پیرامون آسیب شناسی آرا و رفتار قشر مذهبی- انقلابی نکات متعددی وجود دارد که به تدریج منتشر خواهم کرد.
تحلیل چند بعدی و واقع گرایانه ی این انتخابات، خط مشی ما را در آینده مشخص می کند و چنانچه در رفتارشناسی مردم و قشر انقلابی اشتباه و خطا شود، بازهم شکست ها تکرار خواهد شد ...
✅@afsarsalamati
حتی سخت ترین کلماتش
برایم آنقدر سنگین نیست
حتی شلاق ترین جملاتش
و آتشین ترین آنها
اساسا حافظه ام خیلی به خاطر نمی سپارد
مگر جمله ای که برایم بار هیجانی بالایی داشته باشد
و این جمله:
"فی قلوبهم مرض، فزادهم الله مرضا"
می کُشد انسان را ...!
اگر تمام عمر و زندگی ات را
صرف آن کنی
که مشمولش قرار نگیری
تضمین می شود داد
که نه خسران کرده ای
و نه حیران بوده ای
و نه میشوی!
چشمت که می خورد به نام های بزرگ
به پیشوندهای آیت الله و دکتر
که سرگردانند و پرخطا
در بزنگاه ها،
می فهمی سرانجام اجرایی شدن این قانون را
بر وجودت و حالت و تقدیرت،
در دلت مرض است
و طبیب جمله دردها
به جای درمان
روز به روز بر مرضت بیافزاد
میدانی یعنی چه؟
یعنی هر روانپزشک و روانشناس مدعی درمان.
ناکام می مانند، ناکام
وای بر این مریضی افزایشی
که اگر شروع شود در جامعه ای
آن جامعه هم مبتلا می شوند به همه گیری
و این همه گیری، جامعه را می برد به سراشیبی
✍زهرا کیایی
✅@afsarsalamati
افسر سلامت روان
پیرامون آسیب شناسی آرا و رفتار قشر مذهبی- انقلابی نکات متعددی وجود دارد که به تدریج منتشر خواهم کرد.
.
سکانس اول: دروغگویی
آنچه در رفتارشناسی انتخابات اخیر بیش از هرچیز به چشم می آید نوعی تعدد و تشتت در تصمیم گیری هاست که می توان رد آنرا از چهره ها و بزرگان سیاسی و مذهبی و اجتماعی تا دانشگاهیان و دانشجویان و سپس مردم عام مشاهده کرد.
علی رغم آنکه در نگاه کلی، پس از شهادت رییس جمهور خدمت، به نظر می رسد مردم شبیه ترین شخصیت را در برگه رای خود بنگارند و انتخابات ساده ای پیش رو خواهیم داشت اما با یکی از پیچیده ترین و نزدیک ترین انتخابات مواجه شدیم که به سختی توانست نظر اکثریتی از مردم را روی یک گزینه تجمیع کند و او را با اقتدار به صندلی ریاست بنشاند!
بزرگان طیف های سیاسی و به ویژه دو طیف اصلی اصولگرا و اصلاح طلب در انتخاب یک کاندیدای واحد ناتوان ماندند و نتیجه انتخابات نیز نشان داد که مردم نه تنها از این دو طیف بلکه تفکرات فرعی دیگری چون جبهه پایداری و اعتدال و... نیز گذر کردند و جامعه ایران (مردم) دچار فقدان مرجعیت سیاسی است.
فقدان مرجعیت سیاسی و اجتماعی برای یک جامعه خطری بزرگ محسوب می شود به ویژه در مورد ایرانیان که در دهه های گذشته به ملتی متحد و با پیوند بالای عاطفی بین مردم و مسئولین خود شناخته می شدند و مشارکت های اختیاری بالا در انتخابات ها را با ارقام 70-80-90 درصد برای خود ثبت کرده است.
وحدت نگاه و اجماع نیازمند مرجعیتی قدرتمند است که تاریخ جمهوری اسلامی مفتخر است به داشتن چهره های اینچنین که در راس آن ها امام خمینی (ره) و امام خامنه ای حفظه الله می درخشد.
سالهای اصلاحات از خرداد 76 تا پایان دوران روحانی (که با عنوان پوششی اعتدال وارد گود شد) آبستن شعارها و اتفاقات مختلفی بود اما مهم ترین و در راس آن، پایین کشیدن جایگاه رهبری و ولایت فقیه بود. نوک تمام شعارها و انتقادات از کف خیابان ها تا روزنامه ها و مواضع سیاسیون به این جایگاه بود و هاشمی رفسنجانی به عنوان پدرخوانده اصلاحات مواضع بسیار در این باب داشت که از ظرفیت متن بیرون است.
نکته مهم آنجاست که ضرورتا نوک پیکان حملات به سمت آیت الله خامنه ای نبود بلکه آنچه مهم و محوری بود، "جایگاه ولایت فقیه" است.
ولایت فقیه در جامعه ایران نخ تسبیحی است که جامعه رنگارنگ و متنوع فکری و فرهنگی و مذهبی ایران را بهم متصل و یکدست می کند و به آسانی می توان رد مبارزه با این نخ تسبیح را در منشا آن یعنی سفارت انگلستان و فرانسه و کاخ باکینگهام و الیزه جست که درس خوانده های غرب که اغلب از جماعت اصلاحات اند مجریان میدانی آن بودند.
تاکتیک اصلی این مجریان در تحقق بیرون کشیدن این نخ تسبیح همان تاکتیک قدیمی اما بسیار بسیار کارامد "دروغ" بوده است که هرچقدر هم عجیب و باورناپذیر اما طبق فرمول آنقدر تکرارش کن تا باورپذیر شود...
این تاکتیک در سطح وسیع نخست، یاران نزدیک ولایت را و سپس خود او را در سال های 76 تا 84 در سطح رسانه های مکتوب و پس از آن سالها در دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی و در دوره های اخیر با کمک سلبریتی های (سیاسی و ورزشی و هنری و...) داخلی و حتی خارجی ها و رسانه های آنان آماج قرار داد.
دروغ پیامدهای روانشناختی فردی و اجتماعی گسترده ای را به دنبال دارد که از جمله آن می توان به سرگردانی و آشفتگی. بی اعتمادی. بدبینی. موتیسم یا سکوت انتخابی. آشوب و اعتراض. بالا رفتن خشونت و پرخاشگری فردی و گروهی. رقابت های ناسالم. تضعیف ارزش های فردی و اجتماعی. تضعیف معنویت و دوپینگ نیازهای قدرت طلبی و آزادی خواهی در بین مردم و... را نام برد که تنها یک مورد از این پیامدها سبب آسیب های بزرگ اجتماعی می شود.
رفتارشناسی انتخاباتی مردم را می توان با نوعی تناقض، تردید، سرگردانی و آشفتگی توصیف کرد و جمعیتی پنجاه درصدی که دست به موتیسم یا سکوت انتخابی زدند.
دروغ، بزرگ ترین پیامدش بیمارسازی فرد و جامعه است. این روش به تدریج هویت فردی و جمعی را سست می کند تا هویتی جدید را به او غالب کند. هویتی که مقصود طراحان این عملیات روانی است. با سست شدن هویت یک فرد و اجتماع، تزریق باورها و ارزش ها و هویت جدید، کار سختی نخواهد بود! تزریق آرا که یک پیامد طبیعی است...
✍زهرا کیایی
✅@afsarsalamati
افسر سلامت روان
پیرامون آسیب شناسی آرا و رفتار قشر مذهبی- انقلابی نکات متعددی وجود دارد که به تدریج منتشر خواهم کرد.
.
سکانس دوم: بی انگیزگی
از خصایص برتر انقلاب ایران و پیامد آن شکل گیری نظام جمهوری اسلامی، پیوند مثال زدنی حکومت و حاکمین با مردم بوده است. حاکمینی که از بطن مردم برمی خاستند و چون مردم زندگی می کردند و همانند آنان و بلکه پیشتازتر از آنان برای آرمان های انقلاب مال و جان و آبرو می دادند، شهید می شدند و شهید می دادند.
فقط در بهشت زهرای تهران یک حکومت شهید خوابیده است که وزیر و نماینده مجلس دارد تا رییس جمهور و نخست وزیر و رییس قوه قضا و...
وقتی مدیران و حاکمان از مردم باشند، زبان مردم و خواست مردم را می دانند و بدون منفعت طلبی های حزبی و گروهی، سعی در تامین آن دارند.
مردم این سعی را می بینند و "امید" و "اعتماد عمومی" و نیز "احساس تعلق" که سه گزاره روانشناختی مهم پیوند بین حاکمیت و مردم است شکل می گیرد همانطور که این فرمول در حالت عکس آن، پیوندها را می گسلد و امید و اعتماد و تعلق را از بین می برد.
بزرگترین پیامد این فرآیند، کاهش انگیزه است.
در انتخابات اخیر آنچه بیش از هرچیز به چشم می آمد و منجر به نیامدن 50 تا 60 درصد مردم پای صندوق های رای شد، "بی انگیزگی" بود. کم نبودند کسانیکه بر اهمیت حضور واقف بودند و توصیه های دینی را از سوی مراجع پذیرفته اند و... اما انگیزه رای دادن ندارند!
وقتی چهره های سیاسی و هنری و مذهبی و ورزشی و... سطح زندگی هاشان از مردم فاصله می گیرد و دستگاه قضا در مجازات مجرمین در سطح چند شعار و محاکمه تعدادی انگشت شمار آنهم در سکوت اکتفا می کند و مردم در مقابل چشمانشان هرروز و هرروز شاهد فاصله گرفتن مسئولین از خودشان هستند و زبانشان با آنها غریبه تر می شود و در کنار آن اضافه کنیم لگدمال شدن ارزش های دینی چون حجاب و شعائر مذهبی را توسط سلبریتی ها و مردم کف خیابان ها و بدون مواجه ای درخور و...
بی انگیزگی یک دلیل مهم دیگر هم دارد و آن نداشتن رسانه و نه حتی ضعف آن است! نداشتن رسانه یعنی نبودن زبان مردم و البته خود رسانه هم با همان دلایل بالا، از فهم زبان مردم فاصله گرفته و جمعیت مذهبی و غیرمذهبی، هیچ یک آنرا زبان خود نمی دانند! تبیین دستاوردهای دولت و نظام نیز که خود منجر به قدرت و غرور و تعلق می شود، در این بی رسانه ای ذبح شده و جای آن را پمپاژ ناامیدی توسط رسانه های رقیب می گیرد. به این ترتیب هموطنان خارجی به دلیل دیدن قدرت ایران از نگاه دور، انگیزه آمدن و رای دادن به نامزد اصلح را در زیر بمباران فحاشی ها دارند اما ایرانی داخل کشور حتی برای آینده بهتر و وضعیت اقتصادی مناسب تر، انگیزه حضور ندارد.
جملگی این موارد نه آنکه سبب ریزش جمعیت عمومی جامعه بلکه سبب ریزش طرفداران اصیل انقلاب اسلامی شده است که برای عدالت و دین قیام کردند و جنگیدند!
از همینرو علاوه بر جمعیتی که عدم مشارکت را برگزیدند، بسیاری از مردم مذهبی در رفتاری ماکوس و از سر خشم و ناامیدی، آقای پزشکیان را منتخب خود دانستند، درحالیکه نسبت به نزدیکی آن به دولت روحانی واقف بودند.
✍زهراکیایی
✅@afsarsalamati
هدایت شده از حریم دل. 🌱
میره علی اکبر آهسته آهسته.mp3
8.26M
◼️ میره علی اکبر، آهسته آهسته
🎤 حاج میثم مطیعی
#مداحی
هدایت شده از حریم دل. 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در شرح فراقت چه نویسم که نگنجد...
شرح غم هجران تو در هیچ کتابی....:)♥️🕊
افسر سلامت روان
پیرامون آسیب شناسی آرا و رفتار قشر مذهبی- انقلابی نکات متعددی وجود دارد که به تدریج منتشر خواهم کرد.
.
سکانس سوم: کمال گرایی
مهم ترین سکانس و علت نتایج انتخابات اخیر، کمالگرایی و نگاه وسواس گون است.
طبق فرموده حضرت آقا قریب به اتفاق مردم ایران علی رغم ظواهر متنوع و متفاوت شان، مومن و دین مداراند. بسیاری مردم حتی ممکن است خودشان ظواهر دینی را رعایت نکنند اما وقتی در جایگاه قضاوت می نشینند، دنبال فردی با نشانگان یک مومن هستند و با خط کش دیرینه تاریخی و مذهبی شان آدم ها را اندازه می گیرند. اینرا اضافه کنید به ویژگی کمال گرایی ایرانیان که شهید مطهری آنرا از صفات مردم ایران در طول تاریخ می داند.
در علم روانشناسی کمال گرایی در عین حالیکه یک صفت مثبت به حساب می آید از مهم ترین ریشه های رفتاری فرد وسواس است. به این معنا که چنانچه این ویژگی در مدار درست و سلامت، هدایت نشود عامل جزئی نگری به امورات و در نهایت ابتلا به انواع وسواس ها خواهد شد. وسواس تنها شامل وسواس آلودگی نیست بلکه ما انواعی از وسواس ها را شامل وسواس جبری- نجسی و پاکی- وسواس مذهبی- وسواس چک کردن و... را نیز داریم.
پایه وسواس، ترس است و در وسواس مذهبی فرد دچار افکار تکرار شونده درباره احتمال ابتلا به گناه، و ترس از آن می شود. در این حالت به شکلی وسواس گون به رفتارهای خود و دیگران نگاه می کند که مباد گناه آلود باشد و خود و دیگران را در معذوریتی شدید قرار می دهد، این نگاه به ویژه در اموراتی که برای فرد اهمیت بیشتری داشته باشد نمایان تر است.
اما انتخابات و نگاه کمالگرایانه و وسواس گون به یک امر مهم برای مردم ایران: دعوای طرفداران هر سه کاندیدا و به ویژه دو کاندیدای مطرح جبهه انقلاب، جملگی از این منظر قابل تحلیل است. درحالیکه هردو کاندیدا در جبهه انقلاب اند و فداکارانه در تمام سالهای بعد از انقلاب برای ایران تلاش کرده اند و در حالیکه کارنامه عملیاتی درخشانی دارند اما طرفداران بر روی جزییات متمرکزاند و به حکم آن یکدیگر را از دایره انقلابی گری بیرون می اندازند و یا به دلیل یک خطا، او را شایسته مسند ریاست جمهوری نمی دانند و حکم به فساد او می دهند.
یک ترس روشن وسواس گون از حاکم شدن فردی گناهکار و فاسد، در میان آنان مشاهده می شود و در این میان جناح مخالف که در خطاها تا گردن، غرق است رها می شود و بالا می آید... چرا؟!
چون قشرخاکستریِ نظاره گر این کشمکش های وسواس گون، از این نگاه ریزبینانه ی سخت گیرانه به سطوح آمده اند و همچون نوجوانی که می خواهد خود را از بکن نکن های مداوم والدین خلاص کند، پا به فرار به سوی میدان مقابل می گذارند.
وسواس و کمال گرایی به ویژه در قشر مذهبی، سبب فرار جوانان و نوجوانان و قشر خاکستری به سوی دیگر شده است.
سوی دیگر هرچه که می خواهد باشد، غرب باشد یا یک نگاه متحجرانه در داخل! فقط سوی دیگری غیر از سویی که در او احساس کنترل شدید و سلب آزادی را می دهد...
بخش زیادی از جمعیت خاموش که دست به هیچ انتخابی نزدند نیز با همین تفسیر قابل تشریح اند بعلاوه ناامیدی آنها از همه کاندیداها...
همه مردم، کمالگرایانه به دنبال بهترین گزینه اند، یا آنرا در یکی از کاندیداها یافته اند و یا خیر! آنها تحت تاثیر رسانه و تمرکز آن بر ایرادات یک کاندیدا به این نتیجه می رسند که او شایسته نیست. تفکر ریزبینانه و وسواس گون سبب می شود تا آنها از نگاه چندبعدی و کلان فاصله بگیرند و تنها با در نظرگرفتن یک بعد فساد یا سلامت مالی و اخلاقی، دست به قضاوت بزنند.
اینجاست که شهید چمران همه را به نگاه کلان تخصص و تقوا فرا می خواند...
✍زهراکیایی
✅@afsarsalamati
سکانس پایانی ☝️
با توجه به محدودیت فضا، امکان تشریح بیشتر مطلب وجود نداشت، در صورت هرگونه سوال در اینباره، پاسخگو خواهم بود...
( واکنش سالومه به فوت سعید راد👆)
خدا بیامرزد سعید راد را!
ما هنوز هم سلبریتی نه! هنرمند کم نداریم.
اما ظاهرا هنر بالاتری می خواهد که ما نداریم! و آنهم ارج نهادن به هنر هنرمندانی اینچنین و جمع کردنشان و استفاده کردن از هنرشان برای تقویت قدرت رسانه ایمان است!
می دانی علتش را؟! چون گرفتاریم!
گرفتار عدم انعطاف و سختی!
گرفتار انجماد فکری!
تصلب فکری!
گرفتار خطاهای متعدد شناختی که یکیش تفکر دوقطبی است، یکیش تعمیم افراطی است، دست کم گرفتن رویدادهای مثبت است، نتیجه گیری سریع، فاجعه سازی و... که توضیحات مشروح دارد.
ناتوان در سلم و لمن سالمکم
ناتوان در پذیرش تفاوت ها
ناتوان در کنار هم بودن ها و خود و فقط خود را برتر ندیدن ها...
✅@afsarsalamati