#جانم_رهبر
💚💛💚💛💚💛
عاشق روی توام،دست بردار از دل من
به خدا جز رخ تو حل نکند مشکل من...🌓
#مقام_معظم_دلبری
#تولده_آقامونه😍
💚💛💚💛💚💛
@afsaranjangnarm_313
#جنگ_نرم
💄📡💅📱
از مؤلفه های امنیت ملی جمهوری اسلامی مسأله دین و مذهب است.
خدشه وارد کردن به دین و مذهب به معنای خدشه وارد کردن به امنیت ملی و هویت ها می باشد.
به همین دلیل بعد دینی #جنگ_نرم دشمنان علیه جمهوری اسلامی را می توان مهم ترین بعد #جنگ_نرم دانست.
💄📡💅📱
@afsaranjangnarm_313
#پارت_43
#واقعیت_درمانی✨
روزها پشت سر هم میگذشتن و روز درمیون همراه کمیل و زینب میرفتم فیزیوتراپی....
دکتر می گفت روند درمانم خیلی زود داره انجام میشه و خیلی زود می تونم دوباره رو پام واستم....
از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم به خودم قول داده بودم اگه تا 6 ماه دیگه خوب شم به محمد جواب مثبت بدم البتههههه با یه شرطی
می خوام ازش بخوام به عنوان مهریه م هرسال اربعین ببرتم کربلا😍
البته نذر کرده بودم که اگه امام حسین شفام بده هرسال تو راهش قدم بردارم🙈
زینب این چند وقت واقعا برام خواهری کرده اومد پیشم
+میبینم که کم کم داری و خوب میشی
-بله دیگه وقتی انگیزه پشتش باشه چرا که نه
+خجالت بکش دختر مثل اینکه من خواهر شوهرتماااااا
-اولا درحال حاضر بنده خواهر شوهر شمام دوما تو و کمیل قصد ندارین من و عمه کنین؟🤕 بابا دلم پوسید اخ زودتر بیاد این جیگر عمه😍
+یکم صبر داشته باش دختر
-میگماااا زینب تو جدیدا خیلی مشکوک شدی
شوهرت جدیدا خیلی هوات و داره هاااا نمیزاره به سیاه و سفید دست بزنی نکنه خبریه
زینب خجالت کشیده لب گزید
نیم خیز شدم
-اره زینب؟😍
+عمه فداش شه الهی
-هیس کوثر اروم تر
+الهی قربونت بشم من زینب چند ماهته؟
-هنوز 1 ماهمه
+وای خدایا شکرررررت خیلی خوشحال شدم بیا بغلم ببینمت زن داداش😍
زینب اومد میشم و بغلش کردم اصن باورم نمیشد کمیل بابا شده باشه😂
+من حساب اون کمیل و می رسم بابا میشه و به من نمیگه هاااا😡
-اذیتش نکنیاا
+کمتر طرف شوهرجانت و بگیر واستا بیاد خونه حسابش و دارم💪🏼
زینب خنده ای کرد که صدای در داومد
+حلال زاده ست اقای محترم
شروع کردم به داد زدن
+کمیللللل هوووووی بیا اینجا کارت
درحالی که دوتا شاخه گل دستش بود وارد اتاق شد یه شاخه رز برای زینب و یه شاخه گل مریم برای من
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
#پارت_44
#واقعیت_درمانی✨
بازم گل خریده بود انگار عادتش شده بود هفته ای یه شاخه گل نمی خرید نمی شد....
زینب به احترامش بلند شد ولی من دست به سینه روم و کردم اونور
-یا خداااا چیشده؟
جوابش و ندادم
-کوثر
+بله؟
-همیشه می گفتی جانماا
+همیشه اتفاقی برات میوفتاد اولین نفری که خبر دار میشد من بودم😞
یه نگاه به زینب انداخت...
-گفتی بهش
زینب لبخند دندون نمایی زد و سرش و تکون داد
-الان قهری
یه نگاه بهش کردم
+مگه میشه با جنابعالی قهر کنم اونم مخصوصا وقتی داری بابا میشی😍
-کوثر باورت میشهههه من دارم بابا میشم😍
+خودت بچه ای😂
-زبون نریز دختر بلند شو حاضر شو امروز اخرین وقت دکتر داریا
+از اونور باید ببریم بهم شیرینی بدی
-چشمممم
باورم نمیشد بعد از چند وقت تونستم بدون کمک رو پاهام واستم درد داشتم ولی می ارزید شروع کردم به راه رفتن اولین قدم.... دومین قدم....
از خوشحالی گریه م گرفته بود از مطب که اومدیم بیروم زینب بلافاصله زنگ زد و به محمد خبر داد قرار شد مامانش زنگ بزنه و قرار خواستگاری و بزاره
یه نگاه به خودم تو ایینه می کنم یه پیراهن بلند سفید....
روسری سفید....
چادر سفید.....
امروز روز وصاله.....
دوسال از روزی که محمد و دیدم میگذره .....
مامان با اسفند اومد مدام قربون صدقه م می رفت....
نگاهم به زینب افتاد که شکمش کم کم داشت بزرگ میشد و راه رفتن سخت تر براش....
بابا صدامون کرد سوار ماشین شدیم و رفتیم حرم...
بعد از ده دقیقه رسیدیم حرم یاد اولین باری افتادم که با محمد اومدیم حرم
وارد صحن دارالحجه شدیم....
چشمم به محمد افتاد...
تو کت و شلوار چقد قشنگ شده بود....
سلام کردیم و کنار هم پای سفره ی عقد نشستیم
بعد از سه بار وکالت گرفتن عاقد می خواستم بله رو بگم که محمد گف
-برام ارزوی شهادت می کنی؟
دلم لرزید ولی مگه لیاقت محمد کمتر از شهادت بود؟سرم و تکون داد و گفتم
+با اجازه امام زمانم....شهید حججی...شهید هادی و بزرگ ترا بله😌
همه دست زدن و حلقه هارو دست هم کردیم محمد حلقه رو دستم کرد و بعدش پیشونیم و عمیق بوسید....
کمیل اومد در گوشش گفت
+نماز ایات واجبه بهت. .
چشم غره ای رفتم محمد دستم و گرفت و باهم رفتیم تو صحن...
کنار هم ایستادیم و محمد گف
+کوثر به همین امام رضا قسم خوشبختت میکنم
ولی مگه من الان خوشبخت نبودم؟منی که به عشقم رسیده بود
-تعریف من از عشق همان بود که گفتم
+دربند کسی باش که دربند حسین است
#پایان
✍به قلم:
ث.نیکو تدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
🦋💚بسماللهالرحمنالرحیم💚🦋
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
•°•🌸✨اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج✨🌸•°•
🌺 @afsaranjangnarm_313 🌺
#چادرانه
💚☘💚☘💚☘
همه می گویند:
میان عده ای با کلاس بودن امل بودن جرعت می خواهد...😒
اما من می گویم:
میان عده ای حرمت شکن
حرمت نگه داشتن،شجاعت است...😍
شیر زن❗️
به خودت ببال💪
بدان که میان عده ی کثیری
لیاقت داشتی که مدافع
چادر مادر باشی❤️...
☘💚☘💚☘💚
✨ @afsaranjangnarm_313 ✨
#یکم_سیاست
#سیاست_کانادایی
☑️مرگ دهها سالمند مشکوک به کرونا در آسایشگاههای کانادا
🔴کارکنان خانه سالمندان از ترس ابتلاء به کرونا گریختند!
🔵مسئولان مونترال کانادا از مرگ ۳۱ سالمند در آسایشگاهی که کارکنانش از ترس ابتلا به کرونا محل کار خود را ترک کرده بودند و سالمندان بینوا را به حال خود رها کرده بودند، خبر دادند.
پ.ن:اگه این موضوع خجالت آور تو ایران رویداده بود هیا هو راه می انداختند که ایرانیا بی فرهنگ و وحشی وبی تمدن وهزار لیچار دیگر ، که صد برابر این ها لایق خودشونه نثار مامیکردند حال اینکه تو موضوع کرونا غربیها ثابت کردند که از حیوان پست تر هستند .
🎇 @afsaranjangnarm_313 🎇