eitaa logo
عقیق شعر
1.5هزار دنبال‌کننده
234 عکس
92 ویدیو
0 فایل
کانال ویژه شعر آیینی سایت عقیق ارتباط با ادمین @haadipoem
مشاهده در ایتا
دانلود
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزه‌ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی به سوی‌ چشمۀ عشقت، اگر که تشنه بیاییم قسم که حضرت باران! همین بهار می‌آیی خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب نمی‌رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی 🔹عقیق شعر @aghighpoem
شاعر اهل بیت(ع) و جانباز انقلاب حاج محمود ژولیده در سوگ مادر مراسم تشییع این مادر شهیدروز چهارشنبه ۱۴۰۲/۱/۲ ساعت ۹:۳۰ صبح از خیابان وحدت  اسلامی، ابتدای خیابان ۱۵ خرداد غربی، کوچه شهید کرم نمای، به طرف قطعه ۵۵ بهشت زهرا (س) و مراسم ترحیم جمعه ۱۴۰۲/۱/۴ از ساعت ۱۵ تا ۱۷ مسجد ارک تهران 🔹عقیق شعر @aghighpoem
مبارک است آسمان آبی، مبارک است آفتاب و باران خوشا جوانه، خوشا شکفتن، چه خوش‌خوشانی است در بهاران بریز از منقل زمستان، هر آنچه ته‌مانده‌است از اسفند بریز تا که بترکد از شوق، بلوغ پُرجوش شاخساران سلام کردم به نرگسی مست، جواب از بلبلی شنیدم به جز محبّت، به جز ملاحت، ندیدم از این بزرگواران چه‌قدر شادند غم‌فروشان، پر از هیاهو همه خموشان به باده‌ریزی و نوش‌نوشان، حواس‌جمعند میگساران به سبزوار درخت رفتم، سلام کردم به جان‌به‌کف‌ها کفن‌به‌تن آمدند گل‌ها، کفن‌به‌تن ‌مثل سربداران فقط نه این دید و بازدید است، فقط نه تبریک‌های عید است بهار یعنی به خود رسیدن، به رغم گم‌گشت روزگاران بهار یعنی همین گسستن ز خویش و در خویش تازه گشتن بهار این است، ای زمستان! بهار این است، ای بهاران! بهارها آمدند و رفتند ولی تو می‌مانی ای همیشه! من آمدم تا تو را ببینم خود خودت را به من بباران 🔹عقیق شعر @aghighpoem
خوش آمدی به من ای جان تازه! ای رمضان! خوش آمدی به من ایمان تازه! ای رمضان! بیا که سفره ی دل را دوباره باز کنم سلام آب خنک! نان تازه؛ ای رمضان! به ظلمت دل من نور تازه آوردی به چشم لک زده باران تازه، ای رمضان! به شوق آمدنت هر سحر گذاشته ام، کنار پنجره گلدان تازه، ای رمضان! برای دیدنت ای ماه، با منِ مشتاق، دلی ست تازه و چشمان ِ تازه، ای رمضان! بیا بیا نفسی تازه کن بیا بنشین بیا عزیزم، مهمان تازه! ای رمضان! شروع کن که هوا تازه است؛ بسم الله... بیا و بگشا قرآن تازه، ای رمضان! 🔹عقیق شعر @aghighpoem
سحر دمیده و بر شیشه می‌زند باران هوا مسیح‌نفس شد، به مقدم رمضان جوانه‌ها همه دست دعا به شاخه بلند شکوفه‌های بهاری به ذکر الرحمان وضو گرفته شقایق به جرعه‌ای شبنم نسیم غرق نیایش، درخت محو اذان گل محمدی و نغمۀ خوش صلوات نگاه نرگس سرمست همچنان نگران خوشا تلاوت قرآن به وقت آمدنت خوشا دعای سحر در نمازخانۀ جان اگرچه زخمی صد داغ کهنه است زمین نگاه لطف تو کافی‌ست تا بگیرد جان سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست سلام بر سحرستان اول رمضان 🔹عقیق شعر @aghighpoem
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما ما به دنبال تو می‌گردیم و تو دنبال ما ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو رؤیت این ماه یعنی نامۀ اعمال ما خاصه این شب‌ها که ابر و باد و باران با من است خاصه این شب‌ها که تعریفی ندارد حال ما کاش در تقدیر ما باشد همه شب‌های قدر کاش حَوِّل حالَنایی‌تر شود احوال ما ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم ماه با پای خودش آمد به استقبال ما گوشۀ چشمی به ما بنمای ای ابروهلال تا همه خورشید گردد روزی امسال ما 🔹عقیق شعر @aghighpoem
عشق یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو هجرت از خود کن و سرچشمۀ آگاهی شو به تمنّای تو دریاست همه‌تن آغوش از خودت کوچ کن و رود شو و راهی شو محضِ خورشید شدن ذرّه‌ای از خویش برآ قد بکش، دلزده از این‌همه کوتاهی شو سال‌ها فاصله است از رمضان تا رمضان کاروان می‌گذرد... بیرقِ همراهی شو نکند خواب بمانی... نَفَسَت یخ بزند گرم از سوزِ مناجاتِ سحرگاهی شو روزه یعنی که بمیر از طلبِ هر چه جز او روز و شب تشنۀ انوارِ هواللّهی شو.. در دلِ برکۀ حق تا تپشی مهلت هست از شدن خسته نشو، ماه نشد ماهی شو چند گویم به تو هر لحظه که این شو یا آن آنِ او باش، برو هر چه که می‌خواهی شو 🔹عقیق شعر @aghighpoem
سلام موهبت بی‌کران! خوش آمده‌ای سلام مرحمت ناگهان! خوش آمده‌ای سلام آیه‌تر از لحظه‌های جاری عمر سلام بهتر از آب روان خوش آمده‌ای سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور سلام ماه پر از کهکشان خوش آمده‌ای تو ای خلاصۀ باران بی‌امان حضور تو ای چکیدۀ هفت‌ آسمان خوش‌ آمده‌ای نسیم خوش‌خبری آمد از مناره، چه خوب! وزید عطر تو بین اذان، خوش آمده‌ای بیا که باز نمک‌گیرمان کنی با عشق کنار سفرۀ خرما و نان، خوش آمده‌ای تو میهمان منی؟ یا منم که مهمانت؟ خوش آمدم به تو، ای میزبان! خوش آمده‌ای! جوانه‌ها همه چشم‌انتظار مهر تواند به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمده‌ای برای من که پر از شرم ماه شعبانم بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمده‌ای 🔹عقیق شعر @aghighpoem
19.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ای‌امید‌جمعه‌های‌پیشِ رو درکدامین‌جمعه می آیی؟ بگو شعرخوانی در شب شعر جان جهان این مراسم به مناسبت ایام در تهران برگزار شد 🔹عقیق شعر @aghighpoem
قرار بود که با این بهار برگردی پس از «هزار و دو شب» انتظار برگردی قرار بود پلاکت به سینه‌ات باشد نه با ستارۀ دنباله‌دار برگردی چقدر ساکت و سردی، چطور خوابت برد؟ مگر قرار نشد بی‌قرار برگردی؟ آهای ساکن تابوت این که رسمش نیست صنوبری بروی، لاله‌زار برگردی چقدر دورۀ تسبیح ختم کردم تا تو با دو شانه پر از کوله‌بار برگردی :: بخواب! اسم تو شاید به کوچه میخ شود مگر به حافظۀ شهردار برگردی @aghighpoem
نه تنها مادرِ زهراست، ام‌المؤمنین هم هست زنی از مردها برتر، زنی مردآفرین هم هست نه تنها مادرِ زهراست در ظاهر، که در باطن خدیجه مادرِ مولا امیرالمؤمنین هم هست نه تنها اهل اسلام‌ است، در فضلش همین کافی که در بین مسلمانان خدیجه اولین هم هست فقط یاور برای حضرتِ ختم‌ِرسولان، نه که حتی یاورِ پیغمبرانِ پیش از این هم هست و او بر گردنِ اسلام گردنبند زیبایی‌ست و بر انگشترِ پیغمبرِ خاتم نگین هم هست خدیجه بعدِ زهرا برترین زن در سماوات است خدیجه بعدِ زهرا برترین زن در زمین هم هست و در راهِ خدا دارایی‌اش را داده و شاد است برای اینکه جانش را نداد اندوهگین هم هست زنانِ دیگری هم داشت پیغمبر ولی این زن نه تنها اولین زن بود بلکه برترین هم هست 🔹عقیق شعر @aghighpoem
زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو زنی که هست از القاب او بزرگ قریش نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا برای بردن نامش گرفته اند وضو خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق در آن زمان که کسان داشتند با بت خو هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن شتر سوار جمل را قیاس با بانو خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام دوبار آمده السابقون خود از این رو خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو به سال رفتن او گفته است عام الحزن غم خدیجه و قلب نبی‌ست، سنگ و سبو خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت چنان عبای علی بر دلش نشان رفو خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو... 🔹عقیق شعر