.
♻️ شرمساری
در حالیکه روز گذشته ماهواره چمران ۱ در عمق ۵۵۰ کیلومتری زمین قرار گرفت؛ اما مردم و جوانان ایرانی اعتماد به نفس ملی خود را با مشاهده سریال تصاویر مشمئز کننده استادیوم های فوتبال کشور در رقابت های بین المللی... از دست می دهند.
همه اینها درحالی است که میلیون ها دلار در فوتبال ایران خرج (ناپدید) می شود و در بحث نگهداشت و بهره برداری باوجود ساخت ده ها استادیوم در یک دهه اخیر بدلیل فساد و ناکارآمدی شرکت توسعه و فدراسیون فوتبال این کاربری ها بلا استفاده؛ مستهلک و یا زیر حداقل استانداردها قرار دارد.
امروز در حوزههای مختلفی از قبیل کوانتوم؛ نانو؛ هسته ای یا موشکی شاهد دستاوردهای گوناگونی در کشور هستیم. اما نسل جوان حتی اگر چند دقیقه هم از پیشرفتهای علمی ایران اطلاعی پیدا کنند و خبری بشنوند آن را در سایه این ناکارآمدی محض نادیده می انگارند. و حتی تمسخر می کنند
در جهان هیچ رسانه ای به اندازه رسانه فوتبال و پخش زنده مخاطب ندارد. ترکیبی از فساد و ناکارآمدی اعتماد به نفس ملی و تصویر ایران را در مجامع بینالمللی زیر سوال برده است.
✍ برندسازی ملی
@aghiil
.
♻️ تصویری از مریم شبانی خبرنگار هتاکی که در مصاحبه با آقای پزشکیان گفت برای رسیدن به اینجا، از میانبرهای بسیاری گذر کردم که گیر گشت ارشاد نیوفتم و آقای پزشکیان هم با حالت تشویق به این هتاک خندید.
✍ من اگر جای سردار رادان بودم فردا این فرد هتاک را احضار و قانون جمهوری اسلامی را درباره او اعمال میکردم. به آقای پزشکیان هم پیغام میدادم که در شأن شخصیت و جایگاه شما نیست تا به کسی که نسبت به قانون شرع و قانون کشور دهنکجی کرده، با حالت تشویق بخندید!
@aghiil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ دو پاسخ متفاوت برای یک سوال واحد:
⁉️ آیا با رئیسجمهور آمریکا دیدار میکنید؟
پ ن؛ شما کدام را میپسندید؟
البته شاید اگر سخن از کشوری مانند استرالیا یا فنلاند بود قضیه فرق میکرد اما در مورد آمریکا بنده به شخصه آن «خیر» کوتاه ئیسی را بیشتر میپسندند، هرچند شاید بیان آقای پزشکیان به دنیای سیاست نزدیکتر است.
✍ آقای الف
@aghiil
آقای #پزشکیان! چطور میتوانی همین چندروز قبل بر سر محل جنایت امریکا علیه سردارمان حاضر شوی و امروز بگویی ما با آمریکا #برادر هستیم؟ ما چه برادری با #شیطان_بزرگ و عامل اکثر جنایات و خباثتها در دنیا و منطقه خود داریم؟
نسبت ما با آمریکا نه برادری بلکه #برادرکشتگی است؛
✍میثم ایرانی
🕊 @aghiil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ آقای پزشکیان! قانونشکنی و فتنهگری «اشتباه» و «اختلافنظر» نیست؛ «جرم» است
مسعود پزشکیان دیروز در پاسخ به سؤال خبرنگار کیهان با تقلیل دادن فتنه و آشوب به یک اختلاف نظر سطحی گفت: آنچه شما به آن میگوید فتنه، شما تصور میکنید حق با شماست و آنها فکر میکردند حق با آنهاست.
اظهارات رییس جمهور در حالی است که رهبر انقلاب ۵ شهریور ۱۳۹۳ فرمودند: در داخل کشور خطوط قرمز و خطوط فاصله وجود دارد. این را ما همیشه تأکید کرده ایم. یعنی اینطور که می گوییم برادری و اُنس و ... در یک جاهایی است؛ اما یک جاهایی نه و باید خطوطی حفظ شود و برجسته شود و عبور از این خطوط دشوار باشد. مسألهی فتنه و فتنهگران که من روی آن تأکید می کنم، مهم است و از همین قبیل است.
@aghiil
با فرمایش دکتر #پزشکیان در نشست خبری امروز کاملا موافقم که اختلافات سیاسی و جناحی را کنار بگذاریم و رهنمودهای رهبری را مبنا قراردهیم.
رهبرانقلاب:《خط قرمز بودن #فتنه و فتنهگران، خارج از جناح بندیهای سیاسی است... از فتنهگران۸۸ که عناصری نامطمئن هستند، مطلقا نباید استفاده شود.》
✍️مالک شریعتی
🕊 @aghiil
آقای دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان دولت چهاردهم! دم شما گرم که گفتید موفقیت کاروان المپیک و پارالمپیک ایران مربوط به زحمات و کارنامه دولت شهید رئیسی است و ربطی به عملکرد دولت فعلی ندارد.
#مرام_پهلوانی
✍دانیال معمار
🕊 @aghiil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه حرفی از یکی شنیدی،
ناراحت شدی، برای آخرتت خوبه!
مَرَارَةُ الدُّنْيَا، حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ
حاج اسماعیل دولابی ره 🎙
@aghiil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ چرا باید اینترنتی ملی را جدی بگیریم
پیجرهای ارتباطی اعضای حزب الله لبنان امروز در دست و جیبشان منفجر شده است. این درس عبرت بزرگ برای مسئولان ارتباطات و امنیت کشور.
است. اگر روزی تلفن های همراه مسئولان در دستشان منفجر شد تعجب نکنیم. حکمرانی و بومی سازی وسایل ارتباطی را جدی بگیرید.
اگر دیدید مسئولی یا رسانهای با فضاسازی در برابر این واقعیت مقاومت میکند، تردید نکنید نفوذی است.
@aghiil
🔺حزبالله یک حزب قانونی در لبنان است و به احتمال زیاد بسیاری از قربانیان حمله رژیم اسرائیل اعضای غیرنظامی آن هستند...
این شیوه حمله که در آن نه اصل تفکیک و نه اصل احتیاط رعایت میشود مصداق جنایت جنگی است!
✍ رضا نصری
➕در برابر اسراییل به سلاح نیاز داریم، نه مذاکره یا ساختارهای قانونی...
این سلاح تنها به یک کار میآید؛ دفاع...
سلاح مقاومت سلاح دفاع است، در جهانی که هیچ قدرت رسمیای در هیچ شرایطی برای متوقف کردن توحش اسراییل تلاش نمیکند!
✍ کاف عین
🕊 @aghiil
📚#عشق_حقیقی
مکالمه شوهر روستایی با تلفن ثابت بیمارستان
حکایت واقعی
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش میخواست او همان جا بماند. از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده میشد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمیکرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون میروید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درسها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر میشود. به زودی بر میگردیم.»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه میکرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچهها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمیتوانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد میخواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ میزد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار میشد. روزی در راهرو قدم میزدم. وقتی از کنار مرد میگذشتم، داشت میگفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب میشود و ما برمیگردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره میکرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آیندهمان نشود، وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود.
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم میکرد.
پ ن؛ احساس میکنم به عنوان یک معلم باید به بچههای آینده سرزمینم اینجور عشق ورزیدن را بیاموزم، خانوادههای پایدار محور توسعه و پیشرفت و بالندگی سرزمینمان خواهند بود.
@aghiil