#حکمت 36 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ، أَسَاءَ الْعَمَلَ.
آرزوهاے طولانى و بزهڪارے (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: ڪسى ڪه آرزوهايش طولانى است ڪردارش نيز ناپسند است.🌷
با هم #نهج_البلاغه بخوانیم
#حکمت 37 #نهج_البلاغه
وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ، فَقَالَ(علیه السلام):
(در سر راه صفّين دهقانان شهر انبار تا امام را ديدند پياده شده، و پيشاپيش آن حضرت مى دويدند. فرمود چرا چنين مى كنيد گفتند عادتى است كه پادشاهان خود را احترام مى كرديم، فرمود):
مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا. فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي [أُخْرَاكُمْ] آخِرَتِكُمْ، وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّار.
ضرورت ترك آداب جاهلى (اخلاقى، سياسى، تربيتى):
و درود خدا بر او، فرمود: به خدا سوگند ڪه اميران شما از اين ڪار سودے نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى افڪنيد، و در آخرت دچار رنج و زحمت مىگرديد.
و چه زيانبار است رنجى ڪه عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسايشى ڪه با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
#حکمت 38 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام) لِابْنِهِ الْحَسَنِ (علیه السلام):
يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً، لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ.
يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ، فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.
ارزش هاوآداب معاشرت با مردم (اخلاقى،اجتماعى،تربيتى):
به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم چهار چيز از من ياد گير (در خوبىها)و چهارچيزبه خاطر بسپار (هشدارها)ڪه تا به آنها عمل مىڪنى زيان نبينى:
الف-خوبىها:
1-هماناارزشمندترين بىنيازےعقل است
2-و بزرگترين فقر بىخردےاست
3-و ترسناك ترين تنهايى خودپسندے است
4-وگرامىترين ارزش خانوادگى،اخلاق نيڪوست.
ب-هشدارها:
1-پسرم از دوستى با احمق بپرهيز،چرا ڪه مىخواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زيانت مىڪند
2-از دوستى با بخيل بپرهيز،زيرا آنچه را ڪه سخت به آن نياز دارے از تو دريغ مىدارد.
3-و از دوستى با بدڪار بپرهيز، ڪه با اندك بهايى تو را مىفروشد.
4-و از دوستى با دروغگو بپرهيز، ڪه او به سراب ماند:
دور را به تو نزديك، و نزديك را دور مىنماياند.
#حکمت 39 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ، إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ.
جايگاه واجبات و مستحبّات (عبادے، معنوے ):
و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب انسان را به خدا نزديك نمى گرداند، اگر به واجب زيان رساند
#حکمت 40 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ.
راه شناخت عاقل و احمق (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.
(سید رضی گوید: اين از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمى سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آيد مى گويد بدون فكر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى گيرد).
با هم #نهج_البلاغه بخوانیم
#حکمت 41 #نهج_البلاغه
و قال (علیه السلام): قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ، وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ.
راه شناخت عاقل و احمق (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
حکمت 42 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا:
و به يكى از يارانش كه بيمار بود فرمود:
جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةََ.
بيمارے و پاك شدن گناهان (اخلاقى، معنوے ):
خدا آنچه را ڪه از آن شڪايت دارے (بيمارى) موجب ڴاستن گناهانت قرار داد، در بيمارے پاداشى نيست امّا گناهان را از بين مىبرد، و آنها را چونان برگ پاييزے مىريزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و ڪردار با دستها و قدمهاست.
و خداے سبحان به خاطر نيّت راست، و درون پاك، هر ڪس از بندگانش را ڪه بخواهد وارد بهشت خواهد ڪرد
(سید رضی مى گويد: راست گفت امام على عليه السّلام «درود خدا بر او باد» كه بيمارى پاداشى ندارد، بيمارى از چيزهائى است كه استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملايمات زندگى و بيمارى ها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر كارى است كه بنده انجام مى دهد. پس بين اين دو تفاوت است كه امام عليه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بيان فرمود).
#حکمت 43 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام) فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ:
در ياد يڪى از ياران، «خبّاب بن أرت» فرمود:
[رَحِمَ] يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً.
الگوهاے انسانى (فضائل اخلاقى يڪى از ياران) (تاريخى، تربيتى):
خدا خبّاب بن أرت را رحمت ڪند، با رغبت مسلمان شد، و از روے فرمانبردارے هجرت ڪرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى ڪرد.
#حکمت 44 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ.
ارزش آخرت گرايى (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال ڪسى ڪه به ياد معاد باشد، براے حسابرسى قيامت ڪار ڪند، با قناعت زندگى ڪند، و از خدا راضى باشد.
#حکمت 45 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي، وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي؛ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ، فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ (صلی الله علیه وآله) أَنَّهُ قَالَ: "يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ".
راه شناخت مؤمن و منافق (اخلاقى، انسان شناسى، سياسى) :
و درود خدا بر او، فرمود: اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم ڪه دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد ڪرد، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد.
و اين بدان جهت است ڪه قضاے الهى جارے شد، و بر زبان پيامبر امّى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت ڪه فرمود: «اے على مؤمن تو را دشمن نگيرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.»
#حکمت 46 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ، خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ.
ارزش پشيمانى و زشتى غرور زدگى (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: گناهى ڪه تو را پشيمان ڪند بهتر از ڪار نيڪى است ڪه تو را به خود پسندے وا دارد.
#حکمت 47 #نهج_البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ.
شناخت ارزش ها (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگويى او به ميزان جوانمردےاش، و شجاعت او به قدر ننگى است ڪه احساس مىڪند، و پاڪدامنى او به اندازه غيرت اوست.