#پاسخ_چالش🙃
شرکت کننده دهم:☆خانوم شاه آبادی☆
*نظر من راجب چالشتون ؛دانستن سواد رسانه باعث پیروزی در جنگ نرم میشود*
⚔ @afsaranjangnarm_313📱
🌷🌺💐🌸🌼🌻🌼🍃🍄
خب بریم سراغ نظر سنجی😍
اول نظرات و خوب بخونید و بعد رای بدین👇🏻
EitaaBot.ir/poll/wgayu?eitaafly
تا ۹شب فرصت دارین رای بدین🙃
🦋🌺🌸💐💐🌼🌻🌸🍃
@afsranjangnadm_313
⇝✿°•° °°•°°•°° °•°✿⇜
#حاج_حسین_یکتا:
امروز وقتی شما در #فضای_مجازی قرار می گیرید #شهدا شما را نگاه می کنند، پس باید با #وضو باشید و ذکر «ما رمیت اذ رمیت» بخوانید.
شما الان بالای دکل #دیده_بانی قرار گرفتهاید و بخواهید یا نه، #وسط میدان هستید.
#شهدا_می_بینند...
🌹@afsaranjangnarm_313🌹
چادرم❤️
تاااج سرممم👑
چرا میخواهند تو را از من بگیرند؟😭😭😭
مادرم زهرا........
مادرم را دور دیده اند😔😔😔
آخر نمیدانند که خط قرمزش‼️
چادرش بود.🛑
🍃 @afsaranjangnarm_313🍃
#استوری
نرفتم کربـ💔ـلا اما
شنیدم عالمےدارد
بیا و کربلاییم کن
که من هم آرزو دارم😔
🌙@afsaranjangnarm_313🌙
👂درگوشی با مذهبی ها
#تلنگر
🔨مراقب باشیم ضربه از غرورمان نخوریم‼️
📛مبادا
بعضي از ما مذهبی ها
به خود غره شویم
وگمان کنیم
فرشته ای از ملائک مقرب درگاه الهی
و بی عیب و نقصیم❗️
نکند به دختران کم حجابمان به دیده ی انزجار بنگریم❗️
مبادا عیب های ظاهریشان را آنقدر در نظرمان بزرگ سازیم که نقص های درونی خود را فراموش سازیم ❗️
🔘نکند بجای اینکه
+دستگیری کنیم...
+هدایت کنیم با محبت به سمت خدا...
+راه را نشانشان دهیم...
+خوبی هایشان را بزرگ کنیم...
+ودست هاشان را به گرمی بفشاریم🤝
_فقط غیبتشان را کرده و عیب هاشان را بزرگ کنیم 😔
✨به خوبی ها دعوتشان کنیم با این نیت که عیوب پنهانمان به برکت این مهربانی و امربه معروف و نهی از منکر برطرف گردد.
✨با این دید که به خوبی های دوست کم حجابمان [که کم هم نیست] حجاب را هم اضافه کنیم.
✨تا به برکت دعای او از شر بدیهای درونمان رها شویم.
💫آمین
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
#به_وقت_خاطره 📜
حسین با اینکه سن کمی داشت خیلی زود با فداکاریهایی که از خودش نشون داده بود توانسته بود اعتماد فرماندهانش رو بدست بیاورد و مسئول قسمت مهم و حساسے در سوریه میشود.
خودش که چیزی نمےگفت و ما بعد از شهادتش از همکارهایش شنیدیم که ایشون خیلی رشادت در منطقه خانطومان و قبل از آن داشته.
یک شب یکی از بچهها به ایشون میگن درسته که میگی یه سری میرن سوریه و پای پرواز برمےگردند؟
ایشون جواب ندادند و فقط یک بیت شعر خواندند:
*بچه بازیست مگر عشق جگر میخواهد...
قدم اول این راه میخواهد،ایشون واقعا خودش نترس بود.به نظر من ذرهای از شجاعت امیرالمومنین(ع) در وجود ایشون بود.
واقعا نترس بودن.باکی نداشت. اگر ایشون #شهید نمیشد قطعا به یقیین در آینده جزء فرماندهان موثر سپاه میشدند.
{خاطرهای از #شهید مدافع حرم حسین معز غلامی💔}
🌴@afsaranjangnarm313🌴
🌹 #بسم_رب_العشق
❤️ #برای_همیشه
🌹 #قسمتپنجاهم
_شما اینجا چیکار میکنید؟
+اومده بودم یه رفیق پیدا کنم
_رفیق شهید!!!
+بله
_پیدا کردید؟؟
+بله فکر کنم ،خیلی گشتم اما یهو به دلم افتاد یه شهید گمنام باشه
_میشه بپرسم رفیق شهیدتون کیه؟؟
با چشم و ابرو به مزار همان شهیدی که بالای سر آن نشسته بود اشاره کردم اگر اشتباه نکنم منظورم را فهمیده بود که حس کردم لبخند ریزی زد
_خب با اجازتون من برم حتما کاری داشتید که اومدید اینجا منم کاری برام پیش اومد وگرنه می موندم تا برسونمتون
+نه خواهش میکنم خودم برمیگردم
_یاعلی
پسر عمو رفت اما بعد از چند قدم برگشت و گفت:
_می خواید با آژانس برگردید خونه؟
+اره
_نه نمی خواد من میرم دنبال سمیه یه جایی کار داره بعد میام اینجا منتظرتون میشیم لطفا اژانس نگیرید
خواستم چیزی بگم که ادامه داد
_لطفا تعارف نکنید
+باشه چشم خدانگهدارتون
نشستم کنار قبر شهید اولش نمی دونستم چی باید بگم ولی بعدش شروع کردم به درد دل کردن
یه جورایی انگار مطمئن بودم از جواب مثبتم
شاید اگه حتی استخاره هم نگرفته بودم
بازم جواب مثبت میدادم
انگار خود شهید منو تا اینجا کشونده بود تا حرفای پسر عمو رو بشنوم
تو حال و هوای خودم بودم که صدای کوشیم اومد
_عروس خانوم ما رسیدیم
+حالا کی به شما جواب مثبت داد؟
_یعنی نمی خوای بدی؟
+الان که نمیگم
_باشه اتنا خانوم پس پاشو زود بیا بریم خونه اونجا جوابتو بگو
+الان میام
جواب سمیه رو که دادم بلند شدم و دنبالشون گشتم بالاخره پیداشون کردم و رفتم سمتشون
سلام و علیکی کردیم که پسرعمو گفت.
_شرمنده دختر عمو میدونم این سمیه زنگ زد من گفتم شاید هنوز بخواید بمونین
سمیه گفت:
_حالا خوبه خودت عجله داری بریم خونه ببینی جوابش چیه منم نبرد جایی کار داشتم
که پسر عمو با ابرو اشاره کرد که مثلا نگه خیلی خندم گرفته بود
خلاصه کلی زیر لب براهم شاخ و شونه کشیدن منم سوار ماشین شدم و راه افتادیم طرف خونه
پسرعمو جلوی اب میوه فروشی نگه داشت و گفت آبمیوه میخورین و من و سمیه عین گروه سرود همزمان گفتیم
بله.ممنون
پیاده شد بعد از چند دقیقه برگشت و گفت:
_راستی نگفتین چی می خورین؟
سمیه گفت:
_تو این هوا بهتره یه چیز گرم بخوریم با شیر کاکائو داغ موافقین؟
من و پسر عمو تایید کردیم اون رفت تا سفارش بده
#ادامه_دارد
✍🏻 #به_قلم:
#نفیسه و #نگار
کپی بدون ذکرنام نویسنده ممنوع🚫
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌷🌺💐🌸🌼🌻🌼🍃🍄 خب بریم سراغ نظر سنجی😍 اول نظرات و خوب بخونید و بعد رای بدین👇🏻 EitaaBot.ir/poll/wgayu?eita
#برنده_چالش😍
شرکت کننده سوم👏🏻👏🏻
بیان پیوی برا جایزه🙃