💠امام خامنه ای حفظه الله :
🍃🌸انتظار ظهور در اشک یا شادی خلاصه نمیشود بلکه #منتظران_حقیقی امام زمان (عج)باید با
#خودسازی،
#افزایش_آگاهی،
#حضور در میدانهای #مبارزه و
#فعالیت،
#مقاومت در مقابل چرب و شیرین دنیا و #مقابله با مراکز ظلم و جور جهانی، خود را برای سربازی حضرت بقیهالله آماده کنند.
🆔 @Agamahmoodreza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلخوشم به این 36 ثانیه
به زودی راه باز می شود ...
🆔 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
🔴سوسوی همّت داشت ، ستاره ی چشمانت 🍃🌸هر گاه به محمودرضا میگفتند؛ وصیتنامه بنویس، به عکس حاج همت که
💠مادر، هر بار که یک دلسوختهای از راه دور زنگ میزند و جویای احوالش میشود، میگوید: «این عظمتی که خدا به شهدا داده را به هیچکس نداده،
حتی به هیچ عارف و مجتهد و مؤمنی نداده.
آن دخترخانمی که از بوشهر زنگ میزند
یا آن مادر گرفتاری که از مشهد و همدان و... زنگ میزند و با التماس از من میخواهد دعا کنم تا حاجتش روا شود، بهخاطر من که زنگ نمیزند،
بهخاطر عظمت شهید زنگ میزند.
🍃🌸شهدا چه کار کردهاند که خدا اینقدر به آنها عظمت داده؟»
میگویم: «مادر! شهدا با خدا معامله کردهاند، خدا هم به آنها عظمت داده».
میگوید: «چه بگویم؟»
و سکوت میکند...
#حق۴
🆔 @Agamahmoodreza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حرکت زیبای پرستار در خط مقدم مبارزه با کرونا....
توسل، یا ابا صالح مددی
🆔 @Agamahmoodreza
🔴یک گلوله دوبرادر را آسمانی کرد !
🍃🌸عملیات کربلای ۵ و مرحله سومش بود دوباره آتش عملیات شدت گرفت. انفجارها خیلی سخت بود. طوری که چند دقیقه اول تلفات داشتیم و بعد از مدتی معاون گردان گفت بچهها آماده باشید. ما هم آماده شدیم و رفتیم منطقه عملیاتی.
پیکرهای زیادی روی زمین افتاده بود.
دوست نداشتم این صحنهها را ببینم. اما باید دنبال برادرانم میگشتم. هر شهیدی را که میدیدم یاد حضرت زینب(س) میافتادم.
داخل سنگر شدم و نماز خواندم. آن موقع ۱۸ سالم بود.یکی از بچهها آمد و گفت نادر لباست را جمع کن برو خانه. پرسیدم چرا؟ گفت برادرت ناصر مجروح شده و باید برگردی. گفتم خانه نمیروم. اما فرمانده اصرار کرد. وقتی باز هم مخالفت کردم، یک نفر گفت:جعفر شهید شده.
خبر شهادت جعفر را که شنیدم داخل سنگر داشتم گریه میکردم که یکدفعه شنیدم از بیرون صدایم میزنند. به نظرم رسید پیکر جعفر را آوردند.
رفتم و دیدم تویوتایی ایستاده. غلام اوصیا از بچههای گردان به من گفت: نیا! برادر تو داخل تویوتا نیست.
🍃🌸با حرفش بیشتر شک کردم و دیدم بالای تویوتا یک پتو روی پیکری هست.پیکر سمت چپی را کنار زدم. دیدم جعفر است که پهلوی راستش مورد اصابت قرار گرفته و به شهادت رسیده است. ۱۰ دقیقه بالای سر شهیدم گریه کردم. هنوز بدنش گرم بود.
بوی خاصی میداد. جعفر ۲۶ ساله بود و دو تا بچه داشت. بعد از شهادتش یک فرزند دیگرش به دنیا آمد.
هنوز متوجه شهادت ناصر نشده بودم.
هنوز بالای تویوتا بودم و عاشقانهترین و برادرانهترین حرفها را به جعفر میزدم که دیدم یک شهید دیگر هم زیر پتو و کنار پیکر جعفر است.
دلم یک طوری شد..
🆔 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
🔴یک گلوله دوبرادر را آسمانی کرد ! 🍃🌸عملیات کربلای ۵ و مرحله سومش بود دوباره آتش عملیات شدت گرفت. ا
🍃🌸گفتم صورت او را هم ببوسم.
تا خواستم او را ببوسم دیدم ...!
چقدر شبیه برادرم ناصر است.
همین لحظه بچهها که تمام حرکاتم را زیر نظر داشتند، زدند زیر گریه. فهمیدم چشمانم اشتباه ندیده و ناصر هم به شهادت رسید.
گفتم شما که گفته بودید فقط جعفر شهید شده، ناصر هم که شهید شده. یکی از بچهها گفت:
نادر جان!
یک گلوله مینیکاتیوشا افتاد کنارشان و هر دو با هم به شهادت رسیدند.
گلوله افتاده بود وسطشان و با ترکشهای خمپاره هر دو برادرم شهید شدند.
ناصر گردنش ترکش خورد.ناصر در روضههای حضرت زهرا(س) و علی اصغر(ع) خیلی گریه میکرد و عاقبت مثل علی اصغر(ع) شهید شد.
🍃🌸بعد از چند روز به بابل برگشتم.مادرم خبر نداشت پسرانش شهید شدند. وقتی به محله رسیدم کیف برادران شهیدم دستم بود. به کوچه که رسیدم، همسایهها ازحالتم و اینکه سه تا ساک همراهم بود متوجه شدند که ناصر و جعفر به شهادت رسیدند.انگاربه آنها الهام شده بود، یکدفعه شیون سر دادند و تا رسیدم خانه مادرم با پای برهنه آمد.هر سه تا کیف از دستم افتاد و گریه کردم.مادرم گفت بگو که برادرانت ترکش خوردند!
نمیدانم چطور از نحوه شهادتشان مطلع شده بود. اما از آن به بعد مادرم اسم مرا ذوالجناح گذاشت.
همه میدانیم اهل بیت امام حسین(ع) وقتی که ذوالجناح را بدون امام دیدند متوجه شدند که اباعبدالله(ع) به شهادت رسیده است. مادرم هم تا آخر عمرش و تا زمانی که زنده بود به من می گفت " نادرم ذوالجناح است"
♻️سال ۱۳۶۵ هفت تپه
از سمت راست سه برادر :
🌷شهید ناصربذری
🌷شهید جعفر بذری
حاج نادر بذری (راوی)
🆔 @Agamahmoodreza
🔴پست اینستاگرامی زینب سلیمانی
🍃🌸حکمت انگشترتان این بود که از تن پارهپارهتان، دستی که مانده را راحتتر بشناسیم. دستی که سالها به سوی معبودتان دراز کردید، دست جانبازیتان که دست تمنایتان شده بود.
عقیق بر دست که نماد آرامش روح است
و شما آن را به دست کردید چون میدانستید قرار است به آرامشی ابدی رهایی یابید.
غم و غصههایتان، دردهایتان از وجود مبارکتان رهانیده میشوند.
معنی عقیق همین است که شما به راستی میدانستیدم کجا به دست کنید.
به همان دستی که ماند تا یاد علمدار کربلا را دوباره زنده کند. در سرزمین عراق بر روی زمین افتاد تا علم و علمدار روحی تازه کند در دلها...
شما علمدار بودید بابا؛ علمدار حرم و کرامت و انسانیت.
🍃🌸بی سرو سامان و حیران و سرگردان به دنبال گوشهای از شما بودیم که عقیقت به روح و جانم رسید این تمام سهم ما از شما بود...
اینکه چگونه انگشترتان را به دستم رساندید بماند بین من و شما ...
قول میدم همانطور که خواستی علمدار خوبی برای عَلمت باشم حضرت پدر.
#زینب_سلیمانی
🆔 @Agamahmoodreza
🍃🌸در مقام #حضرت_جواد علیهالسلام کفایت میکند همان کلام پدر بزرگوارشان، امام رضا علیه السلام که فرمودند:
«لَمْ یُولَدْ فِی الْإِسْلَامِ أَعْظَمُ بَرَکَهً مِنْه.¹»
در اسلام، مولودی #بابرکت_تر از او
متوّلد نشده است!!
📚|الإرشاد شیخ المفید، ج۲، ص۲۷۹
🆔 @Agamahmoodreza