🛑 لغو تمامی اس ام اس های تبلیغاتی
🔹ایرانسل : ارسال 2 به 5005
🔹همراه اول : ارسال 1 به 8999
نشر دهید
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
شب و روزه عید فطر پول برای پرداخت زکات فطره نداشتن
💬 سوال :
اگر کسی شب و روز عید پول نداشته باشد ولی فقیر نباشد تکلیفش چیت؟
✅ پاسخ :
🔹 آیت الله خامنه ای: اگر بتواند، قرض کند و بپردازد.
🔹 آیت الله مکارم شیرازی: اگر معادل پول فطریه را در جای دیگری دارید قرض کنید و فطریه را پرداخت کنید و بعدا از همان مبلغ معادل، قرض خود را ادا نمایید. در غیر اینصورت واجب نیست .
🔹 آیت الله سیستانی: مى تواند در ماه رمضان بپردازد ومى تواند قرض بگيرد.
🔹 آیت الله وحید خراسانی: اگر معادل پول فطریه را در جای دیگری دارید قرض کنید و فطریه را پرداخت کنید و بعدا از همان مبلغ معادل، قرض خود را ادا نمایید. در غیر اینصورت واجب نیست.
🔹 آیت الله شبیری زنجانی : در فرض سوال اگر حیثیتش خدشه دار نمی شود باید قرض کند یا برخی اموالش را بفروشد تا به وظیفه اش در مورد زکات فطره عمل کند.
🔹 آیت الله فاضل لنکرانی: اگر کسی پول ندارد می تواند برای هر نفر سه کیلو برنج بابت زکات فطره بدهد، لیکن اگر فقیر باشد و مخارج سال خود را به مقدار متعارف نداشته باشد و نتواند تامین کند، دادن زکات فطره بر او واجب نیست.
💬 آیا میشود فطریه رو برای کارهای خیر ازجمله خرید جهیزیه برای دختران مستمند مصرف کرد یا خیر؟
🔹 آیت الله خامنه ای: در فرض سؤال باید خود پول را به فقیر بدهید.
🔹 آیت الله مکارم : اگر فقیر باشند و نیاز ضروری به کالا داشته باشند تهیه کالا برای آنها از پول فطریه مانعی ندارد.
🔹آیت الله شبیری زنجانی: فطریه یا باید خوراکی رایج باشد یا قیمت آن، و تبدیل آن به چیز دیگر جایز نیست چنانچه اگر فطریه را به پول کنار بگذارد نمی تواند تبدیل خوراکی کند و به عکس.
📚استفتاء از سایت مراجع عظام
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
#سیاست_های_خانومی
توصیه هایی برای ارتباط با شوهر در جمع
👈🏻 اگر یه حرفی خیلی بهتون زور اومد و داشتید از نگفتنش خفه میشدید . اس ام اس بدید. بهترین چیزه در مجالس. مثلاً اس بدید یقه بلوزتو درست کن. یا من خسته شدم پاشو بریم.
👈🏻 هیچ وقت باهاش تند و عصبی تو جمع حرف نزیند. درسته اخلاق ادمه عصبی شدن دست خود ادم نیست. یا درسته که مردا کلاً از عصبانی شدن زنا خوششون نمیاد. ولی تو جمع با عصبانیت حرف زدن با مرد ویرانگره.
👈🏻 تعریفای زیادم نکنید از شوهرتون. تعریف بیش از حدم از زندگی و شوهر باعث میشه مردم یا زندگی آدمو چشم بزنن یا حس بدی به آدم پیدا کنن بگن چه خودشونو قبول دارن.
👈🏻 دنبال دروغ در اوردن از شوهرتون تو جمع یا تذکر مداوم بهش نباشید. مثلاً داره یه داستانی میگه . شما هی بگید نه فلان روز نبود فلان روز بود. نه اونجور نشد اونجور شد. بذارید راحت باشه. دیدم اینطور زنایی که میگما. حتی بعضی هاشون میگن دورغ نگو فلان جور شد. خیلی زشت و زننده اس
👈🏻 اجازه انجام کاری رو تو جمع از شوهرتون نگیرید. یواشکی بگید. اگرم قبول نکرد خودتون بگید خودم پشیمون شدم. حتی اگه تو دلتون غوغاست. نذارید دیگران فکر کنن آخی بیچاره شوهرش نذاشت بیاد ─═इई🍃🌻🍃ईइ═─
💞 زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمی شوی
می شوی مثل شیشه ای تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمی بیند
همه به جای شیشه منظره ی بیرون را می بینند
ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد
وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد
همه آن را می بینند
همه سعی می کنند تمیزش کنند
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی شکننده تر می شوی
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر می دارد
می شکند
تکه های شکسته را در دستانت می گیری
نگاه می کنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی به زیادی خوب بودنت عادت می کنند
آن وقت کافیست کمی بد شوی
همه گمان می کنند زیادی بدی ..
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
🔴 وظایف بیماران در روایات
🔹 1_ #پنهانداشتن_بیماری_از_مردم:
_پیامبرخدا(ص): از گنجهای نیک، پوشیدهداشتن مصیبتها، بیماریها و صدقه است.
_امام علی(ع): هر کس دردی را که به او رسیده، سه روز از مردم پنهان بدارد و تنها به خداوند شکایت برد، بر خداوند حق است که او را از این بیماری عافیت بخشد.
🔹 2_ #اظهار_بیماری_نزد_پزشک:
_امام علی(ع): هرکس بیماری خود را از طبیبان پنهان دارد، بر بدن خویش خیانت روا داشته و درمانی ندارد.
پس بیماری را باید از مردم پوشیده داشت و بیتابی نکرد اما برای درمان نزد پزشک بیماری را باید اظهار کرد.
🔹 3_ #صبر:
_پیامبرخدا(ص): نالهی بیمار، نوشته میشود، اگر شکیبا باشد این ناله، حسنه نوشته میشود و اگر بیتابی کند، بی پاداش نوشته میشود.
🔹4_ #شکر:
_امام صادق(ع): هرکس شبی بیمار باشد و این بیماری را قبول کرده و شکر خدا را به جا آورد، آن شب برایش همانند عبادت 60 سال است.
🔹 5_ #صدقه دادن:
_پیامبر خدا(ص): بیمارانتان را با صدقه درمان کنید که صدقه بیماریها و آفتها را از شما دور میکند.
_امام علی(ع): صدقه، دارویی موثر است.
🔹 6_ #دعا کردن:
_امام علی(ع): بیمار شدم و پیامبرخدا(ص) به عیادتم آمد و فرمود: «بگو خداوندا از تو میخواهم سلامتیام را بر امتحانم مقدم سازی و بردباریام بخشی و مرا به سوی رحمتت ببری» من این دعا را خواندم و پساز دعا از بستر بیماری برخاستم. امام سجاد(ع) نیز هنگام بیماری دعا میکردند و میفرمودند: خداوندا هم بر سلامت تنم که پیوسته با آن به کار خویش میپرداختم، و هم براین بیماری تو را سپاس میگویم.
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
🖊 #آیت_الله_سعادت_پرور ره:
اگر فردی، خود را مُلزم به انجام دستوراتی کند، ذکرهایی بگوید و چلهای هم بگیرد اما خود را از گناه دور نکند، به خواسته خود نخواهد رسید.
#آیت_الله_خوشوقت ره:
ورع همان #تقوا نیست، ورع ناظر به #ترک_محرمات است، ورع #اطاعت_فرمان است. ورع یعنی #اعمال_حرام را نباید انسان انجام بدهد، لذا #پیامبراکرم در مقابل سوال #امیرالمومنین که پرسیدند شما اینقدر از این ماه تعریف کردی چه عملی در #ماه_رمضان بهتر و برتر است که ما آن کار را بکنیم؟
پیغمبر اکرم فرمودند: #بهترین_کار در این ماه #ترک_گناه است. گناه نکنیم، #دروغ نگوییم، مردم آزاری نکنیم، #ظلم نکنیم، توی گوش مردم نزنیم، اینها گناه است، اینها را ترک کن بگیر بخواب، در حال عبادت هستی.
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
🌺🌺🌺🌺🌺حدیث 2220
کدام عمل ثروت و عمر را افزایش می دهد
807 - جاءَ رَجُلٌ اِلَى النَّبِىِّ(صلى الله عليه وآله وسلم) فَقالَ عَلِّمْنى عَمَلاً، يُحِبُّنِى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ يُحِبُّنِى الْمَخْلُوقُونَ، وَ يُثْرِى اللَّهُ مالِى، وَ يُصِحُّ بَدَنى، وَ يُطِيلُ عُمُرِى، وَ يَحْشُرُنى مَعَكَ، فَقالَ (ص ) هذِهِ سِتُّ خِصالٍ تَحْتاجُ اِلى سِتِّ خِصالٍ، إِذا اَرَدْتَ اَنْ يُحِبَّكَ اللَّهُ فَخَفْهُ وَ اتَّقِهِ، وَ اِذا اَرَدْتَ اَنْ يُحِبَّكَ الْمَخْلُوقُونَ فَأَحْسِنْ اِلَيْهِمْ وَ ارْفُضْ مَا فِى اَيْدِيهِمْ وَ، إِذا اَرَدْتَ اَنْ يُثْرِىَ اللَّهُ مَالَكَ فَزَكِّه، وَ إِذا اَرَدْتَ اَنْ يُصِحَّ اللَّهُ بَدَنَكَ فَأَكْثِرْ مِنَ الصَّدَقَةِ وَ إِذا اَرَدْتَ اَنْ يُطِيلَ اللَّهُ عُمُرَكَ فَصِلْ ذَوِى أَرْحامِكَ، وَ إِذا اَرَدْتَ اَنْ يَحْشُرَكَ اللَّهُ مَعِى فَأَطِلِ السُّجُودَ بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ.
(از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده كه فرمود) مردى نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) آمد و گفت: كارى به من بياموز كه خدا و مردم مرا دوست داشته باشند و خدا ثروتم را افزون و بدنم را سالم و عمرم را طولانى كند و مرا با تو محشور سازد. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: اينها شش خصلت هستند كه نياز به شش خصلت دارند:
1- هر گاه خواستى خدا تو را دوست داشته باشد از او بترس و پرهيزگار باش
2- و هر گاه خواستى مردم تو را دوست داشته باشند به آنان نيكى كن و از آنچه در دستشان است صرفنظر نما
3- و هر گاه خواستى خدا ثروتت را افزون كند زكات آن را بپرداز
4- و هر گاه خواستى خدا بدنت را سالم گرداند بسيار صدقه بده
5- و هر گاه خواستى خدا عمرت را طولانى كند با خويشاوندان خود پيوند كن
6- و هر گاه خواستى خدا تو را با من محشور سازد در برابر خداوند يگانه قهّار سجده طولانى كن.
کتاب احادیث الطلاب ص 247
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
حاکم جدید و حاکم قدیم
شیبه گفت : در زمان ((سلیمان بن عبدالملک )) مردی بنام ((حزیمة بن بشر)) بود که خیلی سخاوت و بخشش داشت روزگاری را با شیوه جوانمردی و بخشندگی سپری کرده بود ، زمانی رسید که دستش از مال دنیا تهی شد ، دوستان و رفقایی که استفاده ها از او کرده بودند ، چند روزی به او کمک نمودند ولی طولی نکشید که دیگر روی خوشی به او نشان نداده و از کمکش خود داری کردند ،
همین که حزیمه بی اعتنایی دوستان را مشاهده کرد به خانه آمد و به زن خود که دختر عمویش بود گفت : دیگر امیدی به کسی ندارم و به نظر می رسد که کم کم باید تن به مرگ داد و از این دوستان دیگر نباید تقاضای چیزی کرد
به همین خاطر در خانه را به روی خود بست تا وقتی چیزی داشتند خوردند آنگاه که خوراکی شان تمام شد در فکر بودند که حالا چه باید بکنند ؟ !
حاکم جزیره شخصی بنام عکرمه فیاض بود روزی در مجلس عمومی صحبت از ((حزیمه بن بشر)) کرده از حالش جویا شد گفتند : بسیار تنگدست و بیچاره گردیده ، خانه نشینی را اختیار نموده است چون حاکم این مطلب را شنید تا شامگاه صبر کرد همین که شب شد دستور داد غلامش اسبی را زین نماید ، کیسه ای محتوی چهار هزار دینار به دست غلام داد بدون اینکه به کسی یا به خانواده خود خبر دهد به طرف منزل حزیمه حرکت نمود . نزدیک خانه او که رسید از اسب پیاده شد ، کیسه را از غلام گرفت او را امر کرد عقب رفته در کناری دورتر بایستد ، خودش در زد ،
حزیمه در را باز کرد ، عکرمه کیسه را به او داد ، پرسید شما کیستید ؟ گفت : اگر می خواستم مرا بشناسی این وقت شب نمی آمدم . اصرار نموده گفت : این کیسه را قبول نمی کنم مگر اینکه خود را معرفی کنی .
حاکم گفت : من ((جابر عثرات الکرام ))هستم ، هر چه حزیمه خواست بیشتر توضیح دهد حاکم امتناع کرد و خداحافظی کرد و رفت .
حزیمه داخل اطاق گردید و به زنش بشارت داد و گفت : اگر میان این کیسه پول باشد خداوند فرج رسانیده است . چراغی روشن کن . زن گفت : وسیله ای برای روشن کردن چراغ نداریم ، همانطور حزیمه دست بر روی پولها مالید ، فهمید که محتوی کیسه دینار است .
موقعی که حاکم به منزل بازگشت زن خود را بسیار آشفته و پریشان دید ، بر سر و روی خود می زد ، علت را پرسید ؟
زن گفت : در این وقت شب تو بدون اطلاع من و خانواده از خانه خارج شدی ، کجا رفتی ، معلوم است که به منزل زنی که با او وعده ملاقات داشته ای و او را به عقد خویش در آورده ای رفتی ،
حاکم گفت : خدا می داند برای چنین کاری نرفته ام ، زن اصرار ورزید که باید بگویی برای چه کاری رفته ای ؟ !
حاکم از او پیمان گرفت که این راز را افشا نکند ، آنگاه شرح رفتن خود را داد و گفت : اگر باور نمی کنی قسم هم بخورم زن گفت : نه ، دیگر مطمئن شدم ،
صبحگاه حزیمه قرضهای خود را اداء نمود زندگی را مرتب کرد بعد قصد فلسطین کرد که خدمت خلیفه یعنی سلیمان بن عبدالملک برسد .
وقتی وارد مقر خلیفه گردید ، دربان ، اجازه ورود برای او خواست ، خلیفه او را می شناخت و آوازه جود و سخاوتش را شنیده بود ، اجازه ورود داد ، داخل شد خلیفه سلام و احوالپرسی گرمی با او کرد و گفت چقدر دیر تو را ملاقات می کنم ؟
جواب داد : علت آن فقر و تنگدستی بود گفت : چرا پیش ما نیامدی ؟ پاسخ داد : برای اینکه وسیله آمدن نداشتم .
خلیفه پرسید : چه کسی وسیله حرکتت را فراهم کرد ؟ گفت : نمی دانم ؟ من در نهایت فقر بودم که یک شب که از نیمه گذشته بود مردی ناشناس کیسه ای را که محتوی چهار هزار دینار بود به من داد او را نشناختم مگر به همین یک کلمه ((جابر عثرات الکرام )) هستم .
خلیفه بسیار افسرده شد که او مرد با سخاوت را نشناخته است . گفت اگر او را می شناختیم جبران این جوانمردی را می کردیم و همان وقت دستور داد حکومت و فرمانداری جزیره را بنام حزیمه بنویسند و سفارش کرد در کارهای حاکم قبلی رسیدگی کند که چگونه حاکمی بوده ، خوب بوده یا نه ؟ حاکم جدید به طرف جزیره حرکت کرد .
همین که نزدیک جزیره رسید حاکم قبلی با اهل شهر به استقبال حاکم جدید آمدند گفتند و با هم به طرف محل فرمانداری رفتند ، بنا به سفارش خلیفه حساب دقیقی از حاکم قبلی کشید . وقتی محاسبه تمام شد حاکم قبلی مقدار زیادی کسری آورده بود .
حاکم جدید گفت : باید این مال را بپردازی ، حاکم جدید گفت : راهی برای پرداخت آن نمی یابم ، دستور داد زندانش کنند ، چند روزی در زندان بود باز از او مطالبه کرد . گفت : من کسی نیستم که آبروی خود را فدای مال کنم ندارم هر چه می خواهی بکن ، دستور داد زنجیر به گردنش اندازند و خیلی سختگیری کنند .
این خبر به زن حاکم قبلی رسید او کنیز فهمیده ای داشت ، او را خواست و گفت : در خانه حاکم (جدید) می روی ، اجازه ملاقات می خواهی وقتی اجازه داد بگو : کاری در خلوت دارم آنگاه به او بگو : پاداش ((جابر عثرات الکرام )) این نبود ؟ !
کنیز پیغام را رسانید ، حاکم جدید، پس از شنیدن توضیحات کنیز فهمید کسی که آن شب به او کمک کرده حاکم قبلی بوده ،
فورا دستور داد اسبش را حاضر کردند ، با عده ای از بزرگان شهر به زندان رفت ، غل و زنجیر از گردن حاکم قبلی برداشته و سر و صورتش را بوسید و امر کرد زنجیر را به پاهای خودش بیندازند
حاکم قبلی گفت : چرا این کار را می کنی ؟ جواب داد می خواهم مقداری از ناراحتیهای تو را جبران کنم ، حاکم قبلی او را قسم داد و نگذاشت ، زنجیر بر پای خود اندازد ، از زندان بیرون آمدند و به خانه حاکم جدید رفتند در بین راه حاکم قبلی خواست جدا شود و به منزل خود برود ، حاکم جدید نگذاشت ، پرسید : چرا مانع می شوی ؟ گفت می خواهم این سر و وضع تو را تغییر دهم زیرا من از زنت خیلی بیشتر از مقداری که نسبت به تو شرمنده ام ، خجالت می کشم . با هم به حمام رفتند خودش شخصا حاکم قبلی را شستشو داد و تمیز کرد ، بعد از حمام اجازه خواست از زنش عذر خواهی کند ، حاکم قبلی اجازه داد ، و او بسیار پوزش طلبید .
حاکم قبلی درخواست کرد با هم پیش خلیفه بروند ، آنوقت خلیفه در ((رمله )) بود وقتی به رمله رسیدند ، دربان اجازه ورود برای حاکم جدید خواست ، خلیفه ناراحت شد و پرسید : چرا حاکم جزیره بدون اجازه قبلی به اینجا آمده چه خبر شده ؟ لابد اتفاق تازه ای رخ داده اجازه ورود داد ،
همین که حاکم جدید وارد شد ، سؤ ال کرد خبر تازه ای است که بدون اطلاع قبلی آمده ای ؟
جواب داد : خیر است یا امیرالمؤ منین ((جابر عثرات الکرام )) را یافتم و چون می دانستم علاقه به دیدنش دارید ، خدمت شما آوردم ، خلیفه دستور داد وارد شود .
همین که چشمش به او افتاد دید حاکم قبلی است : گفت نیکی تو به حاکم جدید شری برایت ایجاد نمود
حاکم قبلی را بسیار احترام کرد ، گفت : هر حاجت داری بنویس ؟ او هم در کاغذی خواسته های خود را نوشت ، خلیفه دستور داد درخواست های او را انجام دهند ، و ده هزار دینار نیز به او بخشید استانداری جزیره و ارمینه و آذربایجان را به اسمش نوشت و گفت اینک حاکم جدید در اختیار توست می خواهی عزلش کن یا بر حکومت سابقش نگهدار .
او گفت : البته او (انسان خوب و شریفی است ، اگر اجازه بدهید او همان طور والی و حاکم جزیره باقی بماند ، خلیفه هم پذیرفت .
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
کانال احادیث الطلاب در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror