❤آهنگ مازنی❤
داستان 🌸گمشده در تاریکی🌸 قسمت چهل و یکم رضا وقتی کارش با آقا ایرج تموم شد برگشت و به همراه مادرش
داستان 🌸گمشده در تاریکی🌸
قسمت چهل و دوم
فاطمه وقتی رسید خونه اینقدر ذوق داشت که اصلا به ساعت نگاه نکرد و بدون معطلی گوشه ی چادرش که گره ی محکمی داشت رو باز کرد و یه تیکه کاغذ بیرون آورد و رفت کنار گوشی تلفن و عددها را با صدای بلند میخوند و شماره میگرفت ۲...۳....۵.......
بعد از دو سه تا بوق صدای آرومی با خواب آلودگی گفت الو بله
فاطمه گفت سارا جان خودتی
یکدفعه صدای سارا بلندتر شد و گفت مادر جان تویی الهی دورت بگردم کاش امشب کسی نبود من و تو خیلی با هم حرف داشتیم اگه بدونی دلم چقدر برات تنگ شده بود فاطمه جان
راحت رسیدین خونه؟! نکنه اتفاقی افتاده زنگ زدین مادربزرگ ها حالشون خوبه؟
فاطمه در حالی که بغض کرده بود گفت اگه فرصت بدی منم دو کلمه حرف بزنم بد نیست
سارا گفت برای آقا رضا مشکلی پیش اومده ؟
فاطمه که انگار دنبال فرصت بود که سر حرفو باز کنه گفت آره سارا جان
سارا جیغ کوتاهی کشید و گفت چیشده تصادف کردین یا خدااااا
فاطمه گفت نه صبر کن تو
رضا یه حرفی زد و یه چیزی از من خواست که روم نمیشه بهت بگم
سارا گفت الان حالشون خوبه راستشو بگین
فاطمه گفت ما همه ش یکساعت هم نیست که از همدیگه خداحافظی کردیم تو چته دختر جان
سارا که دیگه رسما گریه میکرد گفت مادر جان دلم براتون یذره شده اگه بدونید تو این یکسال چی کشیدم
فاطمه گفت منم دست کمی از تو نداشتم اگه بدونی چقدر دم در بهزیستی نشستم تا تورو ببینم
سارا جان چرا از ما فاصله گرفتی مگه آقا ایرج چه قولی بهت داد
واقعا دلت اومد بری پیش کسی که پسر منو انداخت زندان
همون رضایی که مطمئنم یه روزی دوستش داشتی چیشد یهو طرفدار آقا ایرج شدی البته حق هم داری خونه و ماشین که داره پول هم داره ما یه خونه خرابه که بیشتر نداریم
سارا گفت گذشته ها گذشته فاطمه جان
الانم من اینجا مشکلی ندارم و خوشحالم که سربار شما نیستم
فاطمه حرفشو خورد و گفت یعنی حدسی که زدم درسته
سارا گفت نمیدونم چه حدسی زدی که!
فاطمه گفت هیچی بگذریم پس رضا راست میگفت!
سارا گفت مگه آقا رضا چی گفته به شما؟
فاطمه گفت مهم نیست الان بیا حرفای قشنگ بزنیم با خنده ای ساختگی گفت آخرش قسمت نشد عروسم بشی
سارا گفت مادر جان با تقدیر نمیشه جنگید باید باهاش کنار اومد
فاطمه گفت راست میگی دخترم من اگه با تقدیر کنار نمی اومدم که بعد از محمودجانم نباید زنده می موندم
درسته هیشکی قبولش نداشت همه میگفتن یه لات و بیابونگرد بود ولی سارا جان شاید باورت نشه همین الان حاضرم کل دار و ندارمو بدم محمود جانمو فقط یکبار دیگه ببینم
سارا گفت باز میخوای منو شرمنده کنی
فاطمه گفت این حرفا چیه من با دیدن تو نه تنها مادرتو بخشیدم که تمام آدمهایی که تو زندگیشون اشتباه کردن و گاهی تاوانشو من دادم هم بخشیدم من فرخ رو بخشیدم حاج اسد رو بخشیدم تو و مادرت که بالای سرم جا دارین
سارا گفت نگفتین چیکار داشتین با من
فاطمه گفت هیچی دلم برات تنگ شده بود
سارا گفت می تونم یه خواهشی ازشما داشته باشم
فاطمه گفت تو جون بخواه
سارا با گریه گفت خواهش میکنم به من سر بزن من خیلی دلتنگی کشیدم دیگه طاقتشو ندارم
فاطمه گفت باشه جانم
انشاالله تا قبل از عروسیت زیاد بهت سر میزنم
سارا خندید و گفت عروسی..... آها یادم نبود
رضا که پشت در ایستاده بود و بیشتر حرفهای مادرشو شنید با ذوق گفت جدی جدی درست شد
فاطمه در حالی که اشکشو پاک میکرد گفت دیر رسیدیم پسرم تو هم مثل من شدی
هر کیو دوسش داشتیم یا دیر رسیدیم یا زود رسیدیم ولی از دستش دادیم
فاطمه بغض آلود گفت منو می تونی ببری سر مزار بابات
رضا گفت یعنی چی؟ اینوقت شب !!!
فاطمه که بزور خودشو نگهداشته بود بغضش ترکید و گفت رضا جون ناراحت نشو سارا بره من دیگه اون آدم سابق نمیشم فکر میکنم محمودجانم همین تازه مرده دلم داره آتیش میگیره رضا جان
منو ببر پیشش بذار بهش بگم که بعد از رفتنش چه بلاهایی سرم اومد
بذار بهش بگم که همونجوری که سهیلا از دستت رفت دخترشم از دست ما پرید
ادامه دارد....
نویسنده :سید ذکریا ساداتی
AHANGMAZANI❤️
🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸
4_5882102585413865560.mp3
3.43M
#شعر_شبانه (طنز)
"خدایا وضعِ دنیا را *OK* کن
دلِ ما نا اوکِی ها را ، *OK* کن"
غم و اندوه کم باشد ، زیاد است
بساطِ شادیِ ما را *OK* کن
در آن عالم ، بِرس اوّل به مجنون
برایش ، وصل لیلا را *OK* کن
برای تُرک شیرازیِّ حافظ
سمرقند و بخارا را *OK* کن
دل سید اگر امشب " سروشته "
تو حال مازنی ها را *OK*کن
*پرایدم* ، شصت جایش ، ضربه خورده
بیا و یک *هیوندا* را *OK* کن
هیوندای از سرِ ما گر زیاد است!
محبت کن، تو تیبا را *OK* کن
تمام چیزها که گفتنی نیست😱
خودت دانی! همان ها را *OK* کن
گنهکارم، ولی توی بهشتت
برایم خواهشاً! جا را *OK* کن
نگارش "خواهشاََ " را عیب گیرد
خودت املا و انشا را *OK* کن
شدیم ۶۰ کا در چند سال و اندی
کرم کن زود صد کا را *OK*کن 😁
اَپ ایتا سه "ده میلیون" دان شد 😍
ز لطفت کار "عیسی" را *OK* کن
عیسی: آقای ارتباطات☺️
#ساداتی
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
هدایت شده از ❤آهنگ مازنی❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه صبح زیبایی
خواهد بود وقتی
بهترینها را
برای دیگران بخواهیم
❣ ســـلام رفقـــــــا
✨ صبحتون بخیر و نیکی🌹
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
پنجشنبه🌞 🖼
۸ شروینِ ماه ۱۵۳۵ تبری
۷ دی ۱۴۰۲ شمسی
۲۸ دسامبر ۲۰۲۳میلادی
۱۴ جمادی الثانی ۱۴۴۵ قمری
@AHANGMAZANI❤️
🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸
4_5793912454262034587.mp3
9.29M
مرتضی جعفرزاده🎤
🎶سربازی ۳
#جدید
🎶@AHANGMAZANI❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶آخی گل ریحان مرا....
🎶@AHANGMAZANI❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶قدیماجان مار سختی بکشیه😔
🎶@AHANGMAZANI❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنده یاداستادابوالحسن خشرو🎤
🎶ماه ننه
🎶@AHANGMAZANI❤️
4_5793912454262034687.mp3
7.65M
محسن شربتی🎤
🎶هالیلاااا🕺
🎶@AHANGMAZANI❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما میگیم دار بوش آ مار نَووش😔
AHANGMAZANI❤️
❄️کانال آهنگ مازنی❄️