eitaa logo
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
1.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹نابْ تَرینْ نُکاتِ زندگیِ شهدا و علما ❣فضایی صَمیمی و دُورْ از قیلُ و قالِ دُنیا❣ 🌷کشکول 💗حرف دل 👌 #کوتاه_کاربردی_جذاب_خاص 🍃بعد خواندن مطالب خودتان قضاوت کنید. 💌دوستانتان را به این بزم زیبا دعوت کنید. ارتباط با ادمین: @darabi_mohammdebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️: 💎امام هادی علیه السلام هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد،مصائب دنیا بر وی سبک آید،گرچه تکه تکه شود 📚تحف العقول،ص۵۱۱ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸شرحی بر لزوم حکمرانی رسانه در ایران ⭕️ راه های شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن چیست؟ ⭕️ نقش حاج قاسم های فضای مجازی در دفاع از انقلاب اسلامی چیست؟ ( پژوهشگر فضای مجازی و رسانه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب ☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 🔴 کلیپ بسیار زیبا و تاثیر گذار 🔵 آیا ما به عهدمون با امام زمان صلوات الله علیه وفادار بودیم؟ 🎙
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
4⃣ اینهمه مقام معظم رهبری خطر #نفوذ را هشدار می‌دهند، برای آن است که در هر گروه یا ملتی قدرت نفوذ جد
5⃣ به امید کمکی دیگر به مردم و جانی دوباره به قیام جنگل، به همراه گروهی از یارانش، برای‌ ملاقات با یکی از حامیان خود، (رشیدالممالک خلخالی)، بسوی گیلوان‌ حرکت کرد. در دامنه کوه گیلوان، دچار‌ بوران‌ و برف شدیدی شده، افرادش یکی‌ پس‌ از‌ دیگری‌، یا‌ از‌ کوه پرت شدند‌ و یا‌ راه را گم کرده، یا زیر برف ماندند. 😔 👈 میرزا ماند و یکی از یاران وفادار خود به‌ نام‌ کائوگ‌ آلمانی معروف به هوشنگ! این دو به طرف کوه‌های تالش حرکت کردند، ولی سرانجام آنها نیز درحالیکه میرزا، هوشنگ را به کول گرفته بود، زیر فشار سرما و برف، از توان افتاده و در روز جمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰، دچار یخ زدگی شدند. 😥 وقتی بدن یخ زده میرزا را اهالی پیدا کردند، «محمدخان سالار» که از بدخواهان میرزا بود، اجازه دفن را نداد و درحالیکه میرزا هنوز نمرده بود سرش را از بدنش جدا کرد و آن را تسلیم فرماندهان نظامی کرد. 👈 بدستور رضاخان سر میرزا را مدتها در رشت در معرض تماشای مردم قرار دادند تا درس عبرتی باشد برای کسانی که در مقابل استعمار انگلیس می ایستند !!!😭 🔹 سپس خالو قربان (که قبلاً از یاران میرزا بود و افکار کمونیستی داشت، اما بعداً به او خیانت کرد و به رضاخان پیوست)، سر میرزا را به رسم ارمغان به تهران و برای رضاخان آورد !!😥 ادامه دارد ✍ 🆔 @afzayeshetelaat
✅ امام خامنه ای: حاج قاسم خودش، حاج قاسم شده. یعنی هر کس رفت وارد میدان شد، میاندار شد، کار بیشتر کرد ، می شود ...👌 ✍ آری ! جهاد حاج قاسم در «جهاد دفاعی» بود و عرصه جهاد بر هیچ جهادگری بسته نیست... ❗️ شاید کسی توان «جهاد دفاعی» یا «جهاد علمی» یا حتی «جهاد سازندگی» را در خود نبیند ، ↩️ اما «جهاد فرهنگی» را که می تواند بکند، حتی شده با یک «امر به معروف و نهی از منکر» !❗️ 👌 الگویش هم می تواند «شهید علی خلیلی»، «شهید محمد محمدی» و امثال اینها باشد. 🌷 روح همگی ی جهادگر شاد باد 🌷 هنوز هم نه راه بسته است و نه در باغ شهادت ! 👌 فقط رهرو قابل میخواهد❗️ 🆔 @afzayeshetelaat
👆👆 کنایه کیهان به گزارش عملکرد صد روزه حسن روحانی به مردم در آذر ۹۲ که سراسر حمله به دولت سابق بود !!! 👌 مقایسه شود با گزارش صد روزه آیت‌الله 👌 ❗️ شاید شکر مازندران و شکر هندوستان هر دو شیرین باشد ، اما این کجا و آن کجا ؟؟!!❓😄 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
#دلایل_صلح_امام_حسن (ع) 7⃣2⃣ تاریخ برای عبرت است و آزمونی برای ما، که اگر ما نیز در همان شرایط تاری
(ع) 8⃣2⃣ یکی دیگر از وجوه مظلومیت (ع) این است که ده سال بعد از صلح، در قید حیات بود و سختی‌، ناملایمات و مصیبت‌ها را می‌دید و تحمل می‌کرد .😔 ↩️ از این رو است که برخی معتقدند مظلومیت (ع) از امام حسین (ع) بیشتر است، البته خود امام حسن مجتبی (ع) خطاب به برادرش امام حسین (ع) می‌فرماید: هیچ روزی مثل روز عاشورا نمی‌شود. 😭 👈 اوج تمام مصائب و ناملایمات امام حسین (ع) ، تنها در یک «روز» یعنی «روز عاشورا» بود. 👈ولی (ع) « ده سال» ظلم‌ها و بیدادهای معاویه را تحمل کرد!! 😱 «ده سااالللللل» !!! 😔 👈 و چنین نبود که کنجی بنشیند، عبادت کند و احیاناً به فقرا هم رسیدگی داشته باشد!!❗️ 👌 بلکه ایشان در بعد سیاسی جامعه حضور موثری داشتند، ↩️ تقیه (ع) نیز (همچون سایر ائمه ای که ناچار به تقیه بودند)، به شیوه مدارا و کنار کشیدن و عدم مبارزه نبود !❌ 👌 بلکه به شیوه تغییر تاکتیک مبارزه بود.↪️ 👌 با فکر و اندیشه، برای پرورش انسانها در بستر جامعه در بعد اجتماعی و سیاسی و مذهبی، و نیز بر اساس مصالح مسلمین و جامعه اسلامی، برنامه‌ریزی و طرح‌ریزی می‌کرد و تا جایی که برایشان مقدور بود، از فروپاشی اسلام توسط معاویه جلوگیری کرد. ⚠️ مردم آن عصر اگر با خود ، چنین رفتاری پیشه نمی کردند، یقیناً کار به تیرباران پیکر امام ، و بعدها کار به واقعه عاشورا نمی کشید❗️😔 ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat
✅ امروز ۱۴ آذرماه و سالروز تولد پسری در خانواده بابایی است که نامش را عباس گذاشتند و البته نمی دانستند که این پسر ، با تعهد و تقوا و کفایت و لیاقتی که از خود نشان خواهد داد و با شهادت خود، نام بابایی را جاودان خواهد کرد. 🌷 یکی از زبده‌ترین و موثرترین فرد و در عین حال عارف مسلک، از خلبانان ماهر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس بود که تقوا، تعهد، تخصص و عملکردش موجبات رضایت امام خمینی (ره) و تحسین امام خامنه ای شد و خوشا به سعادت آن کس که رهبر ، مولا و مقتدایش از او چنین راضی است 🌹 👌امام خمینی ره، تصویر فوق را با چنین جمله ای مزین و امضا کرده اند: «خداوند رحمت فرماید این شهید سعید ما را 🌷 👌و امام خامنه ای در توصیف وی فرمودند: «در میان رزمندگان، شهید بابایی یک انسان بزرگ و یک چهره‌ ماندگار و فراموش نشدنی است.»🌷 🌷 روحشان شاد و یادشان گرامی باد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم در پست های بعدی با این شهید بیشتر آشنا شوید👇 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
#در_گذر_تاریخ ✅ امروز ۱۴ آذرماه و سالروز تولد پسری در خانواده بابایی است که نامش را عباس گذاشتند و
✍ 1⃣ عباس بابایی ۱۴ آذر ۱۳۲۹ در قزوین متولد شد، و پس از اخذ دیپلم در رشته پزشکی قبول شد اما بدلیل علاقه به خلبانی، وارد نیروی هوایی شد و مسیر زندگیش طور دیگری رقم خورد. 🔹پس از دوره مقدماتی در سال ۱۳۴۹ همانند دیگر خلبانان ایرانی، برای آموزش پیشرفته خلبانی به آمریکا اعزام شد ↩️ اما با تعهد ، ایمان و تقوایی که داشت، نه تنها در آن محیط هضم نشد بلکه وجود مؤثری بود که هم دوره ای هایش را نیز تحت تاثیر قرار می داد. ❗️ خاطرات و هم دوره ای هایش در آمریکا، از جمله خاطراتی است که می تواند و حجتی باشد بر سایر تحصیل کردگان غرب و نیز غربگدایان ❗️ 👌 در این مورد تنها به ذکر دو خاطره کفایت میکنم : ⬅️ حفظ اصالت و دوری از غربزدگی : که برای برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفته بود طبق مقررات دانشکده می‌بایست به مدت دو ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق می‌شد. او در آن شرایط تمام واجبات دینی خود را انجام می‌داد و از بی‌بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود. 👈هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگی‌ها و روحیات عباس نوشته، یادآور می‌شود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی‌تفاوت است. از رفتار او بر می‌آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی است و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است.همچنین اشاره کرده که او به گوشه‌ای می‌رود و با خودش حرف می‌زند که منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است. ادامه در پست بعدی👇 🆔 @afzayeshetelaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
✍ 1⃣ عباس بابایی ۱۴ آذر ۱۳۲۹ در قزوین متولد شد، و پس از اخذ دیپلم در رشته پزشکی قبول شد اما بدلیل عل
2⃣⬅️ ماجرای فارغ‌التحصیلی اش از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال‌های ژنرال برمی‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود و ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود. با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. 😔 انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا ، نماز را می‌خوانم. ان‌شاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالیکه بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت، زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»🌹 ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat