💠 خدایا شروع سخن نام توست
وجودم به هر لحظه آرام توست
🇮🇷امروز سه شنبه
02/ آذر /1400
17/ربیع الثانی /1443
23 / نوامبر /2021
دنیا متعلق به انسانهاییست که صبح🌸
با آرزوهای قشنگ بیدار میشوند🍃
آنهائی که درعمق چشمان خود🌸
مهربانی را به همراه دارند🍃
و کلامشان آکنده از 🌸
امید ویکدلی است🍃
مهربانان سلام 🕊
پگاهتون باطراوت و دلنشین 🍁
روزتون لبریز از آرامش و سلامت 🕊
الهی به امید تو 🍁
💠ذکر امروز" یا ارحم الراحمین"
اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
❤ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
❤ای کسانی که ایمان آوردهاید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود،او به فحشا و منکر فرمان میدهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمیشد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه میکند، و خدا شنوا و داناست
👈«سوره نور ، آیه 21»
🤲اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
🤲 اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌷اسلام،مشوق مهربانی و ادب وشادی ونظافت
🌷۱.خدا،
خودش ارحم الراحمین است
۱۵۱اعراف
🌷۲.پیامبرش رحمتً للعالمین است۱۰۷انبیاء
🌷۳.فقل سلام علیکم..
۵۴انعام
...سلام کنید
🌷۴.رحماء بینهم..
۲۹فتح....
مهربان باشید
🌷۵.قولوا للناس حسنا...
۸۳ بقره
خوب صحبت کنید
🌷۶.ادفع بالتی هی احسن السیئة...
۹۶مومنون
بدی راباخوبی جواب دهید
🌷۷.لاترفعوا اصواتکم...
۲حجرات
صداتون رابلندنکنید
🌷۸.والکاظمین الغیظ...
۱۳۴آل عمران
اهل بهشت،غضبشان را کنترل میکنند
🌷۹.والعافین عن الناس.
۱۳۴آل عمران
اهل بهشت،عفو میکنند
🌷۱۰.ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة..
۱۲۵نحل
با حکمت و موعظه زیبا،مردم رابه راه خدا دعوت کن
🌷۱۱.وثیابک فطهر...
۴مدثر
.لباست راپاک وتمیزکن
🌷۱۲...فبذالک فلیفرحوا...
۵۷یونس
به لطف خداوعمل به قرآن شادباشید
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌼 السلام علیک یا ابا صالح المهدی
دلم شكسته شد
از دستِ اين و آن بی تو
چگونه پَر بكشم
تا به آسمان بی تو....؟
چقدر وعده ی فردا
چقدر جمعه ی بعد؟
ببين كه بر لبم آقا
رسيده جان بی تو....
براي چشم براهت تمام ثانيه ها
چه كُند ميگذرد صاحب الزمان بی تو..
🌼 ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ الفرج
🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عج صلوات🌸
رستمی.:
*⚜️ تفاوت حرف تا عمل*
*آنچه که در رسانهها نمیبینیم*
*👤 شخصی که مسئولیت دارد و در جایگاه ریاستجمهوری قرار دارد، و فرزندش را بهجای اینکه به لندن و پاریس و شهرهای کانادا بفرستد به همراه دیگر فرزندان رشید این مملکت راهی خطرناکترین خطوط جنگی ایران و عراق مینماید، و بعد از جنگ اجازه فعالیت اقتصادی به هیچکدام از فرزندانشان نمیدهد، شایستهترین فرد برای رهبریست.*
*✅ اولین نفر نشسته سمت راست فرزند رهبر معظم انقلاب، مجتبی است که در مناطق عملیاتی، چهار روز به همراه گروهان خود در محاصره نیروهای بعثی عراق قرار داشته.*
*#دولت_انقلابی*
*#سواد_رسانهای*
*#اصحاب_ما_میتوانیم
✿✵✰
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
یکی از آشنایان به نام سرهنگ
عباسعلی میرزایی میگفت:
سفری به مشهد مقدس رفته بودم و برای
خرید کلاهی به دکان کلاه فروشی رفتم
صحبت از مرحوم حاج شیخ حسنعلی
اصفهانی به میان آمد، کلاه فروش گفت:
روز فوت مرحوم شیخ در دکان سلمانی بودم
و یک نفر در صندلی اصلاح نشسته بود
چون سر و صدای تشییع کنندگان برخاست
مشتری پرسید چه خبر است؟
سلمانی گفت: جنازه حاج شیخ
حسنعلی اصفهانی را تشییع میکنند
به محض شنیدن این خبر مشتری آنچنان
به فغان و ناله افتاد که تصور کردیم
از منسوبان شیخ است
چون از او توضیح خواستیم، گفت:
من با این مرد بزرگ نسبتی ندارم
لیکن حکایتی میان من و او هست که
اینچنین موجب شوریدگی احوال من شده
آنگاه داستان خود را اینگونه تعریف کرد:
پدرم در قریه «نخودک» کدخدا بود
و من هم در اداره ژاندارمری کار میکردم
روزی حاج شیخ به پدرم فرموده بودند:
اگر احتیاج نداری از شغل کدخدایی استعفاء کن
پدرم نیز به موجب توصیه حضرت شیخ
از کار خود استعفاء کرد
و چون من از ماوقع مطلع گشتم
بغضی از مرحوم شیخ در دلم پدید آمد
و دیگران هم مرا به این دشمنی، تحریک
و تشویق میکردند تا آنکه مصمم شدم
ایشان را به قتل برسانم
و چون گاهی از اوقات نیمه شبها که از
مأموریت خود باز میگشتم مرحوم شیخ
را دیده بودم که تنها از ده خارج میشوند
بر آن شدم که در یکی از این شبها
ایشان را هدف گلوله سازم
اتفاقاً در یکی از شبهای تاریک زمستانی
که به طرف آبادی میآمدم، حضرت شیخ
را دیدم که عبا بر سر کشیده و میخواهند
از ده خارج شوند
با خود اندیشیدم که وقت مناسب فرا رسیده
اما بهتر است اندکی صبر کنم تا از ده دور
شوند و صدای شلیک من کسی را آگاه نکند
باری، مسافتی در عقب ایشان آهسته رفتم
تا آنکه کاملاً از ده بیرون رفتند
در آن حال که خواستم تفنگ خود را به قصد
شلیک از دوش بردارم، ناگهان حضرت شیخ
روی به طرف من گردانیدند و فرمودند:
حبیب کجا میآیی؟!
بیاختیار گفتم: خدمت شما میآمدم
و سخت از کار خود به وحشت افتادم
فرمودند:
بیا تا با هم به زیارت اهل قبور برویم
بیدرنگ پذیرفتم و به قبرستان ده که
مسافتی فاصله داشت، رفتیم و فاتحه
خواندیم آنگاه حضرت شیخ فرمود:
دوست داری که به شهر رویم و حضرت رضا
علیهالسلام را زیارت کنیم؟
عرض کردم: آری، فرمودند: دنبال من بیا
چند قدمی نرفته بودیم که دیدم پشت در
صحن مطهر رسیدیم و چون درها بسته بود
اشارتی کردند و در باز شد
ولی کسی را ندیدم که در را گشوده باشد
دستور دادند تا وضو بگیریم با آب جوی وضو
ساختم و به سوی حرم مطهر روانه شدیم
در اینجا نیز درهای بسته با اشاره حضرت
شیخ باز شدند و داخل حرم شدیم
و زیارت کردیم و در هنگام بازگشت،
درها یک به یک پشت سر ما بسته شد
چون از صحن خارج شدیم فرمودند:
دوست میداری که امیرالمؤمنین علیهالسلام
را هم زیارت کنی؟ عرض کردم: آری
و هنوز چند قدمی به دنبال ایشان نرفته
بودم که در برابر صحن و حرم رسیدیم
ولی من چون تا آن وقت به زیارت
امیرالمؤمنین علیهالسلام نرفته بودم
ابتدا آنجا را نشناختم
درهای بسته صحن و حرم حضرت امیر
هم به اشاره حضرت شیخ باز شد
زیارت کردیم و خارج شدیم
در این هنگام حضرت شیخ فرمودند:
حبیب، شب گذشته است و تو هم خستهای
بهتر است که به «نخودک» باز گردیم
عرضه داشتم: آقا، هر چه صلاح میدانید
انجام دهید باز پس از چند قدمی، ناگهان
خود را در همان جای ملاقات نخستین یافتم
پس از آن به من فرمودند: حبیب
مبادا که تا من زندهام از سرّ این شب
با کسی چیزی در میان گذاری
که موجب کوری چشمان تو خواهد شد
و دیگر اینکه هیچ وقت نزد من نیا و هرگاه
که مرا دیدی از دور سلامی بکن و والسلام
آیا این کراماتی که من از ایشان دیدهام
جای آن نیست که چنین در ماتم این بزرگوار
شیون و فغان کنم؟!
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باران جباری:
#انگیزشی
خداوند بهترين شنوده است .
نه نياز دارى فرياد بزنى و نه با صداى بلند گريه كنى.
چرا كه خداوند حتى بى صداترين دعاى يك قلب بى ريا را ميشنود