#تلنگر
🛑روزی دانشمندى "آزمایش جالبى" انجام داد.
➖او يک آكواريوم ساخت و با قرار دادن يک "ديوار شيشهاى" در وسط آكواريوم آن را به دو بخش تقسيم کرد.
➖در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود.
➖ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمىداد.
➖او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار "نامرئی" كه وجود داشت برخورد مىکرد، همان ديوار شيشهاى که او را از غذاى "مورد علاقهاش" جدا مىکرد.
➖پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و يورش به ماهى کوچک دست برداشت.
➖او "باور" کرده بود که رفتن به آن سوى آکواريوم و شکار ماهى کوچک، امرى "محال و غير ممکن" است!
➖در پايان، دانشمند شيشه ی وسط آکواريوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت.
ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک "حمله" نکرد و به آنسوى آکواريوم نيز نرفت!!!
➖"ميدانيد چـــــرا؟؟"
➖ديوار شيشهاى ديگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در "ذهنش" ديوارى ساخته بود که از "ديوار واقعى" سختتر و بلندتر مىنمود و آن ديوار، "ديوار بلند باور" خود بود!
➖"باوری از جنس محدوديت! "
➖"باوری به وجود ديواری بلند و غير قابل عبور!"
➖"باوری از "ناتوانی" خويش!"
برای رسیدن به خواستهٔ تان دست
از تلاش برندارید شاید یک دقیقه
بعد دیوار نامرئی محدودیت فرو
بیفتد..
#تلنگر
🛑روزی دانشمندى "آزمایش جالبى" انجام داد.
➖او يک آكواريوم ساخت و با قرار دادن يک "ديوار شيشهاى" در وسط آكواريوم آن را به دو بخش تقسيم کرد.
➖در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود.
➖ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمىداد.
➖او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار "نامرئی" كه وجود داشت برخورد مىکرد، همان ديوار شيشهاى که او را از غذاى "مورد علاقهاش" جدا مىکرد.
➖پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و يورش به ماهى کوچک دست برداشت.
➖او "باور" کرده بود که رفتن به آن سوى آکواريوم و شکار ماهى کوچک، امرى "محال و غير ممکن" است!
➖در پايان، دانشمند شيشه ی وسط آکواريوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت.
ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک "حمله" نکرد و به آنسوى آکواريوم نيز نرفت!!!
➖"ميدانيد چـــــرا؟؟"
➖ديوار شيشهاى ديگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در "ذهنش" ديوارى ساخته بود که از "ديوار واقعى" سختتر و بلندتر مىنمود و آن ديوار، "ديوار بلند باور" خود بود!
➖"باوری از جنس محدوديت! "
➖"باوری به وجود ديواری بلند و غير قابل عبور!"
➖"باوری از "ناتوانی" خويش!"
برای رسیدن به خواستهٔ تان دست
از تلاش برندارید شاید یک دقیقه
بعد دیوار نامرئی محدودیت فرو
بیفتد..