زندگينامه حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در يك نگاه
نام مبارك : على عليه السلام
نام پدر : عمران و عبد مناف، و ابوطالب كنيه آن جناب بود بخاطر پسر بزرگش كه طالب نام داشت
نام مادر : (فاطمه) بنت اسد
لقب شريف : مرتضى، اميرمؤمنان، مولى الموحّدين، سيد الوصيين،خليفة الله
كنيه : ابوالحسن، ابوتراب
تاريخ تولد : روز جمعه 13 رجب سى سال پس از عام الفيل
محل تولد : شهر مكه در خانه كعبه
مدت امامت : 30 سال
مدت عمر : 63 سال
تاريخ شهادت : شب 21 ماه رمضان سال چهلم هجرى
سبب شهادت : ضربت عبد الرحمن بن ملجم مرادى (لعنة اللَّه عليه)
محل شهادت : شهر كوفه، در خانه خود
محل دفن : نجف اشرف
تعداد فرزندان : 12 پسر و 16 دختر
مختصرى از زندگينامه حضرت على بن ابيطالب عليه السلام
ولادت
مشهور آن است كه آن حضرت در روز جمعه 13 رجب، سال 30 از عام الفيل، تقريباً 21 سال قبل از هجرت در خانه كعبه بدنيا آمدند پدر اميرالمؤمنين، نامش عبد مناف بود و چون پسر بزرگش طالب نام داشت لذا او را بنام ابوطالب مى خواندند و در تاريخ اسلام هيچ گاه او را به عبد مناف نخوانده اند، عبدالمطلب كه پدر ابوطالب است با پدر رسول خدا برادر بودند، مادر حضرت على فاطمه بنت اسد است، در روايت است كه روزى فاطمه بنت اسد كه آبستن به اميرالمؤمنين بود. درد زائيدن گرفت، خود را به خانه خدا كعبه رسانيد وگفت: پروردگارا.... به حق اين فرزندى كه در شكم من است و با من سخن مى گويد، و به سخنانش مأنوس شدهام و يقين دارم كه او يكى از آيات با عظمت تو است، تو را قسم مىدهم كه ولادت و زائيدن مرا آسان كنى.
چون فاطمه از اين دعا فارغ شد ديوار خانه خدا شكافته شد و فاطمه داخل شد و شكاف بهم پيوست اهل شهر اين قصه را براى همديگر نقل مى كردند تا روز چهارم كه از همان شكاف، در حالى كه فاطمه فرزند خود را در بغل داشت خارج شد و در اين چند روز از غذاها و ميوههاى بهشتى تناول مىكرد.
اميرالمؤمنين على عليه السلام مى فرمايد: وَ لَقَدْ صَلَّيْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنيِنَ وَ أَنَا اَوَّلُ مَنْ صَلَّى مَعَهُ( در حالى كه هفت سال بيشتر نداشتم قبل از همه مردم با پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم نماز خواندم و من اولين فردى بودم كه با آن حضرت نماز خواندم) عمر با بركت آن حضرت 63 سال بود 10 سال قبل از بعثت و 23 در حضور رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و 30 سال بعد از آن حضرت زندگى كرد و مدت خلافت ظاهرى آن حضرت 4 سال و 10 ماه بود و بيشتر به جنگيدن با ناكثين (پيمان شكنان) و قاسطين (ظالمان) و مارقين (خوارج) گذارنيد.
ايمان آوردن يهودى
روزى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در راهى مى گذشت، يك نفر يهودى كه از يهوديان خَيْبَر بود با آن حضرت همراه شد (در حالى كه امام عليه السلام را نمى شناخت)، در بين راه به درّهاى كه بر اثر سيل، آب زيادى در آن جمع شده بود رسيدند، مرد يهودى جمله اى گفت و بر روى آب به راه افتاد و مقدارى كه رفت، على عليه السلام را صدا زد و گفت: اگر آنچه را من مى دانم تو نيز مى دانستى از آب مانند من عبور مى كردى
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: قدرى توقّف كن، سپس اشارهاى فرمود، فوراً آب منجمد گرديد و سفت شد و روى آن به راه افتاد مرد يهودى كه چنين ديد خود را بر قدم هاى آن حضرت انداخت و عرض كرد: اى جوانمرد، چه چيزى گفتى كه آب را به سنگ تبديل كردى؟ امام عليه السلام فرمودند: تو چه چيزى گفتى كه بر روى آب عبور كردى؟ عرض كرد: أَنَا دَعَوْتُ اللَّهَ بِاسْمِهِ الْأَعْظَمِ( من خدا را به اسم اعظم او خواندم) اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: اسم اعظم خدا چيست؟ عرض كرد: (على )كه اسم وصى و جانشين حضرت محمد صلى الله عليه وآله وسلم است اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: من وصى و جانشين حضرت محمدم صلى الله عليه وآله وسلم مرد يهودى( پس از شنیدن این مطلب و دیدن معجزه آن حضرت در طول مسیر ) به حقّانيت آن حضرت اعتراف كرد و اسلام آورد.
کتاب احادیث الطلاب ص 350
🌹💐🌷🌻🌴حدیث 255
مطلبی که تاکنون به کسی نگفته ام
1772 - قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنيِنَ عَلِىٌّ عليه السلام: وَ لَأَقُولَنَّ ما لَمْ اَقُلْهُ لِأَحَدٍ قَبْلَ هذَا الْيَوْمِ، سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِصلى الله عليه وآله وسلم مَرَّةً اَنْ يَدْعُوَ لى بِالْمَغْفِرَةِ، فَقالَ: اَفْعَلُ، ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى، فَلَمَّا رَفَعَ يَدَهُ لِلدُّعاءِ اِسْتَمَعْتُ عَلَيْهِ، فَاِذا هُوَ قائِلٌ: اَللَّهُمَّ بِحَقِّ عَلِىٍّ عليه السلام عِنْدَكَ اِغْفِرْ لِعَلِىٍّ عليه السلام فَقُلْتُ: يا رَسولَ اللَّهِصلى الله عليه وآله وسلم مَا هَذا ؟ فَقالَ: أَ واحِدٌ اَكْرَمُ مِنْكَ عَلَيْهِ فَأَسْتَشْفِعَ بِهِ اِلَيْهِ؟
و همانا امروز مطلبى را مى گويم كه هرگز براى كسى قبل از آن نگفته بودم، يكبار از پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم درخواست كردم كه برايم آمرزش بخواهد، حضرت فرمودند: (اين كار را)انجام مى دهم
پس برخواست و نماز خواند و هنگامى كه دستهايش را به دعا بلند كرد، از او شنيدم در حالى كه مى گفت: خدايا به حق (مقامى كه) على عليه السلام در نزد تو دارد على عليه السلام را بيامرز،
گفتم: اى پيامبر خدا اين چه (دعائى) بود. حضرت فرمودند: آيا كسى گرامى تر از تو نزد خدا وجود دارد تا او را شفيع قرار دهم.
احادیث الطلاب ص 495
🍒🍊🍐🌷🔴🔵🌻☘🍐🍇🌹🍀💐🌷
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
محبت علی(ع)آدمی را وارد بهشت مى كند
مرحوم شيخ صدوق از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: روزى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در ميان جمعى ازاصحاب بودند كه ناگهان چهار نفر سياه پوست جنازه سياه پوستى را بر دوش حمل مى كردند و در حالى كه او را در كفن پيچيده بودند او را به سوى قبرش حمل مى كردند.
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم چون اين صحنه را ديد فرمودند: جنازه را به نزد من آوريد، وقتى كه جنازه را آوردند و در مقابل آن حضرت به زمين گذاشتند و صورتش را باز كردند، آن حضرت فرمودند: اَيُّكُمْ يَعْرِفُ هذا (كداميك از شما اين شخص را مى شناسد)
چون اميرالمؤمنين عليه السلام او را ديد فرمود: أَنَا يا رَسُولَ اللَّهِ (من او را مى شناسم)، او رِياحْ نام دارد و غلام آل نجّار است سپس امامعليه السلام فرمودند: به خدا قسم، هر گاه او مرا مى ديد ( گرچه بارى را هم بر دوش داشت لحظاتى مىايستاد و) تواضع مى كرد و از ديدن من خوشحال مى شد و مى گفت: يا عَلِىُّ اِنّى اُحِبُّكَ (اى على عليه السلام من تو را دوست دارم)
پيامبراسلام صلى الله عليه وآله وسلم چون اين جملات را از امامعليه السلام شنيد فرمودند:يا عَلِىُّ لا يُحِبُّكَ اِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لا يُبْغِضُكَ اِلاَّ كافِرٌ يا على جز مؤمن كسى تو را دوست نمى دارد و جز منافق كسى با تو دشمن نيست. فَأَمَرَ بِغُسْلِهِ، وَ كَفَّنَهُ فى ثَوْبٍ مِنْ ثِيابِهِ آن حضرت دستور داد كه جنازه رياح را غسل دادند (و بخاطر اميرالمؤمنين عليه السلام) او را در لباسى از لباسهاى خودش كفن كرد و به همراه مسلمانان تا كنار قبرش تشييع كرد و بر جنازه او نماز خواند، و مردم زمزمههاى شديدى را از آسمان مى شنيدند.
سپس رسول خدا فرمودند اين زمزمهها بخاطر اين است كه اَنَّهُ قَدْ شَيَّعَهُ سَبْعُونَ اَلْفَ قِبيلَةٍ مِنَ المَلائِكَةِ، كُلُّ قَبِيلَةٍ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَكٍ، وَ اللَّهِ ما نالَ ذَلِكَ اِلاَّ بِمَحَبَّتِكَ يا عَلِىُّ (70 هزار از گروه فرشتگان او را مشايعت كردند كه هر گروه 70 هزار نفر بودند و به خدا قسم جز به محبت و دوستى تو اى على عليه السلام به اين درجه و مرتبه نرسيد)
سپس رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم داخل قبر رياح شد و با دست خود او را در ميان قبر نهاد و لحظهاى از او روى برگردانيد و خاكها را روى قبر ريخت،
اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا ديديم شما لحظهاى از او روى برگرداندى، سپس قبر را با خاك پوشاندى، علتش چه بود؟
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: اين شخص ( چون دوستدار على عليه السلام بود) به همين خاطر از اولياء خدا و از فرمانبرداران خداوند محسوب شد و چون تشنه از دنيا رفته بود، همسران بهشتى او، يعنى حورالعين با عجله برايش از بهشت آب آوردند و او چون غيرتمند بود، دوست نداشتم با نگاه كردن به همسرانش او را محزون سازم، لحظهاى از او روى برگرداندم تا آب آشاميد.
کتاب احادیث الطلاب ص 351
@ahadis_tollab
👇👇👇
🔰چرا امام علی (ع) امیرالمومنین نامیده شد؟ و چرا به خود پیامبر (ص) امیرالمومنین نمی گویند؟
✍️پاسخ:
در روایات عنوان امیرالمؤمنین از القاب خاص علی(ع) شمرده شده است،[۳] امیرمؤمنان در این روایات معنای ویژه ای دارد كه آن معنا متضمن خلافت بلافصل است؛
با توجه به این معنا تنها شامل امام علی(ع) می شود، چون جز او كسی لایق این مقام نیست.
در برخی از روایات بیان شده كه حتی در زمان پیامبر(ص)، نیز توسط پیامبر(ص) از حضرت علی(ع) به امیرمؤمنان یاد شده است.[۴]
به همین خاطر، این لقب برای دیگران و حتی امامان معصوم(ع) اطلاق نشده است.
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا روا است كه به امام زمان(ع) به عنوان "سلام بر تو، ای امیرمؤمنان" سلام یاد كرد؟
امام فرمود: نه، زیرا خداوند تنها علی(ع) را به این لقب نامیده است. نه قبل او كسی به این لقب نامیده شده و نه پس از او. آن شخص پرسید: پس چگونه بر قائم آل محمد (ع) می بایست سلام كرد؟ فرمود: میگویید: السلام علیك یا بقیة الله".[۵]
اختصاص لقب امیرالمؤمنین به امام علی(ع) تنها با معنای متضمن خلافت بلافصل قابل توجیه است؛ یعنی بعد از پیامبر(ص) باید او امیر و حاكم مسلمانان بوده و مردم باید به این مهم آشنا شوند. شاید بر همین اساس باشد كه پیامبر(ص) فرمود: "اگر مردم می دانستند در چه زمانی علی(ع) به این لقب ملقب گردید، هرگز منكر فضایل او نمی شدند، زیرا علی در زمانی كه آدم بین روح و جسد بود، ملقب به این لقب شد؛ زمانی كه خداوند فرمود: آیا من پروردگار شما نبودم؟ گفتند: بلی. فرمود: من پروردگار شمایم و محمد پیامبر شما است و علی امیر شما است".[۶]
اما این كه به پیامبر اسلام(ص) امیرمؤمنان گفته نمی شد، بدان جهت بود كه عنوان "امیرالمؤمنین" به معنای خلیفه بلافصل و جانشین آن حضرت است.
طبیعی است كه به خود حضرت، امیرمؤمنان گفته نشود.
پی نوشت:
[۳]. معارف و معاریف، ج۲، ص ۴۴۸؛ دایرةالمعارف تشیع، ج۲، ص ۵۲۲.
[۴]. بحارالانوار، ج۳۵، ص ۳۷، ارشاد مفید، ص ۴۲.
[۵]. كافی، ج۱، ص ۴۱۱؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص ۲۱۱؛ مظهر ولایت، ص ۴۱.
[۶]. ینابیع الموده، ۲، ص ۶۳؛ بحارالانوار، ج۹،ص ۲۵۶؛ مظهر ولایت، ص ۴۰.
@ahadis_tollab
🌺🌺🌺🌺🌺
🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹
🌴کرامت #امیرالمومنین (علیه السلام) به یک #طلبه🌴
🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺
يكى از #طلبه هاى حوزه باعظمت #نجف از نظر #معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود .
روزى از روى #شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت #اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين #لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟!
شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در #خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف #مجاور من باشى اينجا همين #نان و #ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى #مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به #هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند .
پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن #همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به #هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى :
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .
وقتى به در خانه آن #راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد :
🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند
فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين #طلبه را به داخل #عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به #حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد .
مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود .
فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون #اعيان و #تجار و #علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟
گفت : مجلس جشن عقد #دختر صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است .
هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست .
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت :
آقايان من #نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين #طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به #دو دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى #زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد .
چون صيغه جارى شد #طلبه كه در دريايى از #شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در #مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) #شعرى بگويم ، يك #مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى #فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر #اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع #دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است .
طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟
راجه گفت : من گفته بودم :
🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود #اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه #سجده شكر كرد و خواند :
🌺به ذرّه گر نظر لطف #بوتراب كند
🌺به آسمان رود و كار #آفتاب كند
منبع :
کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين
@ahadis_tollab
🍀🍀🍀🍀حدیث 474
دو مورد خوشحالی روزه دار
2512 - قالَ الْإِمامُ الصَّادِقُ عليه السلام: لِصَّائِمِ فَرْحَتانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقاءِ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ
@ahadis_tollab
روزه دار دو شادمانى دارد: يكى هنگام افطار و ديگرى هنگام ديدار با پروردگار خويش
کتاب احادیث الطلاب ص 732
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@ahadis_tollab
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄*
آندوسکپی برای روزهدار...
نظر ۱۱ تن از مراجع
╭─═ঊঈ🔻🔻ঊঈ═─╮
🔴 @ahadis_tollab
╰─═ঊঈ🔺🔺ঊঈ═─╯
🔴 #بمب_اتمِ_چشم_گفتن
💠 اگر حس میکنید اکثر مواقع در انجام برخی کارهای #عادی و یا اِعمال برخی سلیقههای کوچک خود، شوهرتان بدون دلیل و با گارد جدی، با شما مخالفت میکند راهش این است که در همه موارد به او با روی باز و گشاده و #رضایت بگویید: چون نظر شما این است انجام نمیدهم #چشم. اونم چشم گفتن واقعی نه چشم گفتنی که بعد از آن بگوییم: حالا میذاشتی انجام بدم چی میشد؟؟
💠 اگر مدت #کوتاهی این روش یعنی همنظر و همدل شدن با شوهر را با گفتن چشم واقعی، انجام دهید ناخواسته مردتان شیفته و #عاشق شما خواهد شد. چرا که مردها از #اطاعت شدن بسیار لذت میبرند و چنین خانمی بشدت در نزد او محبوب میگردد.
💠 یقینا برای چنین مردی به #مرور زمان، خواستههای همسرش #ارزش پیدا کرده و در رفتار، او را #درک خواهد کرد. و از سیستم گارد و مخالفت همیشگی و بیجهت، بتدریج خارج خواهد شد. فقط کمی #صبوری میخواهد.
🍃❤️ @ahadis_tollab
🌹🌹🌹🌹🌹حدیث 1172
چه چیزی برای خدا از عطر هم خوشبوتر است؟
3082 - وَ قالَ الامام الصادق عليه السلام: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى مُوسَى عليه السلام: ما يَمْنَعُكَ مِنْ مُناجاتى؟ فَقالَ: يارَبِّ أُجِلُّكَ عَنِ الْمُناجاةِ لِخُلُوفِ فَمِ الصَّائِمِ، فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ، يا مُوسَى لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْيَبُ عِنْدى مِنْ رِيحِ الْمِسْكِ
@ahadis_tollab
خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد چه چيز مانع تو از مناجات من شده است پس موسى گفت: خداوندا به خاطر بوى بد دهان روزه دار، تو را بزرگ تر از اين مى دانم كه(با بوی بد دهان با تو ) مناجات كنم پس خداوند به موسى وحى كرد اى موسى همانا بوى بد دهان روزه دار براى من از بوى مُشك گواراتر است
کتاب احادیث الطلاب ص 883
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@ahadis_tollab
❓ سوال: روزه بر چه كسانى واجب نيست؟
💥1. #پير_مرد و #پير_زنى كه گرفتن روزه براى آنان #مشقّت دارد؛
💥2. #زن_باردارى كه گرفتن روزه براى حمل يا خودش #ضرر دارد؛
💥3. #زن_شير_دهى كه گرفتن روزه، براى #بچه يا خودش ضرر دارد؛
💥4. #بيمارى كه گرفتن روزه براى او ضرر دارد؛
💥5. كسى كه بيمارى دارد كه زياد #تشنه مى شود و نمى تواند تشنگى را #تحمل كند؛
💥6. كسى كه به #سن_بلوغ نرسيده است؛
💥7. زنى كه خون #حيض و #نفاس مى بيند؛
💥8. كسى كه به #مسافرت مى رود و در جايى #قصد_اقامت #ده_روز نمى كند؛
💥9. كسى كه به جهت #ضعف_بنيه، گرفتن روزه براى او مشقّت فراوان دارد و غيرقابل تحمل است؛
💥10. كسى كه #بى_هوش است و يا در #كما به سر مى برد؛
💥11. #ديوانگان.
—---------------—
منبع:
➖ توضيح المسائل مراجع، 1729، 1725، العروة الوثقى، ج 2 ؛ كتاب الصوم، فصل فىطرق ثبوت الهلال.
@ahadis_tollab
#آقایان_بدانند🔴
🔸وقتی زنان عصبانی می شوند
👈قدرت جسمیشان از بین می رود
👈قدرت زبانیشان بالا می رود
👈تمام بدی هایی که درطول عمرش به او کردید به یاد می آورد و در عرض پنج دقیقه همه را جلوی چشمانتان می آورد
👈زنها ماجرای عصبانیتشان را گاهی تا یک ماه با خود حمل می کنند.
@ahadis_tollab