ممنون
فقط کانال ما نیست کانال خودتونم هست پس کانالمون☺️
@afsaranjangnarm_313
https://harfeto.timefriend.net/276035875🔒
خوشحال میشیم شماهم نظرتون رو راجب کانال بهمون بگید❤️
هر پیشنهادی راجب بهتر شدن کانالمون دارین بهمون بگین🙃
@afsaranjangnarm_313
#تولید_داخلی
فوربس: ایران به ناوگان نخبگان زیردریاییهای بدون سرنشین پیوست
نشریه فوربس به دنبال رونمایی ایران از زیردریاییهای جدید نوشت:
ایران به ناوگان نخبگان زیردریاییهای بدون سرنشین که تاکنون در اختیار آمریکا و انگلیس قرار داشت، پیوسته است.
ایران در هفته جاری شناور جدیدی را برای اولین بار در معرض دید عموم گذاشت که به نظر میرسد یک زیردریایی بسیار کوچک یا یک زیردریایی بدون سرنشین (UUV) است.
@afsaranjangnarm_313
#به_وقت_خاطره 📜
محمد گفته بود:
" من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم... "
صبح ۵ اردیبهشت، یکدفعه صدای انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در پهلوی چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود.
از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم...
{خاطرهای از #شهید محمدرضا تورجےزاده💔}
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
سلام 🌷🌷🌷شما لطف دارین
ما رمان های قبلیمون کتاب های چاپ شده و واقعی بودند اما خیلی از دوستان زحمت کشیدن ، اومدن پی وی ، و ازمون گلگی کردن که چرا نوشته های چاپی رو میزاریم و شاید انتشارات و غیره و غیره راضی نباشند البته که ما اسم نویسنده رو ذکر می کردیم ولی خب... ماهم که دیدیم دوستان با توضیحاتمون قانع نمی شن دیگه کارمونو ادامه ندادیم و قبلیا رو هم پاک کردیم.
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹#بسم_رب_العشق ❤️#برای_همیشه 🌹#قسمتسیوهشتم شماره گرفتم زن عمو جواب داد با گریه گفتم: +زن عمو این
🌹 #بسم_رب_العشق
❤️ #برای_همیشه
🌹 #قسمتسےونهم
صبح بیدار شدم
رفتم سمت آشپزخونه تا صبحونه رو اماده کنم اما مگه می شد فکر نکرد به چیزایی که دیشب شنیدم
اصن من پسر عمو رو دوست دارم؟؟
آتنا چرا حرف مفت میزنی پسر عمو اصن خونه هست،اصن شما هم دیگه رو چند بار دیدین که بدونی دوست داره یانه
سعی می کردم خودمو مشغول کنم
تا دیگه فکر نکنم ،صبحونه رو خوردم با اینکه اصلا میل نداشتم کلا دوست ندارم تنهایی چیزی بخورم،
رفتم تو اتاق نگاهی به کتاب خونه کوچیکم انداختم هنوز کتابای پسر عمو رو بهش پس نداده بودم🤦♀
رفتم سمت کتاب یادت باشد برداشتم و نشستم روی تخت شروع کردم به خوندن:
((اعتقاد داشتم وقتی یک شهید جاوید الاثر میشود و پیکرش روی خاک ها می ماند این امید را داری کنار پیکرش یک گل زیبا شکوفا بشود که وقتی باد می وزد عطر آن گل در همه عالم بپیچد این یعنی زندگی.
این یعنی شهید است هنوز هم هست. اما در گلزار شهدا سردی سنگ مزار احساس زندگی را دور میکند.
از خانه یک راست به معراج شهدا رفتیم. اول خیابان عبید. همه چیز روی دور تند رفته بود چند ساعت بیشتر نگذشته بود که من از شهادت حمید باخبر شده بودم حالا پیکرش را به قزوین آورده بودند.
میخواستم بگویم حمید جان تو که با معرفت بودی حداقل من رو زودتر خبر میکردی طاقت ندارم اینقدر سریع همه چیز رو باور کنم. با نبودنت کنار بیام و همه چی رو تنهایی پیش ببرم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
طبق خواهشی که شب آخر داشتم و حمید داخل وصیت نامه نوشته بود قرار شد یک ربع با حمید تنها باشم بغلش کردم. نازش کردم. روی تنش دست کشیدم. همیشه به این لحظه فکر میکردم که در این لحظات یک خانوم به شوهر شهیدش چه حرفی میتواند بزند برای این دقایق آخر و بدون تکرار کلی حرف آماده کرده بودم ولی همه یادم رفته بود. سرم رو بردم کنار گوشش گفتم: یادت باشد! دوستت دارم. خیلی خیلی دوستت دارم. سرم را بلند کردم انگار که منتظر جواب باشم چند لحظه سکوت کردم دوباره در گوشش گفتم
حمید! دوستت دارم.))
همین جوری داشتم اشک می ریختم که گوشیم زنگ خورد کتابو گذاشتم تو کتاب خونه و گوشیو برداشتم دیدم باباس
+الو سلام بابا جونم
_سلام دختر بابا خوبی؟؟
+ممنون شما چیکار میکنین؟
_منم سرکارم بابا. زنگ زدم بگم یه دستی به سر و روی خونه بکش ببین چی کم و کسر داریم بگو من بخرم
+باشه فقط خبریه؟؟
_عمو اینا قراره بیان
+آها باشه چشم
_کاری نداری بابا جان
+نه بابا جون خدافس
-خدانگهدار
#ادامه_دارد
✍🏻 #به_قلم:
#نفیسه و #نگار
کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹