eitaa logo
احادیث الطلاب
6.3هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث با ذکر کتاب (احادیث الطلاب) بلا مانع است آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️◾️◾️◾️حدیث 1229 چگونه رزق و روزی زیاد می شود 3140 - وَ قالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ‏عليه السلام: يا هِشامُ مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ، وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِى رِزْقِهِ، وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإِخْوانِهِ وَ اَهْلِهِ مُدَّ فِى عُمُرِهِ اى هشام: هر كس زبانش راست بگويد عملش پاكيزه شود، و هر كس نيتش خير باشد روزيش زياد شود و هر كس به برادران و خاندانش نيكى كند عمرش طولانى شود. کتاب احادیث الطلاب ص 909 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
بمناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) زندگينامه حضرت موسى‏ بن جعفرعليه السلام در يك نگاه نام مبارك : موسى‏ عليه السلام نام پدر : جعفرعليه السلام نام مادر : حميده مصفاه لقب شريف : كاظم، صابر، صالح، امين، عبد صالح، فقيه، عالم، باب الحوائج و... كنيه : ابوالحسن(اول) ابو ابراهيم، ابوعلى، ابواسماعيل تاريخ تولد : روز يكشنبه 7 ماه صفر سنه 128 هجرى محل تولد : (أبْواء) منزلى بين مكه و مدينه مدت امامت : 35 سال مدت عمر : 55 سال تاريخ شهادت : 25 ماه رجب سنه 183 هجرى سبب شهادت : زهرى كه هارون الرشيد در خرما به آن حضرت داد محل وفات : بغداد، در زندان هارون محل دفن : كاظمين تعداد فرزندان : 18 پسر و 19 دختر (بنا به نقل شيخ مفيد) حضرت امام موسى كاظم‏ عليه السلام در روز يكشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى (اَبْواء) دهى در بين مكه و مدينه متولد شد، و در 25 رجب سال 183 قمرى در زندان سِندى بنِ شاهِك و بدستور هارون الرشيد مسموم و سپس به شهادت رسيد و در كاظمين نزديك بغداد به خاك سپرده شد. کتاب احادیث الطلاب ص 893 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
شير و مرد جادوگر هارون الرشيد مرد جادوگرى را آورد (كه با سحر و جادو امام موسى كاظم‏ عليه السلام را) در ميان مجلس شرمنده كند تا امر امامت را ضايع و باطل كند و آن حضرت ساكت گردد، آنگاه مجلسى را تشكيل داد و امام ‏عليه السلام و مرد جادوگر شركت داشتند، چون سفره غذا گسترانيدند، آن مرد جادوگر با مكر و حيله كارى كرد كه هر وقت خادم حضرت مى‏ خواست نان بردارد نمى ‏توانست و نان از سفره به بالا مى‏ پريد، هارون با اين عمل خوشحال و مسرور شد مى ‏خنديد، و چندان خوشحال بود كه به حركت در آمد و نمى‏ توانست از سرور و خوشحالى خود دارى كند. امام موسى كاظم‏ عليه السلام لحظه ‏اى سر مبارك را بلند كرد و به عكس شيرى كه بر پرده ‏اى كشيده شده بود اشاره كرد و فرمودند: يا اَسَدَ اللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اللَّهِ (اى شير خدا، دشمن خدا را بگير) به محض صدور اين فرمان، آن عكس (كَأَعْظَمِ ما تَكُونُ مِنَ السِّباعِ) ( به شكل بزرگترين شير درنده ‏ى در آمد) و به طرف مرد جادوگر آمد و او را دريد و خورد، هارون و اطرافيان او چنان از اين صحنه وحشت و هراس به آنها دست داد كه عقل از سر آنها پريد و با صورت بر زمين افتادند و غش كردند، بعد از مدتى بهوش آمدند و هارون به امام‏ عليه السلام عرض كرد: از تو درخواست مى ‏كنم به حق من بر تو دارم از اين عكس درخواست كنى كه اين مرد را برگرداند، امام چون میل به این کار نداشت لذا فرمودند:اِنْ كانَتْ عَصا مُوسى رَدَّتْ مَا ابْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبالِ الْقَوْمِ وَ عِصِّيِّهِمْ، فَاِنَّ هذِه الصُّورةَ تَرُدُّ مَا ابْتَلَعَتْهُ مِنْ هذَا الرَّجُلِ (اگر عصاى موسى ‏عليه السلام آن ريسمان‏هاى ساحران را كه بلعيد برگردانيده بود اين عكس هم اين مردى را كه بلعيده بر مى‏ گرداند.) کتاب احادیث الطلاب ص 895 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🕋🕋🕋شهادت امام موسى كاظم‏ عليه السلام احمد بن عبدالله قَرَوى از پدرش نقل كرده كه گفت: بر فَضْل بن رَبِيع وارد شدم در حالى كه بر بام خانه‏اش نشسته بود، به من گفت نزديك بيا، چون نزديك او رفتم گفت: از اين بالا ميان آن اتاق را نگاه كن، وقتى كه نگاه كردم سؤال كرد چه مى ‏بينى؟ گفتم: ثَوْباً مَطْروحاً (لباسى را كه بر روى زمين انداخته شده است) گفت دوباره بهتر نگاه كن، چون با دقت نگاه كردم گفتم: گويامردى در حال سجده است، گفت او را مى ‏شناسى، گفتم نه، گفت او مولاى توست، گفتم مولاى من كيست؟ گفت خودت را به جهالت مى ‏زنى، او موسى بن جعفرعليه السلام است من شب و روز او را مراقبت مى ‏كنم، هيچگاه او را جز در اين حالى كه مى ‏بينى مشاهده نكرده‏ام. او نماز صبح را كه مى ‏خواند تا هنگام طلوع خورشيد به تعقيب نماز مى ‏پردازد، سپس به سجده مى‏ رود و تا اذان ظهر سجده‏اش را ادامه مى ‏دهد و كسى را سفارش نموده كه چون از وقت اذان اطلاع حاصل كرد به او خبر دهد، آنگاه بر مى‏خيزد و بدون اينكه وضوى تازه‏اى بگيرد نماز مى ‏خواند، و من مى ‏فهمم كه و در سجده طولانى خود بخواب نرفته است و چون از نماز ظهر و عصر و نوافل و تعقيبات آن فارغ مى‏ شود تا غروب در حال سجده است، سپس برمى‏خيزد و با همان وضوئى كه دارد نماز مغرب را مى ‏خواند و چون نماز مغرب و عشاء و نوافل و تعقيبات آن را به جا آورد با غذاى مختصرى كه براى او مى‏آورند افطار مى ‏كند، سپس تجديد وضو مى ‏كند و بعد از آن سجده‏اى به جا مى‏آورد و چون سر از سجده بر مى ‏دارد استراحت كوتاه و خواب سبكى مى‏ كند، سپس بر مى ‏خيزد و دوباره وضو مى‏ گيرد و به نماز مى‏ايستد و تا طلوع فجر به نماز مشغول است، و چون غلامش به او وقت طلوع فجر را خبر مى‏ دهد نماز صبح را به جا مى‏آورد و مدت يكسال است كه اين روش اوست. روزى هارون الرشيد آمد نزد قبر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و عرض كرد من درباره موسى بن جعفرعليه السلام اراده كرده‏ام او را زندانى كنم و از اين بابت معذرت مى ‏خواهم، اين كار را براى اين است كه مى‏ ترسم فتنه بر پا كند و خونهاى امت تو ريخته شود. سپس فضل بن ربيع را فرستاد بدنبال امام موسى كاظم ‏عليه السلام و آن حضرت نزد جد بزرگوار خود رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نماز مى‏ كرد، به امام اجازه ندادند كه نماز را تمام كند، در وسط نماز آن حضرت را گرفتند و كشيدند و از مسجد بيرون بردند، در ضمن بيرون بردن آن حضرت متوجه قبر رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم شد و عرض كرد يا رسول الله‏صلى الله عليه وآله وسلم به تو شكايت مى ‏كنم از اين امت بد كردار كه به اهل بيت تو چه مى ‏كنند و مردم از هر طرف صدا به گريه و ناله و فغان بلند كردند، چون آن امام مظلوم را نزد هارون بردند، ناسزاى بسيارى به آن جناب گفت و دستور داد دو مَحْمَل ترتيب دادند براى آنكه كسى نداند آن حضرت را به كجا مى ‏برند يكى را به سوى بصره و ديگرى را به بغداد و حضرت در آن محمل بود كه جانب بصره مى ‏بردند و در زندان امير بصره زندانى شد و امير بصره در فرح و شادى به سر مى ‏برد و روزى 2 بار در زندان را باز مى‏ كرد يك نوبت براى وضو و نوبتى ديگر براى غذا و مدت يكسال در حبس امير بصره بود و در اين مدت مكرّر هارون به او نوشت آن جناب را شهيد كند، ولى دوستانش او را از اين كار منع مى‏ كردند و او جرأت اين كار را نداشت و براى هارون نوشت: من در حال موسى بن جعفرعليه السلام جستجو كردم به غير عبادت و بندگى و ذكر مناجات با خدا چيزى نديدم و نشنيدم و هرگز بر ضرر تو يا من يا شخصى ديگرى نفرين نكرد و پيوسته متوجه كار خود است، كسى را بفرست كه او را تحويل دهم در غير اين صورت او را رها مى ‏كنم، يكى از جاسوسان امير بصره خبر داد كه من در ايامِ زندانى بودنِ امام موسى كاظم‏عليه السلام بسيار شنيدم آن جناب مى‏ گفت، خدايا من پيوسته درخواست مى ‏كردم كه جاى خلوتى با خيال راحتى به من روزى كنى، اكنون شكر مى‏ كنم كه دعاى مرا مستجاب كردى. چون نامه امير بصره به دست هارون رسيد امام‏عليه السلام را به زندان بغداد در نزد فضل بن ربيع منتقل كرد👇👇👇👇
👆👆👆👆شيخ صدوق از ثَوْبانى روايت كرده كه امام موسى كاظم‏عليه السلام بيش از 10 سال هر روز كه مى‏ شد بعد از روشن شدن آفتاب به سجده مى‏رفت و مشغول دعا و تضرّع بود تا ظهر و در ايامى كه در زندان بود، گاهى هارون به زندان مى‏آمد و مى‏ ديد كه لباسى بر زمين افتاده و از ربيع مى ‏پرسيد اين لباس چيست در اينجا؟ ربيع مى‏ گفت: اين لباس نيست بلكه موسى بن جعفرعليه السلام است و هر روز بعد از طلوع آفتاب به سجده مى‏ رود تا ظهر هارون گفت: اَما اِنَّ هذَا مِنْ رُهْبانِ بِنى هاشِمٍ (همانا اين مرد از رهبانان و عابدان بنى هاشم است) قُلْتُ فَمالَكَ فَقَدْ ضَيَّقْتَ عَلَيْهِ فىِ الْحَبْسِ (ربيع گفت حال كه چنين است چرا او را در اين زندان تنگ جا داده‏اى) قالَ هَيْهاتَ لا بُدَّ مِنْ ذَلِكَ (هارون گفت هيهات كه غير از اين چاره‏اى نيست)يعنى براى حفظ مقام و خلافتم و تا دولت من در كار است او بايد زندانى باشد. وقتى كه امام موسى كاظم‏ عليه السلام در بغداد بدستور هارون در زندان شخص به نام سِنْدى بن شاهِك بود، دستور داد تا امام را به شهادت برساند، سندى بن شاهك خرما را به زهرآلوده كرد و امام غريب و مظلوم را وادار كرد به خوردن خرماها و وقتى كه مطمئن شد كه خرماها را خورده است عده‏اى از مردم سرشناس و قضات را دعوت كرد و امام ‏عليه السلام را به نزد آنها آورد و گفت: مردم مى ‏گويند موسى بن جعفرعليه السلام در تنگى و فشار است، شما شاهد باشيد كه حال او خوب است و حكومت او را اذيت و آزار نداده و بيمارى در بدن ندارد و كار را بر او تنگ نگرفته‏ايم. امام ‏عليه السلام فرمودند: اى جماعت، گواه باشيد كه 3 روز است كه اينها به من زهر مى ‏دهند و ظاهر من صحيح و سالم است ولى زهر در داخل بدن من جاى گرفته است و در آخر امروز از شدت زهرى كه به من خورانيده‏اند بدنم سرخ خواهم شد و فردا زرد شديد خواهم شد و روز سوم رنگم سفيد خواهد بود و به رحمت خداوندى واصل مى ‏شوم، و چون روز سوم شد روح مقدسش به آسمان پرواز كرد و رو سفيد به رحمت الهى منتقل شد. سندى بن شاهك بعد از شهادت امام‏ عليه السلام فقهاء و بزرگان بغداد را حاضر كرد و بدن مطهر امام‏عليه السلام را بر روى پل بغداد گذاشت و روى مباركش را گشود و مردم را ندا كرد كه اين موسى بن جعفرعليه السلام است كه رافضى‏ها (شيعيان) گمان مى ‏كنند كه او نمى ‏ميرد، ببينيد كه او رحلت كرده بيائيد و او را مشاهده كنيد كه اثر جراحت و زخم در بدن او نيست و هارون الرشيد در رحلت او هيچگونه تقصير و كوتاهى نداشته است مردم گروه گروه مى‏آمدند و روى مبارك آن حضرت را مى ‏ديدندو می رفتند . کتاب احادیث الطلاب ص 898 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔵 علی بن یقطین و نارضایتی امام کاظم علیه السلام روزی یکی از مومنین به نام ابراهیم جمال خواست نزد وزیر هارون الرشید – یعنی؛ علی بن یقطین – برود؛ و لیکن علی بن یقطین از پذیرش و ملاقات با ابراهیم امتناع ورزید. پس از آن، ایام ذی الحجه فرا رسید و علی بن یقطین جهت انجام مناسک حج، عازم مدینه منوره و مکه معظمه گردید. هنگامی که به مدینه رسید، خواست به زیارت و ملاقات حضرت ابوالحسن، امام موسی کاظم (ع) شرفیاب شود، همین که جلوی منزل حضرت رسید و اجازه ورود خواست، امام (ع) از پذیرش و ملاقات با او امتناع ورزید. روز دوم نیز علی بن یقطین آمد و اجازه ورود خواست؛ ولی حضرت باز هم نپذیرفت. پس به غلام حضرت گفت: به مولایم بگو که من از علاقه مندان مخلص شما هستم و این همه راه را برای زیارت شما آمده ام، گناه و خلاف من چیست، که مرا نمیپذیری؟ هنگامی که غلام، گفته علی بن یقطین را برای امام کاظم (ع) بازگو کرد، آن حضرت برایش چنین پیغام فرستاد: چون ملاقات با ابراهیم جمال – شتر چران – را نپذیرفتی، و تو دل او را شکستی و ناامیدش کردی و او از تو آزرده خاطر بازگشت. و باید بدانی که خداوند هم اعمال تو را مقبول درگاهش قرار نخواهد داد؛ مگر آن که ابراهیم جمال از تو راضی و خوشنود گردد. علی بن یقطین به غلام گفت: به مولایم بگو: در این موقعیت چگونه ابراهیم را پیدا کنم؟ من در شهر مدینه هستم و او در شهر کوفه میباشد. و حضرت فرمود: هنگامی که شب فرا رسید، بدون آن که کسی مطلع شود، تنها به قبرستان بقیع برو، آن جا شتری آماده است، سوار آن شو و به کوفه برو. علی بن یقطین طبق فرمان حضرت، شبانه وارد قبرستان بقیع شد و سوار بر شتر گردید و عازم کوفه شد؛ و در یک لحظه با طی الارض به شهر کوفه رسید و خود را جلوی درب منزل ابراهیم جمال دید، پس درب منزل را کوبید و گفت، من علی بن یقطین هستم. ابراهیم جمال از درون خانه گفت: علی بن یقطین را با من چه کار است؟ و برای چه این جا آمده است؟! علی بن یقطین پاسخ داد: موضوع بسیار مهم است، و آن قدر اصرار ورزید تا آن که ابراهیم آمد و درب منزل را گشود و علی وارد منزل شد. همین که علی بن یقطین وارد منزل ابراهیم گشت، اظهار داشت: امام و مولایم، حضرت موسی بن جعفر (ع) از ملاقات با من خودداری نمود؛ مگر آن که تو از من راضی شوی و مرا مورد عفو و بخشش خود قرار بدهی. ابراهیم ساربان گفت: خداوند از تو راضی باشد، علی پاسخ داد: رضایت خداوند نیز در خوشنودی تو است، و سپس افزود: اگر تو از من ناراحت نیستی و میخواهی خوشحال برگردم، باید پای خود را بر صورت من بگذاری. و با اصرار فراوان ابراهیم تقاضای او را پذیرفت؛ و آن گاه علی روی زمین خوابید و ابراهیم پای خود را روی صورت او گذاشت؛ سپس جانب دیگر صورتش بر خاک نهاد و گفت: طرف دیگر صورتم را نیز پایمال کن. و چون ابراهیم پای خود را بر صورت علی بن یقطین نهاد، علی به طور مکرر میگفت: خدایا، تو شاهد و گواه باش. پس از آن، از حضور ابراهیم خداحافظی نمود و چون به مدینه رسید و جلوی منزل امام موسی کاظم (ع) آمد، حضرت او را پذیرفت و به درون منزل راه یافت [۱] . —————————————————— منابع: [۱] الثاقب فی المناقب: ص ۴۵۸، ح ۳۸۶، عیون المعجزات: ص ۱۰۳،س ۲۰، بحار الانوار: ج ۴۸، ص ۸۵، ح105 🔴🔴🔴 مخاطب این پست تمام کسانی هستند که با مردم سر کار دارند! همه مسئولان حکومتی ! از کارمندان جزء گرفته تا بالاترین رده های وزارتی وریاستی ومدیریتی ونمایندگان مجلس وقضات و................... اگر به داد خلق الله نرسید وبه وظائفتان در قبال مردم عمل نکنید انتظار نداشته باشید امام زمان علیه السلام به شما محل بگذارد یا عنایتی داشته باشد! اگر از چشم امام زمان علیه السلام افتادن برایتان ایجاد ناراحتی نمیکند برای این بیماری روحی فکری کنید والا بدا به حالتان! اگر تا به حال طور دیگری عمل کرده اید توبه کنید تا دست اجل گریبانتان را نگرفته! @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
. 👇تقویم نجومی سه شنبه👇 👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇 🌏 تقویم همسران 🌍 (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی) @taghvimehamsaran ✴️ سه شنبه 👈 17 بهمن / دلو 1402 👈25 رجب 1445 👈 6 فوریه 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴 شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام " 183 هجری ". 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛صدقه اول صبح فراموش نگردد. 🚘مسافرت:سفر فایده ای ندارد و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 💠حتما به کانال حرز ما سری بزنید.👇 @Herz_adiye_hamrah 👶مناسب زایمان و نوزاد عالم و دانا و نجیب و حاکم شود. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭 احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر خوب نیست: 📛فروش حیوان. 📛فروش طلا و جواهرات. 📛قرض و وام گرفتن و دادن. 📛مسهل خوردن. 📛و نو نوار کردن و لباس نو پوشیدن خوب نیست. 📛نوشتن ادعیه احراز و نماز حرز و بستن آن خوب نیست. 👩‍❤️‍👨مباشرت. امشب شبِ چهارشنبه مباشرت و عروسی مکروه است. 🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. @taghvimehamsaran 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)در این روز از ماه قمری ، خوب است. (ولی برای احترام انجام نشود) 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ،باعث صفای خاطر می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━━━━━━═━⊰❀⊱ 🔰احڪــ🔎ــام نمــ📿ــاز ⁉️وظیفه کسی که آب یا چیزی که تیمم بر آن صحیح است در اختیار ندارد (فاقد الطهورین)، برای خواندن نماز واجب چیست؟🧐 ✅ آیت الله نوری همدانی: به احتیاط مستحب نماز را بدون طهارت بخواند و به احتیاط واجب بعداً آن را قضا کند. ✅ آیات عظام امام خمینی، خویی، تبریزی، شبیری زنجانی، سیستانی، بهجت، وحید خراسانی: به احتیاط مستحب نماز را بدون طهارت بخواند و بعداً آن را قضا کند. ✅ آیت الله خامنه ای: به احتیاط واجب باید نماز را بدون طهارت بخواند و آن را قضا کند. ✅ آیات عظام صافی گلپایگانی، گلپایگانی، فاضل آیات عظام لنکرانی، مکارم شیرازی: به احتیاط واجب باید نماز را بدون طهارت بخواند و به فتوا آن را قضا کند. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
◾️◾️◾️◾️حدیث 1208 اهمیت ندادن به حرف های مردم 3119 - قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عليه السلام: يا هِشامُ لَوْ كانَ فِى يَدِكَ جَوْزَةٌ، وَ قالَ النَّاسُ (فِى يَدِكَ) لُؤْلُؤَةٌ، ما كانَ يَنْفَعُكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَ نَّها جَوْزَةٌ، وَ لَوْ كانَ فِى يَدِكَ لُؤْلُؤَةٌ، وَ قالَ النَّاسُ: اِنَّها جَوْزَةٌ ما ضَرَّكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَ نَّها لُؤْلُؤَةٌ اى هشام! اگر گردوئى در دست تو باشد و همه مردم بگويند مرواريد است نفعى به حال تو ندارد در حالى كه تو مى ‏دانى كه گردو است، و اگر مرواريدى در دست تو باشد و مردم بگويند گردو است، به تو زيانى نمى ‏رساند در حالى كه تو مى ‏دانى كه مرواريد است.(يعنى مدح و ذم افراد نبايد در شخصيت تو اثر بگذارد در حالی خودت را بهتر از مردم می شناسی ) کتاب احادیث الطلاب ص 904 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💠 مطالبۀ قیمت روز بهای معامله 💬 سؤال: جنسی که به قیمت معین و نقدی فروخته شده و تحویل مشتری شده است، اگر خریدار بدون توافق قبلی، قیمت جنس را دو ماه بعد پرداخت کند، آیا می توان قیمت فعلی را مطالبه کرد؟ ✅ جواب: فروشنده نمی تواند قیمت روز جنس را مطالبه کند بلکه می تواند علاوه بر قیمت تعیین شده، تنها مقدار کاهش ارزش (تورم) آن را از مشتری مطالبه کند. 📚 پی‌نوشت: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
⁠⁠⁠⁣نشانه‌هایی که به شما می‌گویند، عزت‌نفستان پایین است: 👈 مقصر نیستید اما مدام در حال عذرخواهی از زمین و زمانید. 👈 از نظر شما همه‌ چیز به شانس بستگی دارد و همه‌ موفقیت‌ها و اتفافات خوب زندگی‌تان را فقط به شانس نسبت می دهید. 👈 از خود یا بدنتان متنفر هستید. 👈 فکر می کنید خوشحال کردن دیگران وظیفه شماست. 👈 بیش از اندازه به تایید انتخاب هایتان توسط دیگران اهمیت می دهید. 👈 از کسی متنفرید اما او را به مهمانی تان دعوت می کنید، یا کاری را نمی خواهید انجام دهید اما توانایی رد کردن آن را ندارید. 👈 نمی‌توانید غذا انتخاب کنید. «چی میل داری؟ نمی‌دونم هرچی شما سفارش بدی!»، سناریوی رایجی است که طرف دوم آن معمولا فردی‌ است که به‌دلیل عزت نفس پایین از اتخاذ ساده‌ترین تصمیم‌ها نیز ترس و ابا دارد. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب