eitaa logo
احادیث الطلاب
6.4هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث از کتاب (احادیث الطلاب) بدون ذکر آن اشکال شرعی دارد ، زیرا برای تهیه آن هشت سال وقت صرف شده است . آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅تاثیر مجالست🔅 ✍علامه طهرانی رضوان الله: 🔹در تعالیم اسلام بسیار وارد است که انسان خوب است با نیکان صحبت داشته باشد و از انس و دلبستگی با اشرار خودداری کند. حتّی مجالستِ یک جلسه در انسان مؤثّر است، خواه به سکوت بگذرد و خواه به مذاکره؛ چون تأثیر ارواح در یکدیگر محتاج به مذاکره نیست؛ دو روحی که با یکدیگر انس و ملایمت دارند هر یک به روی دیگری اثر می گذارد. 📚امام شناسی ج ۱، ص ۱۸۰ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌺🌺🌺حدیث 2574 قران در چند بخش نازل شده است 1164 - وَ قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِىّ عليه السلام: نَزَلَ الْقُرْآنُ اَثْلاثاً، ثُلْثٌ فِينا وَ فِى عَدُوِّنا، وَ ثُلْثٌ سُنَنٌ وَ اَمْثالٌ، وَ ثُلْثٌ فَرائِضُ وَ اَحْكامٌ. @ahadis_tollab قرآن در سه بخش نازل شده است: يك بخش آن، درباره ما و دشمنان ما است، و بخش ديگر در سنت‏ها و مَثَل‏هاست، و بخش ديگر در واجبات و احكام است. کتاب احادیث الطلاب ص 362 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @ahadis_tollab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام را به شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می نماییم آن حضرت فرمودند: 3401 - وَ قَالَ‏ الْإِمامُ الْعَسْكَرِىُّ عليه السلام: لا تُمارِ فَيَذْهَبَ بَهاءُكَ، وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأَ عَلَيْكَ جر و بحث مكن كه حرمتت از بين مى رود، و شوخى( های سبک ) مكن كه بر تو جرأت مى ‏يابند (و اهانت مى‏ كنند) کتاب احادیث الطلاب ص 1012 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🕋🕋🕋🕋 زندگينامه امام حسن عسكرى‏ عليه السلام در يك نگاه نام مبارك : حسن‏ عليه السلام نام پدر : على‏ عليه السلام نام مادر : حديثه يا سليل يا سوسن لقب شريف : عسكرى، زكىّ كنيه : ابو محمد تاريخ تولد : 8 يا 10 يا 14 ماه ربيع‏ الثانى سنه 232 هجرى محل تولد : مدينه طيبه مدت امامت : 6 سال مدت عمر : 28 سال تاريخ شهادت : روز جمعه 8 ربيع الاول سنه 260 هجرى سبب شهادت : زهرى كه معتمد عباسى به حضرت داد محل وفات : سامراء محل دفن : پشت سر قبر شريف پدر بزرگوارش در سامراء تعداد فرزندان : 1 پسر مختصرى از زندگينامه امام حسن عسكرى‏ عليه السلام امام حسن عسكرى‏ عليه السلام در روز جمعه 8 ربيع الثانى سال 232 قمرى در مدينه به دنيا آمد. و شهادت آن حضرت در روز جمعه 8 ربيع الاول سال 260 قمرى وقت نماز صبح كه به دليل مسموميت به دست معتمد عباسى در سن 28 سالگى اتفاق افتاد و در سامراء در نزد پدر بزرگوارش مدفون گرديد، آن حضرت را عسكرى گويند يا به خاطر اينكه هميشه در محاصره و زير نظر عسكر (لشكر) و نيروهاى حكومتى بود و يا اينكه در محله‏اى به نام عسكر بوده است. اهميت نماز اول وقت 🆔 @ahadis_tollab ابوهاشم نقل مى ‏كند كه گفت: خدمت امام حسن عسكرى‏ عليه السلام رسيدم، آن حضرت مشغول نوشتن نامه‏ اى بود، همين كه وقت نماز فرا رسيد، نامه را رها كرد و به نماز پرداخت، ديدم قلم خود به خود روى آن كاغذ حركت كرد و بقيه نامه را نوشت تا به آخر رسيد، من از مشاهده اين معجزه به سجده افتادم، و امام‏ عليه السلام وقتى نماز را به پايان رسانيد قلم را به دست گرفت و به مردم اجازه ملاقات داد 🆔 @ahadis_tollab نماز باران به وسيله استخوان پيامبرى سالى در سامراء در زمان امام حسن عسكرى ‏عليه السلام خشكسالى شد، خليفه (متوكل عباسى) به حاجب و اهل شهر دستور داد تا براى نماز اِسْتِسْقاء (طلب باران) به بيرون شهر بروند، مردم 3 روز پشت سر هم براى نماز استسقاء رفتند و دعا كردند، ولى باران نباريد، روز چهارم جاثَليق(كه رئيس روحانيون مسيحيان بود) به همراه مسيحيان و عده‏اى از عابدان مسيحى به سوى صحرا رفتند، در ميان آنان عابد مسيحى بود، همين كه او دست به دعا برداشت بارش باران از آسمان شروع شد او روز ديگر نيز براى دعا به صحرا رفت، باز هم باران باريد، وقتى مردم اين صحنه را ديدند، به شك و ترديد افتادند، و از اين امر در شگفت شده و به دين مسيحيت متمايل شدند. (اين قضيه به خليفه رسيد) وى ناگزير از امام حسن عسكرى‏ عليه السلام كه در آن موقع در زندان بود كمك خواست و مأمورى را به نزد آن حضرت فرستاد و او را از زندان آزاد كرد و گفت: امت جدت را درياب كه هلاك شدند امام حسن عسكرى‏ عليه السلام فرمودند: اِنّى خارِجٌ فىِ الْغَدِ وَ مُزِيلُ الشَّكِّ اِنْ شاءَ اللَّهُ تَعالى (من فردا بيرون مى‏ روم و ان شاء الله شك و ترديد را از بين مى ‏برم) روز سوم جاثليق به همراه عابدان مسيحى به سوى صحرا رفتند و امام حسن عسكرى‏عليه السلام نيز به همراه عده‏ اى از يارانش به صحرا رفتند، وقتى كه حضرت چشمش به عابد مسيحى افتاد و ديد كه دستش را براى دعا بلند نموده به يكى از غلامانش دستور داد تا دست راست او را نگهدارد و آنچه ميان انگشتانش است بگيرد. غلام طبق فرمايش امام‏ عليه السلام دست او را نگهداشت و از ميان دو انگشت سَبّابه‏ اش استخوان سياهى را گرفت (و به نزد امام‏ عليه السلام آورد) امام‏ عليه السلام آن را گرفت و آنگاه به عابد مسيحى فرمود:اِسْتَسْقِ الْآنَ (الآن دعا كن و طلب باران نما) عابد مسيحى شروع به دعا كرد، آسمان كه ابرى بود، (و ابرهاى متراكم داشت) ابرها پراكنده شدند و آفتاب درخشان آشكار شد. خليفه از امام حسن عسكرى عليه السلام پرسيد اى ابا محمد اين استخوان چيست؟ حضرت فرمودند: هذَا رَجُلٌ مَرَّ بِقَبْرِ نَبِىٍّ مِنَ الْأَنْبِياءِ، فَوَقَعَ اِلى يَدِهِ هذَا الْعَظْمُ، وَ ما كُشِفَ مِنْ عَظْمِ نَبِىٍّ اِلاَّ وَهَطَلَتِ السَّماءُ بِالْمَطَرِ (اين شخص از كنار قبر يكى از پيامبران عبور نموده و اين استخوان را از قبر آن پيامبر به دست آورده و استخوان هيچ پيامبرى در پيشگاه خداوند ظاهر نمى‏شود مگر(به بركت آن) از آسمان باران مى ‏بارد. کتاب احادیث الطلاب ص 999 🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💐💐💐💐💐حدیث 4042 عفو و بخشش خداوند در روز قیامت 3391 - قَالَ الْإِمامُ الْعَسْكَرِىُّ عليه السلام: إِنَّ اللَّهَ لَيَعْفُو يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَفْواً، يُحيطُ عَلَى الْعِبادِ، حَتَّى يَقُولَ أَهْلُ الشِّرْكِ: (وَاللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ) روز قيامت خداوند چنان مى ‏بخشد، كه عفو و بخشش او تمام بندگان را فرا مى ‏گيرد، تا آنكه مشركان مى ‏گويند به خدا كه پروردگار ماست قسم، كه ما مشرك نبوده ‏ايم. کتاب احادیث الطلاب ص 101 3403 - قَالَ الْإِمامُ الْعَسْكَرِىُّ عليه السلام: خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَهُما شَيْى‏ءٌ: اَلْإِيمانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوانِ دو خصلت است كه بهتر از آنها چيزى نيست 1- ايمان به خدا 2- و سود رساندن به برادران (دينى) کتاب احادیث الطلاب ص 1013 ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️حدیث 4047 غم و غصه روزی نخور 3396 - وَ قَالَ الْإِمامُ الْعَسْكَرِىُّ عليه السلام: لا يَشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ (غم و غصه) رزق و روزى كه ضمانت شده، (مخور تا) تو را از كار واجب باز ندارد. کتاب احادیث الطلاب ص 1011 ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ 🆔 @ahadis_tollab
🌷 حضرت علیه السلام می‌فرماید : پدر و پسری در منزل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شدند امام آنها را احترام کرد و مقابل آنها نشست و هنگام غذا سفره انداختند و با هم غذا خوردند. پس از صرف غذا ، امام علی علیه السلام از جا بلند شد چون دید قنبر حوله و آفتابه ای آورده تا دست مهمان را بشوید. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از دست قنبر گرفت که خود دست مهمان را بشوید ، آن شخص خود را به پای حضرت افکند و اصرار فراوان کرد که نمی گذارم بر دست من آب بریزی. 🌷امام علی علیه السلام او را داد و فرمود : ⬅️ همانگونه که اگر قنبر بر دست تو آب می‌ریخت آرام بودی، . 🎀 و بر دست مهمان آب ریخت تا شسته شد. ⬅️ سپس حوله و آفتابه را به دست پسرش محمدبن حنفیّه داد و فرمود : تو هم بر دست پسرش آب بریز تا دستش را بشوید. 🌷امام عسکری علیه السلام فرمود : 👌 هر کس در اینگونه رفتارها از علیه السلام پیروی نماید شیعه واقعی او می‌باشد. (۱). یعنی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تا آنجا را متناسب با و آنها رعایت می‌کرد که خود بر دست ، و فرزندش محمّد حنفیّه بر دست مهمان آب ریختند. 📗(۱) بحارالانوار ، ج۱۶ ، ص۱۴۸ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💢ناتوانی از انجام رڪوع و سجده 📥 سؤال : ❓ کسی که می‌تواند نماز را ایستاده بخواند ولی نمی‌تواند رکوع و سجده را به طور معمول انجام دهد، تکلیفش چیست؟ 📤 پاسخ : ✍🏻 باید به هر مقدار که می‌تواند ولو با تکیه دادن به دیوار و امثال آن بایستد و سپس به مقداری که می‌تواند رکوع را انجام دهد. در صورتی که نمی‌تواند از حال ایستاده به رکوع برود، روی صندلی و مانند آن بنشیند و رکوع و سجده را انجام دهد و اگر قادر به این هم نیست، احتیاط در آن است که مهر را بالا آورده و پیشانی را بر آن بگذارد و اگر در این حد هم نمی‌تواند وظیفه او سجده با ایماء و اشاره است. 🏷 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
بمناسبت شهادت امام حسن عسکری (ع) اَبو الأَدْيان گفت: من پيك بودم و خدمت امام حسن عسكرى‏ عليه السلام مى‏ كردم و نامه ‏هاى آن حضرت را به شهرها مى‏ بردم، روزى كه بيمارى بودند و در آن بيمارى رحلت كردند، مرا طلبيد و چند نامه نوشتند و مربوط به اهل مداين بود و فرمودند بعد از 15 روز دوباره وارد شهر سامرا خواهى شد و در اين هنگام صداى شيون از خانه من خواهى شنيد (و متوجه مى ‏شوى كه من مرده‏ ام) و در آن موقع مرا غسل مى ‏دهند، عرض كردم بعد از شما امامت با چه كسى خواهد بود؟ فرمودند: هر كس كه جواب نامه مرا از تو بخواهد او امام است، گفتم علامتى ديگرى بفرمائيد فرمودند: مَنْ يُصَلّى عَلَىَّ فَهُوَ الْقائِمُ بَعْدى (هر كس بر جنازه من نماز بخواند او جانشين من خواهد بود) گفتم علامتى ديگر بفرمائيد، فرمودند: مَنْ اَخْبَرَ بِما فىِ الْهِمْيانِ فَهُوَ الْقائِمُ بَعْدى (هر كس بگويد كه چه چيزى در كيسه هست و از محتواى آن خبر دهد او امام است) عظمت و بزرگى امام ‏عليه السلام مانع شد كه بپرسم در داخل كيسه چه چيزى وجود دارد، 🆔 @ahadis_tollab پس بيرون رفتم به طرف مداين تا نامه‏ها را به صاحبانشان برسانم و چون رفتم و نامه‏ها را رسانيدم و جواب‏ها را گرفتم سر موعد مقرر يعنى 15 روز برگشتم و شنيدم كه صداى نوحه و گريه و شيون از منزل آن بزرگوار بلند است، چون نزديك خانه امام آمدم جعفر كَذّاب (برادر امام حسن عسكرى‏ عليه السلام) را ديدم كه در خانه نشسته بود و شيعيان برگرد او جمع شده بودند و او را به خاطر وفات برادرش تعزيت و به امام بعد از عسكرى ‏عليه السلام تهنيت مى ‏گفتند، من به خاطرم گذشت كه اگر اين امام است، امامت تغيير يافته و نوع ديگرى شده است، چون مى ‏دانستم كه او اهليّت امامت ندارد و شراب خوار و قمار باز و اهل موسيقى و تَنْبور است و آدم فاسقى است، (با اين وجود مانند ديگران) جلو رفتم و تعزيت و تهنيت گفتم ولى هيچ سؤالى از من نكرد، در اين حال عَقيدِ خادم، بيرون آمد و به جعفر خطاب كرد: برادر تو را كفن كرده ‏اند، بيا و به او نماز بگذار. جعفر برخاست و شيعيان همراه او به داخل خانه شدند، ديديم كه امام حسن عسكرى‏ عليه السلام را كفن كرده و روى تابوت گذاشته ‏اند، جعفر جلو رفت كه به برادرش نماز بخواند، چون خواست تكبير بگويد، طفلى گندم‏ گون، پيچيده مو، مانند پاره ماه بيرون آمد و لباس جعفر را كشيد و گفت: تَأَخَّرْ يا عَمِّ، فَأَنَا اَحَقُّ بِالصَّلاةِ عَلى اَبى (اى عمو بيا عقب كه من از تو سزاوارترم كه بر پدرم نماز بخوانم) جعفر عقب ايستاد و رنگش متغّير شد، آن طفل جلو رفت و بر پدر بزرگوار خود نماز خواند و آن جناب را در پهلوى امام على النقى‏ عليه السلام دفن كردند و سپس متوجه من شد و گفت: يا بَصْرِىُّ، هاتِ جَواباتِ الْكُتُبِ الَّتى مَعَكَ( اى بَصْرى، جواب نامه‏ هايى كه همراه توست بده) من نامه ‏ها را دادم و در خاطرم گذشت كه 2 علامت از علامت‏هائى كه امام حسن عسكرى‏ عليه السلام فرموده بود ظاهر شده و يك علامت ديگر باقى مانده است كه همان كيسه و محتويات آن است. شخصى به نام حاجِزْ وَشَّاء، براى اينكه به جعفر كذاب ثابت كند كه او امام نيست پرسيد اين طفل كه بر جنازه برادرت نماز خواند كى بود؟ جعفر گفت به خدا هرگز او را نديده بودم، و او را نمى ‏شناختم، در اين گفتگو بودند كه گروهى از اهل قم آمدند و از احوال امام حسن عسكرى‏ عليه السلام پرسيدند، چون فهميدند كه آن حضرت وفات كرده، پرسيدند امام بعد از او كيست؟ مردم اشاره كردند به سوى جعفر، آنها نزديك آمدند و تعزيت و تهنيت دادند و گفتند: با ما نامه‏ ها و اموالى هست، بگو كه نامها از چه افرادى است و مال‏ها چه مقدار است تا تحويل بدهيم، جعفر برخاست و گفت: يُريدُونَ مِنَّا اَنْ نَعْلَمَ الْغَيْبَ (مردم از ما علم غيب مى‏ خواهند) لحظاتى بعد خادم بيرون آمد، و گفت امام زمان‏ عليه السلام فرموده‏ اند، شما نامه ‏هائى داريد از فلانى و فلانى (و تك تك افراد را نام برد) و همچنين كيسه اى داريد كه در داخل آن 1000 دينار است، و 10 دينار روكش طلا دارد، (آن جماعت چون محتويات كيسه را دقيق شنيدند و اسامى صاحبان نامه‏ها را شنيدند) همه نامه ‏ها و اموال را تحويل دادند، و گفتند هر كسى كه تو را فرستاده است او امام زمان ‏عليه السلام است و مقصود امام حسن عسكرى‏ عليه السلام همين كيسه بود، جعفر كذاب چون اين صحنه را ديد، به نزد خليفه معتمد عباسى رفت و همه جريان را نقل كرد.👇👇👇👇 🆔 @ahadis_tollab
👆👆👆👆👆👆👆 معتمد خدمتكاران خود را فرستاد و آنها صَقِيل كنيز حضرت امام حسن عسكرى‏ عليه السلام را گرفتند و از او خواستند كه آن طفل را به ما نشان بده، ولى او انكار كرد (و براى دفع شر آنها و حفظ جان طفل) گفت: من از امام حسن عسكرى‏ عليه السلام باردار هستم با اين كلام، كنيز را به قاضى (ابن ابى شَوارِب) سپردند تا وقتى كه فرزند متولد شد او را بكشند (ولى اتفاقاتى افتاد كه موفق نشدند از جمله) وزير خليفه عبيدالله ابن خاقان مرد، صاحبُ الزِّنْج در بصره خروج كرد به طورى كه به حال خود در ماندند و كنيز از خانه قاضى به خانه خود رفت. کتاب احادیث الطلاب ص 1002 🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🕋🕋🕋🕋🕋 معجزه ای از امام حسن عسکری (ع) نمى‏ توانم به سمت راست بخوابم احمد بن اسحاق، وكيل قمى گويد: به محضر مولايم امام حسن عسكرى ‏عليه السلام شرفياب شدم و عرض كردم: قربانت گردم، مطلبى در دلم هست كه به خاطر آن غمگين و ناراحت هستم، مى‏خواستم آن را از پدر بزرگوارت بپرسم ولى ممكن نشد، حضرت فرمودند: آن مطلب چيست؟ عرض كردم، آقاى من از پدران بزرگوارتان‏ عليه السلام چنين روايت شده: اِنَّ نَوْمَ الْأَنْبِياءِ عَلى اَقْفِيَتِهِم، و نَوْمَ الْمؤمنينَ عَلى اَيْمانِهِم، و نَوْمَ المُنافِقينَ عَلى شَمائِلِهم، و نومَ الشياطينَ عَلى وُجُوهِهِم (خوابيدن پيامبران بر پشتشان، و خوابيدن مؤمنان به طرف راستشان، و خوابيدن منافقين به طرف چپشان، و خوابيدن شياطين بر رويشان است) (آيا چنين است؟) حضرت فرمودند: آرى عرض كردم: آقاى من، هر چه سعى مى‏ كنم به طرف راستم بخوابم، نمى‏ توانم و خوابم نمى ‏برد، امام‏ عليه السلام لحظه ‏اى سكوت كرد و آنگاه فرمودند: اى احمد نزديك من بيا، من نزديك حضرتش رفتم، امام ‏عليه السلام فرمودند: يا اَحْمَدُ اَدْخِلْ يَدَكَ تَحْتَ ثِيابِكَ (اى احمد دستت را زير لباست داخل كن) من نيز چنين كردم، و حضرت دست راستش را به پهلوى چپ من كشيد و دست چپش را به پهلوى راست من كشيد و اين كار را 3 مرتبه تكرار كرد و از آن به بعد ديگر من نمى ‏توانم به طرف چپم بخوابم کتاب احادیث الطلاب ص 999 🕋🕋🕋🕋🕋 🆔 @ahadis_tollab