#پندانه
#حکایت_اموزنده📚
دوست خدا
✍در بازار«مدینة»غلامی را میخواستند بفروشند. غلام یک شرط برای خریدش معین کرده بود که هرکس میخواهد بخرد، در پنج وقت باید آزادش بگذارد تا به نماز جماعت در«مسجد مدینه»حاضر شود وپشت سر پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله»نماز بگذارد.
بالاخره یک نفر حاضر شد با آن شرط غلام را بخرد.
غلام در پنج وقت آزاد بود و در آن اوقات به مسجد میرفت و درنماز جماعت شرکت مینمود.
چند روز پیامبر اکرم«ص»مشاهده فرمود که آن غلام سیاه به مسجدنمی آید، لذا احوال او را پرسید. اصحاب عرض کردند که وی مریض شده و در خانه به بستر افتاده است.
حضرت فرمود: «می خواهم از وی عیادت نمایم. »
پیامبر«ص»در زمانی که اعراب ارزشی برای غلام قائل نبودند، به عیادت غلام سیاه رفت و از او دلجویی فرمود.
چند روز بعد به حضرت خبر دادند که غلام در حال مرگ است.
پیامبر«ص»بر بالین غلام تشریف برد. غلام پس از زیارت رسول خدا«ص»چشم از جهان فرو بست و به سرای جاوید شتافت.
حضرت رسول«ص»جنازه را به کسی ندادوخود شخصا امور غسل وتجهیز و کفن و دفن غلام را به عهده گرفت و انجام داد.
این رفتار پیامبر اکرم«ص»با غلام، باعث شد که عده ای از مهاجرین و انصار به حضرت اعتراض نمایند که چرا بیش از اندازه به غلام توجه
فرموده است.
پیامبر اکرم«ص»در پاسخ آنان این آیه را تلاوت فرمود: «... هماناگرامی ترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست [۱] [۲] »
[۱]: سوره حجرات آیه۱۳
[۲]: آدابی از قرآن
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب