۱۷ مهر
اگر
@agaar1
17
دنبالکننده
0
عکس
0
ویدیو
0
فایل
اگر. [ اَ گ َ ] ( حرف ربط ) اِن ْ و لو عربی. و مخفف آن «گر» و «ار» آید. به معنی هرگاه. چنانچه. بشرطی که.
مشاهده در ایتا
پیوستن
اگر
17 دنبالکننده
دانلود
اگر
اگر یک تار مو هم میفروشی، من خریدارم.
اگر
گر برود جان ما در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست
اگر
گر برآید ز دوریات صد سال هم خیال تو از نظر نرود
اگر
گر سرَم میرود، از عهدِ تو سر بازنپیچم.
اگر
اگر نه با تو نِشینم، مرا ز عشق چه باقی؟ وگر نه روی تو بینم، مرا ز دیده چه حاصل؟
اگر
گر حال مرا حبیب پرسد گویید بیمار غمت را نفسی هست هنوز
اگر
گَر میخری شکسته، تو خود ما شکسته ایم وَر خسته میپذیری، ما سخت خسته ایم
اگر
اگر چه آخر روز است و راه منزل، دور هنوز اگر قدمی مینهی، به هنگام است
اگر
گر گزندت رسد ز خلق، مرنج که نه راحت رسد ز خلق نه رنج
اگر
گر میسر نشود تا که ببینم رخ یار لیکن از دور دهم عرض سلام و ادبی
اگر
گر به کویت خاک گردم نیست غم، لیکن غم است؛ کز سر کویت بخواهد باد بَرَد این خاک را
اگر
اگر خواهی که بگشاید دلت سر در گریبان بر
اگر
گر بندم این بصر را، ور بسکلم نظر را از دل نهای گسسته، از تو کجا گریزم؟
اگر
اگر هنوز من آواز آخرین توام بخوان مرا و مخوان جز مرا که میمیرم
اگر
گر چه دانم که به وصلت نرسم، بازنگردم تا در این راه بمیرم که طلبکارِ تو باشم
اگر
گر برانند و گر ببخشایند، ره به جای دگر نمیدانیم
اگر
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
اگر
اگرچه رنگ شفق یافت دامنم از اشک همان ستاره خندان لبم که بودم من
اگر
اگر از کشتهٔ خود نام و نشان میپرسی عاشقی شیوهٔ ما بود و جنون پیشهٔ ما
اگر
گر دیگران به عیشوطرب خرمند و شاد ما را غم نگار بود مایهی سرور
اگر
گر دیگران به عیشوطرب خرمند و شاد ما را غم نگار بود مایهی سرور
اگر
گر دوست واقفست که بر من چه میرود، باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست.
اگر
اگرم کشی به جایی، نروم ز درگه تو که به غیر آستانت، نبود گریزگاهم
اگر
گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم نسبت مکن به غیر؛ که اینها خدا کند.
اگر
گر بداند لذت جان باختن در راه عشق هیچ عاقل زنده نگذارد به عالم، خویش را
اگر
گر بدانی شوقِ دیدارت چه با دل می کند
اگر
اگر از یادِ تو یادی نکنم، می شکنم.
اگر
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنر گام زمان است
اگر
گر تو باشی میتوان صدسال بیجان زیستن بیتو گر صدجان بود یک لحظه نتوان زیستن
اگر
گر شود فانی دو عالم، عشقبازان را چه غم جلوهی معشوق و سوز عشق بادا پایدار
مطالب بعدی