردن بقیه کادوها که پسر عمو هم رفت کنارش و اونم همین جور کادو هارو پاره می کرد و بابا میداد و می گفت از طرف کیه اوومم.... کادو رو فکر کنم باید بگم ....عمو زن عمو کادوشون کت و شلوار بود ولی یه جوری کادو کرده بود معلوم نبود پسر عمو چندتا کتاب کادو داده بود که یادم باشه که یادت باشد و تموم کردم حتما بخونم خاله و شوهرشم ست کیف پول و کمربند و این جور چیزا رو اورده بودن دخترش فاطمه با شوهرشم یه پیراهن با پول اورده بودن زن عمو و خاله(خواهرش .. که خودش همون روز اول گفت خاله صدام کن..باید زودتر می گفتم🤦‍♀ )رفته بودن اشپز خونه و که صدا زدن -شام امادس بیاید سفره رو بندازیم ***** تولد به خوبی و خوشی تموم شد خوش گذشت اما جای سمیه خیلی خالی بود . روی تخت خوابیده بودم و به سقف نگاه می کردم .. تو فکر مامان بودم این روزا خیلی کم به یادش میافتادم 😔 +مامان ببخش که دختر بدی هستم چقدر کم به یادتم از وقتی اومدم ایران نیومدم سر خاکت اصلا چه دختری هستم که نمی دونم قبر مامانم کجاس قبل از اینکه بریم المان تا کارامون جور بشه سر قبرش نرفتم انقدر حالم بد بود که بابا هیچ وقت من و نمی برد. باید حتما این هفته برم صدای پیام گوشیم اومد بازش کردم 💬قراره بیایم خواستگاری عروس خانوم داداشم گفته که بالاخره ج واب مثبت دادی مبارک باشه. گوشی و خاموش کردم اصلا حوصله ی بحث با مژگان و نداشتم چرا کامران تمومش نمی کنه دیگه خسته شدم.باید به بابا بگم یه فکری بکنه ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️یک خواهش برادرانه: در فرازی از وصیت نامه شهید لبنانی مدافع حرم ، [مهدی محسن رعد] آمده است: وصیت من به دخترانی که عکس‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذارند این است که این کار شما باعث می شود امام زمان(عج) گریه کند... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹@afsaranjangnarm_313🌹
-برای چہ میجنگے +برای تــ❤️ـو -اگه برای منه نرو... +اگہ نرم دیگه تویی باقی نمیمونه...🍃 ☘ @afsaranjangnarm_313